به گزارش سایت راه نوشت، سالهای دور از خانه سوغاتی بود که دهۀ شصت به خاطر فقر ما در سریالسازی، از سینمای ژاپن به خانهۀ همۀ ما ایرانیها راه پیدا کرد. آن زمان اوشین تاناکورا شخصیت اصلی داستان آنچنان بین ایرانیها مشهور شد که سال 67 برای برخی توهم ایجاد شد که زنان امروز باید اوشین را الگوی خود قرار دهند.
در مورد بطلان حرف آن زن هیچ شکی نیست. در مورد اینکه چرا این سریال در آن مقطع پخش شد هم نمیشود به مسئولان آن صداوسیما خرده گرفت؛ چون در آن مقطع ما درگیر جنگ هشتساله بودیم و هنوز انقلاب قوت نگرفته بود.
بحث ما خطاب به مسئولین فرهنگی است که چرا بعد از چهل سال به سراغ سوژههای نابی که چندین برابر از اوشین تاناکورا مقاومتر بوده و هستند، نرفتهایم.
کاری که محمد حبیبیمنصور در مستند بانو انجام داده است، پر کاهی از یک انبار بزرگ است که متأسفانه در غفلت مسئولین فرهنگی جامعه رو به فراموشی میرود. حبیبیمنصور به سراغ بانو «عصمت احمدیان» رفته است. خانم احمدیان بانویی است که با افتخار خود را روستازادهای معرفی میکند که بعد از ازدواج با «محمدجواد فرجوانی» به اهواز میرود و زندگی پر فراز و نشیباش را عاشقانه با همسرش شروع میکند. زندگی شصتسالهای که حاصل آن دو پسر و چهار دختر است.

اما ویژگیهای مثبتی که برای این مستند میتوان نام برد عبارتند از:
1) نریشین (صدای زمینه و راوی):
ثریا قاسمی بازیگر معروفی که در فیلم ویلاییها نقش مادر شهید را ایفا کرده است با صدای آرامبخش خود بهترین گزینه برای روایت این مستند میتوانست باشد، باید به خاطر این انتخاب به دست اندرکاران این مستند تبریک گفت.
2) افتتاحیه:
تصاویر از پلی که بین راه خوزستان به اصفهان است و پیرمرد و پیرزن باصفایی که با وسیلۀ شخصی خود به سمت روستا میروند، همه حکایت از آن دارد که قرار است زندگینامۀ این زوج روایت شود.
3) صداقت در بیان خاطرات:
خاطراتی که بدون هیچ ترسی روایت میشود. خانم احمدیان و همسر بزرگوارشان بدون هیچ ترسی که مبادا این خاطره به ضرر یا به نفعشان باشد، به بیان خاطرات خود میپردازند.
4) استفاده از خاطرات شیرین:
خاطرات شیرین مثل نمکی است که مستند را از کسلبودن و خستگی دور میکند. هرچند این بانو از همان ابتدا تا انتها شیرینی خود را دارد و نشانهای از کسالتبار بودن در آن دیده نمیشود؛ و از ابتدا تا انتهای آن بارها تصاویری میبینیم و خاطراتی میشنویم که به همراه سرکار خانم احمدیان و همسرشان لبخند میزنیم و با اشتیاق ادامه مستند را میبینیم.
5) استفاده از فیلمهای قدیمی:
فیلم مادران شهدا که به دیدار خانواده شهدا میرفتند یا فیلم «شهید حاجاسماعیل»، فیلم شروع جنگ در اهواز، چایخانه و… از جمله همین فیلمها هستند. نمایش این فیلمها کمککنندۀ این موضوع است که مخاطب به آن زمان سفر کند و در آن حال و هوا قرار بگیرد.
6) دوربین بدون حجاب:
نکتۀ بسیار قوی که در این مستند دیده میشود همان ویژگیای هست که مستند روایت فتح از آن ویژگی سود میبرد. شهید آوینی در روایت فتح حجاب دوربین را با مخاطب خود از بین برده است. در این مستند هم ما این ویژگی را به وضوح میبینیم. ما در بانو شاهد این هستیم که زن و شوهر عاشق، خیلی راحت دوربین را به عنوان یک عضو از اعضای خانواده خود قبول کردهاند و حس صمیمیت را به مخاطب منتقل میکنند.
7) استفاده از قابهای متنوع در شرایط مختلف:
تنوع در قاب، ویژگیای است که با استفاده به جا از آن در فیلم مستند میتوان حس سوژه را به مخاطب منتقل کرد. درست همان چیزی که ما در این مستند میبینیم. نمای بازی که در شرایط مختلف از اهواز میبینیم یا نماهای بستهای که از صورت مادر شهید و پدر شهید میبینیم و… از جمله این نماها به شمار میرود.
در کنار این نکات قوتی که ذکر شد، از معدود نقدهایی که به این کار میشود وارد کرد این است که ما در این مستند نام یا تصویری از دو دختر دیگر این خانواده نمیبینیم و حتی ما از عاقبت دختر جانباز خانواده چیزی نمیشنویم.
پیامهای محتوایی
1) پیام به تمام مدعیان عشق:
خانم احمدی در این فیلم به تمام کسانی که مدعی عشق هستند بیان میکند که شصت سال عاشقانه کنار همسرش محمدجواد زندگی کرده است و حتی بین پسر و همسرش، همسرش را انتخاب میکند. این نکته در فیلم به خوبی نشان داده شده است. همان جایی که وقتی اسماعیل به مادر میگوید یا پدر به جبهه برود یا او، مادر پدر را برای خانه ماندن انتخاب میکند.
2) رد حرف کسانی که میگویند کار نیست:
بانو عصمت احمدیان، با اشتغالزایی که در مرغداری، باغداری، پرورش ماهی، قالیبافی و… دارد، شعار ما میتوانیم را برای همۀ ایرانیها با عمل خود فریاد میزند و به تمام کسانی که منتظرند تا شغل دولتی به سراغ آنها بیاید، بیان میکند که حتی با یک مرغ و خروس هم میشود تولید کار کرد.
و….
حرف آخر
در نهایت باید گفت بانو، حرفهای زیادی با خود دارد و جا دارد سریالی از زندگی این شیرزن ساخته شود. تا به همه ثابت کنیم که اگر فردی بخواهد اهل بیت را الگوی خود کند و صبر را از حضرت «زینب سلامالله علیها» یاد بگیرد، میتواند بانو عصمت احمدیان را ببیند؛ که با وجود اینکه دو پسرش شهید شدهاند، دخترش جانباز است و خودش را وقف انقلاب کرده، هنوز هم حسرت این را دارد که کاش پسری داشتم تا مدافع حرم میشد و البته از این بانوان قهرمان ما فراوان در همین کشورمان داریم؛ فقط باید مسئولین فرهنگی و مدعیان فرهنگی کمر همت را محکم کنند و این بزرگواران را کشف کنند.
مرتضی احمر، دبیر ادبیات پایداری مجمع ناشران انقلاب اسلامی
