به گزارش راهنوشت، جلیل سامان را معمولا با سهگانهی تاریخی ارمغان تاریکی، پروانه و نفس میشناسند؛ نویسنده و کارگردانی که این اواخر از او سریال زیرخاکی روانه آنتن شده است.
جلیل سامان که در آثارش فیلمنامهنویسی را هم انجام میدهد، در جلسات آموزش فیلمنامهنویسی که در مدرسه سینمایی عمار برگزار شده به نکات مهمی در رابطه با دنیای نوشتن میپردازد که در این مطلب به برخی از آنها میپردازیم.
شما علاقهمندان میتوانید جهت تهیه فایلهای آموزش فیلمنامهنویسی جلیل سامان به سایت عماریار مراجعه کنید.
درس نهم: نکاتی که در آغاز نگارش فیلمنامه بهتر است بدانیم
– این چهار سوال عیار داستان شما را مشخص میکنند
برای این که ببینید داستان خوب و بهدردبخوری نوشتهاید یا نه، باید به چهار سوال جواب بدهید:
شخصیت اصلی داستان کی هست؟
شخصیت اصلی چه چیزی میخواهد؟
چه کسی مانع شخصیت اصلی در رسیدن به خواستهاش هست؟
اگر این شخصیت به آن چیزی که میخواهد نرسد، چه میشود؟
به عنوان یک تمرین، در مورد فیلم کازابلانکا به این چهار سوال پاسخ دهید.
اگر به این چهار سوال خوب جواب بدهید، داستان خوبی خواهید داشت. اگر به این چهار سوال پاسخ دادید و باز هم داستان جذابی نداشتید اشکال این هست که خوب به این سوالها جواب ندادهاید.
در واقع باید پاسخهای جذاب و بدیعی به سوالات بدهید. انتخاب کلیشهای نکنید. سعی کنید شخصیتتان خاصتر باشد. سعی کنید کلیشهها را از ذهنتان دور کنید.
راز جذابیت یک کار نمایشی
یک راز برای جذابیت کارهای نمایشی وجود دارد و آن ایجاد کشمکش است.
وقتی کشمکش وجود داشته باشد ماجرای شما خودبهخود جذاب میشود.
کشمکش یعنی یک نفر یک فکری دارد و یک نفر مخالف اوست. یک موانعی سر راه شخصیت قرار بدهید که این موانع باعث شوند او به راحتی نتواند به هدفش برسد.
هر چه این کشمکش شدیدتر باشد وجه دراماتیک اثر بیشتر است.
دیدن جزئیات محیط اطرافتان در آینده به کمک شما میآیند
سعی کنید اطرافتان را خوب ببینید و به جزئیات بیشتر دقت کنید. درست دیدن برای یک نویسنده بسیار مهم است.
وارد محیط های مختلف شوید و به جزئیاتی که تابه حال ندیدهاید دقت کنید. اینها را یک جایی یادداشت کنید و بعدا در نوشتن سکانسهای مختلف از آنها استفاده کنید.
یکی از کارهایی که میتواند به شما کمک کند عکاسی هست. شما باید بتوانید با تصویر حرف بزنید نه با کلمات. مدام از جاهای مختلف عکس بگیرید. سعی کنید طوری عکس بگیرید که دیگران هم حس موجود در آن محیط را دریافت کنند.
داستان خوب مخاطب را متحول میکند
داستان خوب چیزهایی را به ما میدهد که زندگی عادی نمیتواند بدهد. ما در زندگی عادی گاهی از کنار چیزی رد میشویم که ما را متاثر و ناراحت میکند ولی یک داستان خوب در مورد همان چیز، نگاه ما را متفاوت میکند و حالمان را بهتر میکند. این لذتی هست که هنر به مخاطبش میدهد.
در واقع هنر یک تجربهی عاطفی همراه با معناست. معنا را میتوان در قالب یک سخنرانی هم به مخاطب گفت. مثلا اینکه دروغ از لحاظ اجتماعی و اقتصادی چه ضررهایی به شما میزند. البته شما در نهایت ممکن هست واقعا این را بپذیرید ولی اقناع نمیشوید. پس چه چیزی باعث میشود که دیگر دروغ نگویید؟ باید یک تجربه عاطفی عمیق داشته باشید. یعنی احساس و عاطفه شما باید درگیر این موضوع بشود. مثلا ببینید کسی دروغی گفت و باعث خودکشی دیگری شد.
به تعبیر دیگر داستان یعنی اثبات خلاقانهی حقیقت. درست است که میگویند داستان سرگرمی است ولی شمای نویسنده دارید حقیقتی را به خلاقانهترین شکل عرضه میکنید.
مراقب باشید شخصیتهای داستانتان یکی نشوند!
شما در یک فیلمنامه شخصیتهای مختلفی را می نویسید. چون نویسنده یک نفر هست باید مواظب باشید که این شخصیتها شبیه هم نشوند. باید خودتان را هر بار جای یک شخصیت بگذارید به طوری که ریتم حرکات، رفتار، صحبت و کلماتتان فرق کند.
هر کسی را باید با منطق خودش توصیف کنیم. شخصیتپردازی نیاز به تمرین زیاد دارد. مثلا شما یک خاطره را انتخاب کنید و آن را از دید افراد مختلفی بنویسید.
در ادامه به بحث ویژگیهای یک شخصیت خوب میپردازیم.
درس قبلی از این سیر:
چگونه فیلمنامهنویسی را شروع کنیم – جلسه هشتم: ویژگیهایی که یک فیلمنامهنویس را متفاوت میکند