خانه خانه1-2 مصطفی‌های صدرزاده؛ ثمره هزاران هسته مقاومت در مساجد

مصطفی‌های صدرزاده؛ ثمره هزاران هسته مقاومت در مساجد

خداوند در قرآن می‌فرماید «شَرَف المکانِ بِالمکینِ» ، مسجد امیرالمومنین کهنز نمونه‌ای موجود از وعده الهی است. مسجدی که علاوه بر نام آن، ساکنین آن نیز منقش به نقش علوی هستند. مستند «عابدان کهنز» روایتگر عابدانی است که خدا را در کهنز شهریار، در همین نزدیکی تهران شلوغ و پر سر و صدا یافته و خود و زندگی خود را وقف او کردند. «عابدان کهنز» روایتگر عشق است، عشقی به الله، به محمد (ص)، به علی (ع).

زمانی که مصطفی صدرزاده روایت می‌کرد که در سوریه هر بار که قصد ایستادن جهت شلیک یک عدد آرپی‌جی میکنی، پیش از برخواستن باید از دنیا بگذری، از خانواده، از مال و منال، از همه چیز. بنابراین هر شلیک آرپی‌جی انسان را یک قدم به خدا نزدیک‌تر کرده و روح او را ذره‌ای خالص‌تر می‌کند. از خود می‌پرسیدیم که چگونه یک انسان آنقدر خدا را در نزدیکی خود احساس می‌کند و روحش خالص شده است که اینگونه، خدا را حتی در شلیک یک آرپی‌جی نیز حس می‌کند؟ پاسخ اما در مستند عابدان کهنز است، در میان جمع‌آوری پول برای ساخت مسجد، در کوچه پس کوچه‌های تهران در فتنه 88 و یا در سوریه. اینها علتی است که خلوص و تقوای مصطفی‌های صدرزاده معلول آن است.

«عابدان کهنز» در سه بخش روایتگر ساخت مسجد امیر المونین کهنز و سرگذشت بچه‌های مسجد و عملکرد آنان در دو برهه حساس است. مستند به خوبی و با آغازی لطیف، مخاطب را با مسئله‌ای روبرو می‌کند که حل آن به عهده آنانی است که در هشت سال دفاع مقدس از محفل شهادت بازمانده و اکنون امکان شهود خود را در جای دیگری جست و جو می‌کنند.

پس از جنگ، در شهریار کهنز که اکنون و به رغم فراموشی مسئولین، محلی برای جولان دادن فاسدان و بزهکاران است، گروهی از رزمنده‌های بازگشته از جبهه‌ها با خانواده‌های خود ساکن شده و به مرور تلاش می‌کنند تا محیط پیرامون خود را اصلاح و برای مشکلات آن چاره کنند. در این میان و به مرور و طی سختی‌های فراوان مسجدی بنا می‌شود که نام امیرالمومنین (ع) بر آن نهاده می‌شود.

این مکان اما به مرور تبدیل به مرکزی در جهت جذب جوانان شده تا تضمین کننده آینده کشور باشد. شاید هیچکدام از مردان رزمنده‌ای که در بنای مسجد نقش داشتند فکر نمی‌کردند که روزی چه در خیابان‌های تهران و چه در معابر حلب، مسجد امیرالمونین تاثیر گذار بوده و در جبهه‌های اسلام خدمت کند. هیچکس گمان نمی‌کرد در آینده جوانانی که روزی در مسجد تلاوت حمد و سوره می‌آموختند و یا در کنار یکدیگر جشن پتو می‌گرفتند، به مبارزان صف اول جبهه اسلام علیه کفر تبدیل شوند.

پس از روایت ساخت مسجد، روایت وارد بخش جدیدی می‌شود؛ فتنه سال 88. در آن ایام همان نوجوانان و نونهالانی که روزگاری مسجد و پایگاه بسیج خانه دوم آنان بود اکنون به بازوهای پرورشی مسجد و بسیج تبدیل شده بودند. روزگار اما درس تازه‌ای برای این مربیان جوان در نظر گرفته بود تا آنها را برای میدان‌های بزرگ‌تری که بعدها تجربه خواهند کرد آماده کند.

صحبت‌های افراد و خاطراتی که آنان درباره آن ایام نقل می‌کنند نه تنها شعاری و یک طرفه نبوده بلکه عمیق و حقیقی است. از فن کشتی زدن روی اغتشاشگران تا گپ و گفت صمیمی و گاه پا در میانی در جهت رهایی آنها. همه بخش‌ها قابل لمس است و از جان برآمده و بر جان نیز می‌نشیند. در عابدان کهنز جایی برای شعار و دوروریی نیست. این را از همان اول ویلچرهای داخل کادر به ما می‌آموزند.

در بخش سوم، که نام آن روایتگر هویت اصلی نوجوانان مسجد امیرالمونین است، مردان بسیجی تصویر می‌شوند که اینبار پیش از رسیدن دشمن به مرزهای کشور، هزاران کیلومتر دورتر پنجه در پنجه او می‌کنند. مردانی که روزگاری با فریاد «حزب الله، ماشاءالله» در خیابان آزادی تهران در مقابل اصحاب داخلی شیطان می‌ایستادند اکنون و در سوریه، با صدای بلند، فریاد نحن شیعة علی بن‌أبی‌طالب  سر داده و در مقابل دشمن تکفیری صف می‌کشند. آنانی که در جوانی شاخ غول نفس را در جهاد اکبر شکانده، اکنون گردن اصحاب شیطان را در جهاد اصغر خورد می‌کنند.

روایت اما اینجا، روایت اشک مادران و حسرت پدرانی است که آخرین لحظه دیدار با فرزند خود را یاد آوری می‌کنند. روایت، روایت دوستانی است که هنوز احساس دوری از دوستان را حس می‌کنند. اینجا روایت مربوط به جوانانی است که رزق شهادت خود را در تشییع دوست شهید خود گرفته و بنر شهادت دوست و هم مسجدی‌شان پایین نیامده به شهادت می‌رسند.

آیا مستند عابدان کهنز می‌توانست در روایت حرفه‌ای‌تر عمل کند؟ آیا می‌توانست از آرشیوها استفاده بهتری کند؟ آیا از بازسازی‌ها بهره کافی را برده است؟ پاسخ این سوالات اهمیت چندانی ندارد. این مستند روایت کودکانی است که در دامان امیر المونین (ع) بزرگ شده و سرانجام در راه او جانبازی کردند. این مستند روایت مصطفی‌ها و امیرحسین‌هایی است که مدرک زنده از مکتب سلیمانی هستند. نمونه موجودی از ملت امام حسین، انسان ترازی از شیعه‌های امیر المونین(ع). آری، به راستی که سوژه‌های مستند عابدان کهنز در قاب تصویر نمی‌گنجند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید