به گزارش راهنوشت، هنوز که هنوز است نمیدانم فیلمساز مسائلی را مطرح میکند که نیاز جامعه است یا منِ بیننده به دنبال یافتن ارتباط بین اثر هنری و متن زندگی روزمره به نتایجی خاص میرسم.
هنوز که هنوز است میان هرمنوتیک فلسفی تا تأثیر تمام و کمال مؤلف حیرانم.
در هر حال امروز بهترین زمان برای اکران منصور بود.
بهترین وقت برای آشنایی با زندگی تیمسار منصور ستاری. فرمانده هوانیرو و پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران در بحبوحه جنگ.
کسی که باید از این مردم دفاع کند اما اسلحه ندارد و ما در مقطعی خاص به دیدار او میرویم، در مسیر کنش و سعی در ایجاد تغییر همراهش میشویم. اندکی با سبک زندگیاش آشنا میشویم و مقداری هم با ساختار دست و پنجه نرم میکنیم.
منصور به ما سیرتکامل و زانوهای زمین خورده زخمی و خاکی را یادآوری میکند.
اینکه عزیز، دمت گرم که میخواهی برای بهبود اوضاع تلاش کنی ، ایول داری ، ماشالا. اما بدان مسیر سهل و آسانی در پیش نیست. قرار است منافع عدهای را به خطر بیاندازی و آنها با تمام قوا در برابرت سد میکشند و مقابله میکنند.
یادآور سختی ها و مشکلات راه تغییر است .
یادآوری میکند دوستان متعهد تبر به دست را.
یادآوری میکند که شاید خیلی ها در این مسیر قدم بگذارند اما حتما تعداد اندکی به انتهای مسیر میرسند. حیات عند الرب.
در یک کلیشه زدایی جسورانه، از دهه شصت وجه ای کمتر گفته شده را نمایش میدهد. سرعتگیرهای ساختاری و انسانِ طماع و مامورِ معذورِ دوران که همیشه خدا بوده و هست . چه برسد امروز 1400 .
منصور میگوید و تکرار میکند که شرایط تغییر و ایجاد تحول سخت و طاقت فرساست. باید شبانه روز تلاش کنی.
یادآوری میکند که ما برای آنکه ایران خانهی خوبان شود،رنج دوران برده ایم، خون دلها خورده ایم.
و چه کسی بهتر از منصور برای تعریف این قصه پرغصه است.
منصور ارتشی زمان شاه، اتوکشیده بنز سوار و خارج درس خوانده که احساس مسؤلیت کرده و مردانه در مسیر ایستادگی میکند و هزینه میدهد.
و چه زمانی بهتر از امروز برای اکران.
امروز که به جامعه تحمیل شده، دست بسته باش. بله چشم قربان گو باش. هر اتفاقی در اطرافت افتاد ساکت باش. یا نه، حتی نمایشی از اعتراض را نشان بده ، توییت بزن ، استوری برو اما به فکر تغییر و بهبود اساسی نباش.
امروز که بین خفه باش یا بزن زیرش، راه سومی نیست.
امروز که گرد ناامیدی به این جامعه هشتاد میلیونی نشسته و گرفتار دو گانههای سطحی مبتذل شدهایم.
امروز که امیدیهِ را پرسشی مطرح میکنیم نه مثل دو سه سال قبل تر که با افتخار، خبری میگفتیم. منصور یادآوری میکند امیدی هِ ، یعنی باید باشد ، تو و امثال تو باید بسازید با نبودنش و برای ایجادش بجنگید هزینه دهید ،کوتاه نیایید.
نویسنده: محمد جواد نجفی