خانه خانه1 نگاهی فرامتنی به مستند داد؛ آن‌چه البته به جائی نرسد فریاد است/...

نگاهی فرامتنی به مستند داد؛ آن‌چه البته به جائی نرسد فریاد است/ جرقه اشعار عدالت خواهانه میثم مطیعی از کجا زده شد؟

«داد»، مستندی به کارگردانی حجت عدالت پناه است که به خاطر موضوعی که به آن پرداخته، با حواشی مختلفی از جمله حکم دادستانی اصفهان برای جلوگیری از پخش در زمان اکران مواجه شد. این مستند به ماجرای تحصن کامیون داران جنوب و داستان شلاق خوردن کارگران معدن «آق دره» می پردازد.

این اثر هم فانوس نقد درون گفتمانی جشنواره عمار را  از آن خود کرده و هم مورد توجه چهره های فرهنگی، هنری و اساتید دانشگاهی هم قرار گرفت. علی  محمد مؤدب، شاعر، نویسنده و مدیر مؤسسه شهرستان ادب است. به گفته خودش، بخشی از شعر مشترکش با میثم مطیعی در بهمن ماه سال 95 را از این مستند، الهام گرفته است.آنچه می خوانید یادداشتی از علی محمد مؤدب دراین باره است.

 

«داد» روی موضوع مهمی دست گذاشته است

مستند «داد» به ویژه از نظر پرداختن به مطالبات کارگران کار بسیار مهمی است و سازنده، فیلم دست بر روی موضوع مهمی در حوزه مطالبات مردم گذاشته است، البته به نظر می رسد کار در ساختار و فرم، مقداری طولانی ساخته شده است. در مستند «داد» صحنه هایی پیرامون پیگیری مطالبات وجود دارد که در حال حاضر در سینمای مستند و در رسانه های ما، کمتر به آن ها پرداخته می شود، درکل این مستند، حرکت بسیار خوبی بود و امیدوار هستم از این جنس مستندها و فیلم ها بیشتر تولید شود.

نکته مهمی که باید در زمینه ساخت مستندهایی از قبیل «داد» به آن اشاره کنم این است که عافیت طلبی و محافظه کاری موجب می شود تا فیلمسازان کمتر متمایل به ساخت مستندهایی با چنین سوژه هایی شوند. یک بخش دیگری از دلایل این موضوع، بی اطلاعی است، اگر فیلمسازان خود را در معرض این دست اخبار قرار بدهند و دردها و مشکلات مردم را پیگیری کنند طبیعتاً به خلق آثاری در این زمینه ختم خواهد شد.

 

«داد» نه سیاسی است نه گزینشی

گرچه افرادی که به قشر مستضعف تعلق دارند به صورت عادی در جریان مشکلات و مسائل اقشار محروم قرار می گیرند؛ اینها باید به این موضوع که زبان افراد محرومی می شوند افتخار کنند و امکان این را ندارند که حرف خود را بیان کنند.

مستند «داد» را در رساندن صدای عدالت خواهانه صنوف مختلف به مسئولان، بسیار مهم و موثر ارزیابی می کنم و اعتقاد دارم تهیه و تولید این قبیل آثار، بسیار مهم و حیاتی است و موجب می شود تا صدای مردم در این حوزه شنیده شود.

«داد» نه سیاسی است و نه گزینشی، بلکه در متن و داستان روایی خود به سراغ بحران و مشکلی که وجود داشته، حرکت کرده است؛ این مستند ضمن داشتن تعهد سیاسی و اجتماعی، جناحی نیست و به این مسئله که جریانات راست یا چپ نقد شوند کاری ندارد بلکه تمام توان و تلاش خود را برای پرداختن به مسئله و مشکلی که وجود داشته، صرف کرده است. اگر جایی مشکلی است باید بیان شود؛ اگر مشکلات و مسائل کوچک برطرف نشوند به تدریج بر روی هم انباشته شده و به بحران های بزرگی تبدیل خواهند شد.

نکته مهمی که فیلمسازان باید به آن توجه کنند این است که نقدهایی که در آثار خود اشاره می کنند باید مشفقانه بوده و هدفی از قبیل درگیر شدن یا جنبه تخریبی نداشته باشند. در نگاه نخست تمامی مردم کشور هستند ولی در قدم بعدی نیروهای موثر و مولد در عرصه فرهنگ و رسانه و افراد مهم در حوزه های مدیریتی، سیاست گذاری و برنامه ریزی باید این مستند را به خوبی مشاهده کنند؛ چراکه یک تصمیم اشتباه و نامناسب در طراحی، اجرا و نظارت آن ها می تواند زندگی گروهی از مردم را دچار بحران هایی کند.

 

سرودن شعر در تأثیر گرفتن از مستند«داد»

وقتی در جریان ماجرای آقای سید میثم صفائیان، نماینده کامیون داران متحصن جنوب و درگیری کارگران قرار گرفتم و مستند «داد» را هم مشاهده کردم، هرچه بیشتر با این ماجراها آشنا شدم. زمانی که آقای میثم مطیعی در سال های گذشته گفتند برای 22 بهمن قصد دارند شعری با رویکرد نقد اجتماعی بخوانند، توفیقی شد که من هم در سرودن این شعر ، مشارکت کنم.

در آن شعر نوشتم که “خطر زخم شلاق بر کارگرهاست” و به نوعی آن مضمون با الهام از این مستند و با توجه به کارگران  بهمن ماه در «آق دره» وارد شعر شد. این شعر در میدان آزادی تهران خوانده شد و در واقع حرف دل این افراد بود.

باز تاکید می کنم که مشکل عمده ای که مانع ظهور مستندهایی مثل «داد» می شود، محافظه کاری است که قتلگاه انقلاب و عدالت خواهی موحدانه است. ما به خاطر آن این همه خون دادیم. به هرحال حفظ نظام از اوجب واجبات است. این یک گزارۀ بسیار تکرار شده است؛ ولی ما در این مسیر، خیلی دچار خطا می شویم و آدم ها را به جای اصل انقلاب و نظام می گیریم. حتی جمهوری اسلامی هم در مقابل انقلاب اسلامی نباید مصونیت داشته باشد. انقلاب اسلامی یک متن مسلم موجود هست از بیانات امام، از آرمانهای شهدا. متنی که به هرحال گوشه های مختلفش وجود دارد و همۀ ما می دانیم که چیست و چه می خواهیم و جمهوری اسلامی فرمی است که برای تحقق این متن پدید آمده است.

به نظرم باید مدام با معیار متن انقلاب اسلامی، فرمایشات امام و وصیت نامه های شهدا که برگرفته از قرآن و فرهنگ اهل بیت و خرد ناب شیعی و اسلامی است را مدام مورد بازبینی قرارداد و به طور خیلی جدی جمهوری اسلامی را نقد کرد. حتی ساختارهای اساسی جمهوری اسلامی را، همانطور که  تا امروز هم این بوده است. حتی شیوۀ حکومت داری در نظام، [جمهوری باشد یا پارلمانی]، مورد بحث قرار  گیرد.

باز ممکن است ویرایش های این شکلی در نظام اعمال شود؛ ولی مسئله در باب عدالت خواهی چالشی در این سطح هم نیست. مسئله این است که بسیاری از اشتباهات آدم هایی در گوشه و کنار به عنوان حفظ نظام نادیده گرفته می شود و مصونیت های آهنینی ذیل عناوین مختلف درست شده و همۀ اینها از دو طرف تقویت می شود.

 

انواع ظلم های ساختاری وجود دارد

یک طرف آن حس ماورایی و تعهد قلبی مردم به حفظ نظام و یک طرف سوء نیت آدم هایی است که می خواهند خودشان را حفظ کنند و تلاش شان بر این است که خودشان را به عنوان نظام جا بیندازند. هر نوع مماشاتی در این زمینه نتیجه اش این است که این قالب، از معنا تهی شده و به مرور می بینیم که یک دفعه عالی ترین و شگفت ترین نوع اشرافیت، ممکن است در دل سیستمی که به نام مستضعفان جهان قیام کرده، ظهور می کند؛ کما اینکه در غفلت همۀ ما، حرم امام مستضعفان جهان، تبدیل به کاخی پست مدرن شده است. ذکر این درد را هم ما در آن شعری که جناب مطیعی بیست و دوم بهمن سال قبل خواندند آوردیم. کلیدواژۀ اصلی امام که استضعاف و استکبار است را می بینیم در مسیر دست اندازهای جمهوری، دچار آسیب شده و گم می شود و کلمات دیگری  مثل قشر آسیب پذیر و انواع اسم های دیگر درست می کنند تا کلمات اصلی از یاد بروند. درحالی که این طور نیست که با ظهور جمهوری اسلامی، استضعاف و استکبار در ایران و جهان نابودشده باشد، سیستم هایی که ممکن است مردم را به استضعاف بکشانند، کماکان با تطبیق خودشان در ساختارهای جمهوری اسلامی، تلاش می کنند تا به حیاتشان ادامه دهند.

انواع و اقسام ظلم های ساختاری وجود دارد؛ بخشی از اینها نتیجۀ ضعف های علمی، ساختاری و مدیریتی است و بخشی از اینها نتیجۀ همان چیزی است که فرعونیت، ظلم و اشرافیت است. شناخت دقیق مسئله که ما کجا داریم از جهل و نادرستی در روش ها و نابلدی آسیب می بینیم و کجا از نادرستی در وجود آدم ها و از یاد رفتن ارزش ها ضربه می خوریم، بر عهدۀ محققان و دانشجویان و نیز  هنرمندان مسلمان است. همانطور که در منشور هنر انقلاب، حضرت امام اشاره کردند، هنرمند مسلمان به زیبایی و زشتی، کمال و نقص، عدالت و بی عدالتی حساس است و در کار طبیعی خودش، این مسائل را روایت می کند، تناقض های  هر سازمان و نظامی را رسانه های دشمنان ما در فقدان نقد مشفقانه مومنان به انقلاب اسلامی برجسته کرده و میدان داری می کنند. بسیار امیدوارم به دریچه هایی که عمار گشوده تا این فیلمسازان جوان بتوانند، شعله های مقدس را در هر حوزه ای روشن کنند.

منتقدان مشفق

منتقدان مشفق باید همیشه پاس داشته شوند و باید همیشه حرمت آن ها را بدانیم؛ چون در خط مقدم دفاع از مفاهیم و حرف های اصلی می جنگند و همیشه علم های عدالت خواهی را بلند نگه می دارند. مستندهایی مثل «داد»، بسیار مبارک است چون بسیاری از مشکلات ما ناشی از نگفتن هاست.

صورت مسئله ها را پاک می کنیم، در حوزه های مختلف هزار و یکی مسائل مختلفی هست که نمی گوییم یا از زبان مغرضان و کسانی که غیرمشفق هستند و با فرم های نادرست و با تهاجم به اصل ارزش ها، اصل انقلاب و آرمان های انقلاب، گفته می شود. این پدیده مبارکی است که بچه هایی که شفقت خودشان را نسبت به انقلاب اسلامی در میدان های مختلف مجاهده نشان دادند، خودشان علم نقد را به دست گرفته و به همین جهت من بسیار آرزو دارم که جشنوارۀ عمار بتواند به ایجاد ساختارهایی که تولید در این زمینه ها ساماندهی، مدیریت و به طور سازمان مند نقد مشفقانه و برادرانۀ خود را بدون ملاحظات این جناح و آن جناح بر ساختارهای جمهوری اسلامی صورت دهد و این جریان مدام حرف بزند و به درجه ای از اعتبار برسد که دیگر مردم ما نیازی به  شنیدن حرف های کانال های بی هویت تلگرامی و شبکه های رسمی دشمنان ما مثل BBC فارسی نداشته باشند.

هر ایرانی اگر یک لحظه دقت کند، متوجه می شود که BBC فارسی مال همان انگلیسی است که در هند زبان فارسی را برانداخته است. منتها به هرحال یک نیازی است به نقد بی ملاحظه و قدری آزادانه که وقتی مردم این را در بعضی از رسانه ها نمی بینند، به سمت رسانه هایی مثل شبکه های اجتماعی یا رسانه هایی واقعاً کثیف مثل BBC فارسی می روند.

بچه های انقلاب اگر این علم را بردارند، قطعا می توانند اعتبار رسانه های بی هویت و رسانه های دشمن را از بین ببرند و مجموعه فضاهای جنگ روانی را که آن ها ایجاد کرده اند؛ با این نوع کارهای تولیدی مدیریت کنند. بسیار امیدوارم که جشنواره عمار موفق شود ساختارهایی برای تربیت مداوم عمارهای جوان ایجاد کند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید