“در برابر طوفان” مستندی مهم، رو به جلو و احتمالا ترسناک است. مهم از این جهت که رسانه انقلاب اسلامی به تولیدات رسانهای از این دست نیاز بسیاری دارد.
نیاز دارد که قرائت واقعی و درست نظام از چگونگی شکلگیری انقلاب اسلامی فارغ از شعارها و حرفهای تکراری شنیده و دیده شود.
در چهل سال گذشته کمتر اثر هنری پیدا میکنید که جدا از کیفیت ساخت و گستردگی آرشیو از منظر روایی توانایی رقابت با تولیدات بیگانه را داشته باشد.
وقتی رسانههای بیگانه به صورت مداوم درحال تحریف تاریخ انقلاب اسلامی و جابهجایی هوشمندانه اولویتها هستند، دستگاه فرهنگی داخلی نباید به تکرار کلیشهها و شعارهایش اصرار کند.
مستند نقویان به این دلیل مهم است که فرم استانداردی دارد و جنس روایت و پژوهش تاریخی مستند قابل دفاع است. “در برابر طوفان” شاید کمتر باشد، ولی بیشتر از چیزی که باید باشد، نیست.

“در برابر طوفان” در جایگاه خودش رو به جلو است. چرا که روایت مستند از سطح روایت رسمی صداوسیما و حاکمیت کمی عمیقتر شده و سعی کرده است در روایت تاریخی خود کلیشهها و شعارهای شکل گرفته در چهل سال اخیر را کنار بزند.
باید از آن چه بر ما گذشته درس بگیریم
نقویان در روایت تاریخی خود به اختلاف طبقاتی ، عدم عدالت اقتصادی و مفاسد اقتصادی رژیم پهلوی هم اشاره میکند، دلایلی که همیشه در قرائت رسمی نظام پشت خفقان و وابستگی سیاسی رژیم پهلوی پنهان میشد.
بخش عمدهای از نیاز ما به تاریخ و روایت اساسا به این مسئله برمیگردد که باید از آن چه بر ما گذشته است، درس بگیریم. اگر تاریخ باعث انذار ما نشود روایت آن چه کمکی به ما میکند؟ این نکته درباره ساخته نقویان هم صدق میکند و به همین دلیل فکر میکنم ساخته نقویان باید برایمان ترسناک باشد. ما بعد از رها شدن از طاغوت سیاسی و فرهنگی بعد از چهل سال هنوز نتوانستیم از طاغوت اقتصادی و مصادیق آن رها شویم.
در برابر طوفان و مسئله عدالت اقتصادی
بخش مهمی از انذار “در برابر طوفان” به طوفانهای روبهرو به همین مسئله عدالت اقتصادی برمیگردد. اینکه ما هنوز نتوانستیم فساد را ریشهکن کنیم یا ناکارآمدی ما در اداره اقتصاد کشور، معیشت مردم را مختل کرده است، باید ما را از طوفانهای احتمالی روبهرو بترساند.

این انذار مداوم حاکمیت و تعیین اولویتها نه تنها وظیفه مستندسازان است بلکه باید اولویت جشنواره نیز باشد. تمایز جشنواره عمار با سایر جشنوارههای حوزه مستند باید در همین شناخت اولویتها باشد و به همین دلیل فکر میکنم باید به این تحلیل از وضع موجود برسیم که مسیر حل مسئله از احساس نیاز و عقبماندگی در حوزه نظریه عدالت میگذرد.
تا وقتی متوجه نشویم که تبیین دیگر ارزشهای انقلاب اسلامی فایدهای ندارد وقتی کنار گوشمان مردم لهک سر پناه ندارند و صدایشان بهجایی نمیرسد، نمیتوانیم از آرمانهای پسینی انقلاب بدون لکنت حرف بزنیم.
فهم و تحلیل کلی من از این بحث این است که اگر میخواهیم از طوفانهای احتمالی بکاهیم و آینده نظام آینده روشنی باشد، باید مداوم در کنار جمهوری اسلامی بایستیم و در گوشش فریاد بزنیم ” قارون درونت را بکش”.
تماشای مستند در برابر طوفان در این لینک
این دست مستند ها خیلی عالی هستند