به گزارش سایت راه نوشت، امیر رضا مافی در بخش پرونده ویژه برنامه شب گذشته «نقد سینما» در قالب گفتگوی ویدئویی میزبان وحید جلیلی کارشناس سینما بود تا درباره جریان ورود فیلماولیها به سینمای ایران در دهه ۹۰ گفتگو کنند.
جلیلی در ابتدای صحبتهای خود گفت: در دهه ۹۰ هم کمیت ورود نیروهای جوان به سینما افزایش داشته و هم کیفیت و سطح فنی کار فیلمسازان جوان به نسبت دهههای گذشته ارتقا پیدا کرده است.
ما در دهه ۶۰ سینمایی را تحویل گرفته بودیم که سینمایی سخیف و ضعیف و نحیف به یادگار مانده از دوران شاهنشاهی بود و هیچ افتخاری هم نداشتوی افزود: تجربه اندوزی سینمای ایران و روند پیشرفتی که در ۴۰ سال گذشته طی شده است، قاعدتاً در این شرایط بیتأثیر نیست.
ما در دهه ۶۰ سینمایی را تحویل گرفته بودیم که سینمایی سخیف و ضعیف و نحیف به یادگار مانده از دوران شاهنشاهی بود و هیچ افتخاری هم نداشت. سیری که در سینمای بعد از انقلاب طی شد، به دلیل حذف برخی عناصر در سینما که معمولاً متن را کمرنگ و حاشیه را پررنگ میکرد، متن سینما اهمیت بیشتر و استانداردهای فنی روز به روز رشد پیدا کرد.
این فرصت برای سینمای ایران فراهم شد که در شرایطی کار کند که تحت فشار سینمای غرب نباشد. همه این موارد باعث رشد مجموعه سینمای ایران شده است. طبیعتاً کسانی که بهعنوان فیلماولی به سینمای ایران ورود میکنند، از این تجربه و گنجینه ۴۰ ساله استفاده میکنند.
در ادامه مافی از موضع انتقادی جلیلی نسبت به مضامین فیلمهای تولید شده در دهه ۹۰ سوالی را مطرح کرد که جلیلی در پاسخ گفت: من جزو منتقدان مضامین فیلمهایی هستم که در دهه ۹۰ به سینمای ایران راه نیافته است. من جزو منتقدان سانسور در سینمای ایران هستم. معتقدم سینمای ایران دارد بسیاری از ژانرها و تمهای مختلف را سانسور میکند و این یک جریان ضدسینما است.
وی ادامه داد: سینما در کلیت خود، در کشورهای صاحب صنعت سینما، یک مجموعه و بسته کامل است. اگر در هالیوود سالی ۷۵۰ فیلم ساخته میشود، این آثار با جامعه و تاریخ و آینده و منافع ملی آمریکا همخوانی دارد. خوشبختانه از این منظر سینمای دهه ۹۰ ایران، سینمای عبور از این سانسور بوده است. جریان روشنفکری و یا غربزده بود که در دهههای گذشته تلاش کرد بخشی از مضامین را سانسور و بایکوت کند و جلوی حرکت طبیعی سینمای ایران را بگیرد.
مافی در اینجا به صراحت از جلیلی پرسید: «شما معتقدید عدهای نگذاشتهاند سینمای ایران به مضامینی که باید، در طول این سالها بپردازد، این عده آیا از سینماگران بودهاند یا از نهادهای دولتی و حاکمیتی ما؟». جلیلی در پاسخ گفت: صرفاً بحث من بحث حذف مضامین خاص نیست. اگر سینما را دارای سه بعد «هنر، صنعت، رسانه» بدانیم، بعد رسانهایاش از جهات مختلف در این سالها مورد بیاعتنایی قرار گرفته است.
جلیلی ادامه داد: در دهه ۶۰ مرحوم آوینی و برخی دوستانشان مانند مسعود فراستی تلاش کردند جریان سینما را از «هنر محض» بودن نجات و نشان دهند سینما در خود غرب هم ابعاد صنعتی جدی دارد و باید با مخاطب نسبت جدی داشته باشد. بعد سرگرمکنندگی سینما باید موردتوجه قرار میگرفت. شهید آوینی برای اینکه سینمای ایران را یک گام به جلو ببرد از کتاب «هیچکاک همیشه استاد» حمایت کرد تا منتشر شود. یعنی هیچکاک را در برابر جریانی که میخواست پاراجانف و تارکوفسکی را بهعنوان الگو معرفی کند، علم کردند. آوینی تأکید داشت سینما مانند هنر شعر و نقاشی نیست و نیاز به مخاطب عام دارد.
وی ادامه داد: امروز به نظرم نیاز است گام سوم را هم برداریم و بعد رسانهای سینما را جدی بگیریم. سینما باید نسبت داشته باشد با حوادث روز. از این بعد باید از هالیوود الگو بگیریم. در یک سال سه فیلم «لینکلن»، «آرگو» و «سی دقیقه نیمه شب» ساخته میشود که هر سه با موضوعات تاریخ معاصر و روز آمریکا ارتباط نزدیک دارد و از میان آنها «آرگو» بهعنوان برگزیده اسکار معرفی میشود.
فیلمی که منتقدان منصف سینما هم پذیرفتند که فیلم متوسطی بود. این بهمعنای آن نیست که هالیوود سیاسی عمل میکند بلکه به معنای عملکرد سینمایی آنهاست اما تعریفشان از سینما، تعریفی کامل و درست است.
برعکس تعریفی که روشفنکران در ایران تبلیغ کردهاند. «آرگو» در آن مقطع، ماهیت رسانهای سینما را بهتر درک کرده بود و به همین دلیل مستحق جایزه اسکار شناخته شد. از این منظر نه فقط جایزه «آرگو» سیاسی نبود که نفس ساخت چنین فیلمی هم صرفاً سیاسی نیست و به تعبیری با ماهیت سینما همخوانی دارد.
این کارشناس سینما گفت: روشنفکران سینما در ایران حتی نخواستهاند چنین نگاهی مانند غرب به سینما داشته باشند. مجموعهای از عوامل دست به دست هم دادهاست که آن سانسوری که به آن اشاره کردم، اتفاق بیفتد. بالاخره هنرمند تحتتأثیر فضای پیرامون خود است.
این فضای پیرامونی ممکن است فلان جشنواره خارجی باشد، ممکن است فلان مدیر بی آرمان و واداده داخلی باشد. مجموعه اینها در کنار هم اجازه نداد ما به سمت یک سینمای کامل برویم.
مافی در بخش بعدی گفتگو، درباره «آوینی امروز» از وحید جلیلی پرسید و اینکه برای هدایت فیلمسازان جوان امروز چه کردهایم؟ جلیلی در این باره گفت: ظرفیت آوینی برای استفاده رساندن به سینمای ایران از همان ابتدا، خیلی بیش از آن چیزی بود که ما از آن استفاد کردیم. هنوز هم که «آینه جادو» را میخوانیم، حرفهای آوینی تازه است و به کار امروز میآید. پس حرفهای آوینی هنوز تازه است.
وی افزود: ورود نیروهای جوان به سینما زمانی ارزشمند است که همراه با تازهگردانی باشد. اگر ما یک سری نیروهای جوان و خوشاستعداد را وارد میدان کنیم اما در یک قالب و فضاسازی روشنفکرمابانه تلاش کنیم که آنها مبادا از کلیشههای موجود فاصله بگیرند! این نعل وارونه زدن است.
مافی در ادامه با اشاره به برگزاری جشنوارهای مانند «عمار» برای کشف استعدادهای تازه و ورود نیروهای تازهنفس به سینما، درباره هدایت این نسل تازه از سینماگران سوالی را طرح کرد که جلیلی در جواب گفت: جشنواره «عمار» یک جشنواره تماتیک است که از تمهای سانسورشده سینمای ایران حمایت میکند. فیلمساز جوانی که وارد جشنواره «عمار» میشود دیگر نمیتواند بگوید به دلیل دیدگاهم در سینما حذف شدهام و از این منظر نفس برگزاری این رویداد به ارتقا نگاه در این بخش کمک میکند.
جلیلی در پایان بحث خود تأکید کرد: رویشهای سینمای ایران چه در بحث زیباییشناسی و چه در حوزه سرفصلگشایی در ژانرهای گوناگون انکارنشدنی است. امروز سینمای انقلاب، سینمایی پویا، چشمگیر و روبهرشد است. البته به نسبت ظرفیتهای دراماتیک انقلاب اسلامی و جامعه دینی و اسلامی ایران، هنوز تا نقطه ایدهآل فاصله داریم. در این زمینه رویشهایی داشتهایم و جشنواره «عمار» صرفاً یکی از آن نقطههای رویش است که نتایجش به مرور در قاب سینمای ایران ظهور میکند.