به گزارش سایت راه نوشت، زنان، راضی دور هم در حال تدارکات لوازم پذیرایی هستند. بوی شیرنی و طنین موسیقی حماسی، در حیاط تزئین شده پیچیده است.
در سلحب سوریه جشن است؟! چه دورهمی باصفایی. مشخص نیست صاحب خانه کیست. همه پرکارند؛ با خوشرویی کار میکنند و این به آنها انرژی میدهد.
گاهی هم مهمانی، سرزده میآید. مهمان كه میآید بازهم صفاي خودش را دارد؛ خيلي ساده، پذيرايي با يك قهوه انجام میشود و دوباره کار و کار.
میگویند گرما و صمیمیت هر خانه را باید از آشپزخانهی آن فهمید. زنانی هستند که در دل جنگ، اجاق آشپزخانه را روشن نگهداشتند تا باور کنیم خانه گرم است و سرد نمیشود.
مستند داستانی “مادران سلحب” قصهی زنانی از این جنس است. زنانی که اغلب، مادر شهید یا همسر شهید اند. زنانی شجاع که در موشکباران، همچنان عطر نان تازهی تنورشان فضاي حياط را پر میکرد.
دشمن، خانهها را ویران کرد و فرزندان را شهید کرده، اما یک چیز را نتوانسته نابود کند و آن عشق زنان سلحب است.
عشقی که در تلاطم توفان زندگی، سرد نخواهد شد؛ چرا که در امتداد عشق به حسین (ع) در وجودشان نقش بسته است. گویا وظیفه داشته است که سربازی را بزرگ و تربیت کند و حالا در چهلم فرزند شهیدش وارد آشپزخانه میشود تا بجای شیون و ناله، مراسم ختمی حماسی بگیرد. ختمی که آغازگر است؛ آغاز پیمودن ادامهی راه شهیدش.
زنان سوری تصمیم گرفتند به جای سوگواری و خانهنشینی، با تشکیل آشپزخانهای مردمی، اقدام به پخت غذا و ارسال آن برای جبههها کنند زنان سلحب اینگونه هم در جبههها هم در پشت جبههها مشارکت کردند که اگر پشت جبهه نبود جبههای وجود نداشت.
مکتب عاشورا و پیامرسان آن حضرت زینب کبری(س) به زنان جهان اسلام، ایرانی و غیرایرانی شجاعت رویارویی با هر مصیبتی را داده است.
قصه، قصهی زنانی است که راه سربازانشان را دوست دارند و میخواهند در امتداد حرکت آنها در خدمتشان باشند و اینگونه ثواب شهادت را ببرند.
زنانی که به موقع، نیروی احساسشان به کمک ایمانشان میآید و بهموجب همین عواطفشان میتوانند حرکتی زینبگونه داشته باشند و نگذارند دشمن در بوقهای تبلیغاتی خود بدمد که زنان از جنگ خسته و پشیمان شدهاند.
قصهی “آشپزخانهی مادران رزمندهها” که بعدها “آشپزخانهی مادران شهدای سلحب” نام گرفت. بوی غذای مادران که از این آشپزخانه، بیرون میآید انگار خانه، امن است. مگر میشود یک مادر آشپزی نکند؟
مادرانی که تمام عشق خود را پای آشپزی میگذارند. عشقی که همهی رگها، روح و ذهن فرزندانشان را در خط مقدم پر میکند و آنها را برای آیندهای روشن آماده.
وقتی متوجه عشق این مادران میشوی که میبینی ساعتها با روی خوش غذا میپزند و آن را با حوصله، تزئین میکنند. نگران طعمش هستند، طعمی خوش که زير زبان همه باقي بماند.
تدارکی مادی و معنوی که به خرابههای خط مقدم فرستاده میشود. غذایی که انگار از بهشت میآید؛ لذيذترين غذا در عالم؛ غذایی پرخیر و برکت.
سفرهاي زيبا که همه از آن لذت ميبردند؛ هم مادری که آن را با عشق آماده کرده و خود زمینه ساز حضور فرزندش در جبهه ها بوده و هم آن سربازی که سالهاست از مادرش دور است. نوع غذا مهم نیست؛ موضوع سلامت روح است. مهم این بود که مادر آن را میپخت و میکشید.
تأثیر این آشپزی، تا نسلها فراموش نشدنی است؛ البته اگر این حماسهها را به کمک هنر سرود؛ گرچه طعم خوش آن به خاطره ها پیوسته است. قصهی این زنان را باید خواند تا روح تعهد در نسلها دمیده شود که چطور میتوانند زندگی را حتی در دل جنگ بیافرینند. تا بدانند چطور یک زن در جنگی که ظاهرا مردانه و خشن است میتواند ایفای نقش کند و تکلیفش چیست.
در این میان، سینما مىتواند به عنوان یک رسانه هنرى بسیار مؤثر، ضمن ثبت واقعیتها آنها را به شکلى تأثیرگذار ارائه دهد. هنر سینما میتواند زوایاى پنهان و آشکار شخصیت واقعی اینگونه زنان را به تصویر بکشد. مضمون تقریبا بکرى که پرداختن به آن مىتواند خود زمینه ساز پرورش نسل آینده باشد.
این مستند ۲۶ دقیقهای به کارگردانی احمد زائری و اسماعیل ترکزاد و تهیهکنندگی مهدی مطهر، محصول سازمان هنری رسانهای اوج است. مستندی که مضمون و شخصیتهای عین واقعیت است و پیرنگ خفیف داستانی هم دارد.
الگویی مختص به تمام مادرانی که چشم به راه فرزندشان هستند
مستند”مادران سلحب” مضمونی شبیه به بسیاری از مستندهایی دارد که این سال ها از حضور فعال مادران ایرانی در پشت جبهه ها ساخته شده است، شبیه به”خیرالنساء”
شور خدمت به جبههها در خیرالنساءها، زنان سوری، فلسطینی و … ثابت کرد که این الگوگیری مختص زمان و مکان خاصی نیست و الهام گرفته از تعالیم اسلامی است. غافل نبودن مستندساز از این نکته که به تصویر کشیدن واقعیتهای مشترک میتواند برای مخاطب جذاب باشد دارای اهمیت است. این موضوع خودش به تنهایی بیانکنندهی نگاه و ذهن خلاق سازندهاش است. گرچه مستندساز میتوانست با گذر زدن به تصاویر مستندهایی با این مضمون که در سایر کشورها ساخته شده به جذابیت اثر بیافزاید .
مادران سلحب؛ خط روایی منسجم و شیوه داستانی مستتر
مستند “مادران سلحب”، خط روایی مشخص خود را تا آخرین لحظه حفظ میکند. در ابتدا، مکان و زمان را به خوبی به مخاطب معرفی کرده؛ زمان و مکانی نه در شهر و روستاهای دور از جنگ و نه در خط مقدم بلکه نقطه ای میان این دو. جایی از پشت جبهه که از همه جا به جبهه نزدیکتر است.
شخصیت ها و نحوه ورودشان به عرصه و اهدافشان بیان میشود تا مخاطب با ویژگی قهرمانان داستان آشنا شود. به خوبی میتوان داستان را تشخیص داد و آن را دنبال کرد. در واقع داستان با روایت قهرمانان پیش میرود.
گفتار متن فیلم، کوتاه به موقع و کمککننده است. ضمن اینکه مستندساز گرچه شیوه داستانی را برای روایت انتخاب کرده لیکن نسبت به موضوع فیلم، وفادار است و واقعیت را نمایش میدهد.
موسیقی، در این مستند خود روایت کننده بخشی از داستان و معرفیکننده شخصیتهاست. غافل نبودن از رفتارهای سوژه و آمادگی برای ثبت، ضبط و نمایش نماهای پیشبینینشده نیز مورد توجه بود.
مستندی که از اواسط فیلم با ورود پسرک نوجوان سیر آن حالتی دراماتیک به خود میگیرد. چیزی که در این صحنه جای خالیش احساس شد تصویری از پدر شهید نوجوانی بود که آشپزخانه را برپا کرده بود.
نمایش حس مشترک انسان در مستند مادران سلحب
نمایش حس مشترک و در کنار هم زندگی کردن همسران و فرزندان مردان جبهههای حق علیه باطل با همه تفاوتهای ظاهری و شخصیتیشان جذاب است. قصه اصلی تکراری است اما اتفاقها و داستانهای قهرمانانش تکراری نیستند لذا توجه به این مضمون تکراری نخواهد شد.
در واقع این مستندها همیشه داستان جذاب و درگیرکنندهای دارند که مستندساز بتواند هم دغدغه خود را به خوبی در قالب آن مطرح نماید هم اثرش تکراری نباشد.
این آثار تاریخ مصرف ندارد و در زمرهی آثار هنری ماندگار قرار میگیرند. همانطور که کتابهای مربوط به آن جزو پرفروشترین کتابها بودهاند. محتوای این کتابها و مستندها سوژههای بکری برای سینما هستند .
مردم با سوژههای واقعی بیشتر ارتباط برقرار میکنند .به کمک این مستندها میتوان بیهیچ کم و کاست و عادلانه واقعیتها را به کمک تکنولوژی به تصویر کشید و از فراموشی نجات داد.
هر کس هرقدر در توان دارد به کار میبندد تا با همکاری و همافزایی زنانه، در میدان نبرد حق علیه باطل، در این کارزار زنانه، مفید باشد.