به گزارش سایت راهنوشت، باورپذیری همواره یکی از اهداف مهم سازندگان هر فیلم و سریالی بوده و هست؛ چرا که تا وقتی مخاطب شخصیتهای یک فیلم را غریبه پندارد با حفظ فاصله به دیدن آنها میآید، اما اگر بتواند با محیط و شخصیتهای آن ارتباط گیرد، فیلمساز در کار خود موفق شده و میتواند ادعا کند فیلمش درآمده است.
در تلویزیون و سینمای ما اغلب اما شخصیتهایی سانتیمانتال با دغدغههایی فضایی در محیطهایی پرزرق و برق، لباسهای مزونی میپوشند و اتوکشیده زندگی میکنند و یا اگر گاهی بخواهند قشر دیگری از جامعه را نام ببرند افرادی را به تصویر میکشند که از سر تا پای زندگیشان گرفتاری میبارد و در کل آنچه میبینیم تصویری است از اقلیت جامعه که برای اکثریت به نمایش درمیآید، بی آن که قبلش، اکثریت خوب دیده شده باشند. نتیجه این میشود که مخاطب با گذر زمان یا مغلوبشان میشود و خود را به شکل آنها درمیآورد یا کم کم نمیبیندشان و ریزش تدریجی مخاطب تلویزیون و سینما را شاهد شدهایم.
البته در این سالها نمونههای موفق اما انگشتشماری مثل پایتخت و دودکش را هم داشتهایم که چون زیستشان و خواستهها و آرزوهایشان نزدیک به مردم معمولی بود با استقبالی خارج از اعداد و ارقام معمول مخاطب مواجه شدند.
اما اکنون تلویزیون یک گام جلوتر نهاده و سریالی را روی آنتن برده که در جزئیات هم به جزء جزء زندگی ما شبیه است؛ سریال وضعیت زرد، که مهم ترین ویژگیاش این است که ما تازه داریم خودمان –مردم معمولی- را در تلویزیون میبینیم؛ مردمی که سالها سانسور شده بودند.

شخصیتهای سریال وضعیت زرد اگر مشکلی دارند نه به آنها خیانت شده و نه توطئهای برایشان چیدهاند، بلکه مثل ما مشکل شغل و مسکن و ازدواج دارند.
این سریال گرچه از مشکلات کشور و کجیهای جامعه انتقاد میکند اما در آنها غرق نمیشود و با نشان دادن زیباییها و پیشرفتها اجازه میدهد زندگی جاری باشد و تصویر واقعیتری از جامعه ببینیم.
در وضعیت زرد مذهب جدای از زندگی نیست؛ مردمانش مثل ما روزانه نماز میخوانند، مسجد و زیارت رفتن جزئی از سبک زندگیشان است نه تنها ابزاری برای تسکین یافتن در زمان گرفتاری، حضور یا عدم حضور نامحرم بر نوع لباس و رفتارشان اثر میگذارد، خمس هم میدهند گر چه شاید ته دلشان قلقلک شود که با تبصرههای شرعی مقدارش را کمتر کنند.
در وضعیت زرد خانواده اهمیت دارد، تعداد جوانهای متاهل بیشتر از مجردهاست، سفرههایشان چند غذا و ظرفهایشان صد رنگ ندارد، زندگیشان منحصر به دغدغههای شخصیشان نیست و اگر دوست یا اقوامشان خواستهای دارند همه به برآورده شدن آن کمک میکنند.
این سریال گرچه مثل سایر سریالهای طنز از شوخی با جامعه، سیاست، مشکلات و … خنده میگیرد اما تمام تلاشش را به کار بسته تا از مرزهای اخلاقی رد نشود و به هر قیمتی نخنداند. در عوض زبان طنزش را به سمتی دیگر چرخانده و مسائلی مثل چگونگی رفتار با همسر، اخلاق جوانمردانه، خمس دادن و … را با همین زبان شیرین به خوبی بیان میکند.

ویژگی دیگری که این سریال را متمایز کرده «رنگ» است. تنها با دیدن یک قسمت از سریال متوجه این وجه تمایز پررنگ با سایر سریالها میشوید. رنگهای شاد و متنوع به کار رفته در محیط کار، لباسها، خانه و … ناخودآگاه به درون شما نشاط تزریق میکنند.
نام بردن یا اشاره نمادین به ایرانیانی که در حرفهی خود توانستهاند موفق باشند نیز حس غروری است که وضعیت زرد به ما هدیه میدهد.
اهمیتی که این سریال به تقویت زبان فارسی میدهد نیز منحصربفرد است. بُعدی از ایرانی بودنمان که انگار برایمان بیاهمیت شده و وضعیت زرد آن را به ما یادآوری میکند.
وضعیت زرد بدون عیب نیست؛ گاهی شوخیهایش بی مزه هست یا از کار درنیامده، گاهی معنازده میشود، اما وجوه تمایزش با سایر سریالها به ویژه در حوزه طنز آن قدر پررنگ، تازه و دلپسند است که شما را به آینده سینما و تلویزیون امیدوار میکند.
عالی
ممنون از توجه شما