اهمیت ورود به بحث کودتا
موضوع کودتا، عللِ وقوع و جایگاه آن در سینمای جهان، بهدلیلِ چهار کودتای مهمی که در صدسالِ اخیر در ایران اتفاق افتاده است، موضوع مهمی برای کشور ما محسوب میشود. در بازۀ زمانیِ صدسالِ گذشته، بیش از یکصد کودتای شاخص در حدود پنجاه یا شصت کشورِ جهان رخ داده است که در این بین، قارۀ آفریقا، بالاترین آمارِ کودتا را دارد. قارۀ آمریکای لاتین، در مرتبۀ بعد است و قارۀ آسیا بهویژه در منطقۀ جنوبغرب آسیا و کشورهای عربی، رتبۀ سوم را به خودش اختصاص داده است. اروپا هم در رتبۀ چهارم است.
اینکه سایت راه نوشت مقولۀ کودتا را بهعنوان یکی از ترفندهایِ قدرتهای حاکم برای اعمال تغییرات در کشورها، مورد بررسی قرار میدهد، اتفاق مبارکی است و باید آن را بهفالِ نیک گرفت. بهویژه اینکه، سینمای ایران در حیطۀ سینمای سیاسی، کمتر بهسراغِ این مسائل رفته است.
جایگاه کودتا دربین انواع بلواهای سیاسی ـ امنیتی
کودتا، یک اقدامِ دفعی بهصورت شوک است که با انگیزهای سیاسی و برای تغییر در رأس ساختار قدرت و با استفاده از قوۀ قهریه انجام میپذیرد. طبق «آییننامۀ کنترل بلواها» که توسط «ترودوک» در آمریکا نوشته شده است و همۀ کشورها اغتشاشات، آشوبها و شورشها را مبتنیبر این آییننامه کنترل میکنند، بلواها به سه دستۀ کلی تقسیم میشوند. در لایۀ اول، به بلوا، «آشوب» گفته میشود. در لایۀ دوم، به آن «اغتشاش» و در لایۀ سوم، به آن «شورش» میگویند.
در لایۀ اول، «آشوب»، به بلوایی گفته میشود که نه سازمانیافته و نه مسلحانه است. شبیهِ یک مسابقۀ فوتبال که بعد از اینکه مسابقه تمام شد، بهدلیلِاینکه احساساتِ طرفداران تیم بازنده، به غلیان آمده است، ممکن است که این هواداران به بیرون رفته و آشوب بکنند؛ برای مثال، صندلیهای اتوبوسها را پاره بکنند و شیشههای اتوبوسها را بشکنند. به این نوع اعتراضها، آشوب میگویند.
لایۀ دوم، زمانی است که از آشوب به اغتشاش تبدیل میشود. در «آییننامۀ کنترل بلواها»، اغتشاش به بلوایی گفته میشود که سازمانیافته است، اما مسلحانه نیست. منظور از سازمانیافته بودن، این است که یک فکرِ بهخصوصی پشتِ آن است و مدیران و گردانندگان بهخصوصی هم دارد که این افراد، یک هدف مشخصی را دنبال میکنند. یک حرکت احساسیِ صرف نیست، بلکه این جریان، حرکتِ خودش را در قالب یک میتینگ شروع میکند. ممکن است که اعتصاب و یا راهپیمایی و تظاهرات هم بکنند. همچنان که ممکن است از کانونهای فکری ـ فرهنگی و یا حزبی، پشتیبانی بکنند.
اهمیت ورود به بحث کودتا
موضوع کودتا، عللِ وقوع و جایگاه آن در سینمای جهان، بهدلیلِ چهار کودتای مهمی که در صدسالِ اخیر در ایران اتفاق افتاده است، موضوع مهمی برای کشور ما محسوب میشود. در بازۀ زمانیِ صدسالِ گذشته، بیش از یکصد کودتای شاخص در حدود پنجاه یا شصت کشورِ جهان رخ داده است که در این بین، قارۀ آفریقا، بالاترین آمارِ کودتا را دارد. قارۀ آمریکای لاتین، در مرتبۀ بعد است و قارۀ آسیا بهویژه در منطقۀ جنوبغرب آسیا و کشورهای عربی، رتبۀ سوم را به خودش اختصاص داده است. اروپا هم در رتبۀ چهارم است.
اینکه سایت راه نوشت مقوله کودتا را به عنوان یکی از ترفندهایِ قدرتهای حاکم برای اعمال تغییرات در کشورها، مورد بررسی قرار میدهد، اتفاق مبارکی است و باید آن را بهفالِ نیک گرفت. بهویژه اینکه، سینمای ایران در حیطۀ سینمای سیاسی، کمتر بهسراغِ این مسائل رفته است.
جایگاه کودتا دربین انواع بلواهای سیاسی ـ امنیتی
کودتا، یک اقدامِ دفعی بهصورت شوک است که با انگیزهای سیاسی و برای تغییر در رأس ساختار قدرت و با استفاده از قوۀ قهریه انجام میپذیرد. طبق «آییننامۀ کنترل بلواها» که توسط «ترودوک» در آمریکا نوشته شده است و همۀ کشورها اغتشاشات، آشوبها و شورشها را مبتنیبر این آییننامه کنترل میکنند، بلواها به سه دستۀ کلی تقسیم میشوند. در لایۀ اول، به بلوا، «آشوب» گفته میشود. در لایۀ دوم، به آن «اغتشاش» و در لایۀ سوم، به آن «شورش» میگویند.
در لایۀ اول، «آشوب»، به بلوایی گفته میشود که نه سازمانیافته و نه مسلحانه است. شبیهِ یک مسابقۀ فوتبال که بعد از اینکه مسابقه تمام شد، بهدلیلِاینکه احساساتِ طرفداران تیم بازنده، به غلیان آمده است، ممکن است که این هواداران به بیرون رفته و آشوب بکنند؛ برای مثال، صندلیهای اتوبوسها را پاره بکنند و شیشههای اتوبوسها را بشکنند. به این نوع اعتراضها، آشوب میگویند.
لایۀ دوم، زمانی است که از آشوب به اغتشاش تبدیل میشود. در «آییننامۀ کنترل بلواها»، اغتشاش به بلوایی گفته میشود که سازمانیافته است، اما مسلحانه نیست. منظور از سازمانیافته بودن، این است که یک فکرِ بهخصوصی پشتِ آن است و مدیران و گردانندگان بهخصوصی هم دارد که این افراد، یک هدف مشخصی را دنبال میکنند. یک حرکت احساسیِ صرف نیست، بلکه این جریان، حرکتِ خودش را در قالب یک میتینگ شروع میکند. ممکن است که اعتصاب و یا راهپیمایی و تظاهرات هم بکنند. همچنان که ممکن است از کانونهای فکری ـ فرهنگی و یا حزبی، پشتیبانی بکنند.
لایۀ سوم، زمانی است که ما با یک پدیدهای اعتراضی روبهرو هستیم که اولاً سازمانیافته است و ثانیاً مسلحانه است. به این پدیده، «شورش» هم میگویند.
بنابراین، بلواها را باید به سه دسته تفکیک بکنیم؛ آشوبها، اغتشاشها و شورشها. در «آییننامۀ کنترل بلواها»، به همۀ این موارد، بلوا میگویند. در کنترل بلواها، بین یک واحدِ ضد آشوب، یک واحدِ ضد اغتشاش و یک واحدِ ضد شورش، تفاوت وجود دارد. واحد ضد شورش، غالباً دستِ ارتش یک کشور است و درواقع دستِ پلیس نیست. آنچه که دست پلیسهاست، واحدهای ضد آشوب و ضد اغتشاش است. ازطرفی، واحدهای ضد شورش، واحدهایی هستند که بهدرگیری با گروههای تروریستی و گروههای چریکی میپردازند. جریاناتی که تحتعنوان «پژاک» و جداییطلبانی که در منطقۀ غربِ کشور درگیری دارند و همچنین تروریستهایی که اقداماتی را در جنوبِ شرق کشور انجام میدهند، اقداماتِ همۀ آنها، شورش است. چراکه اولاً سازمانیافته است و درواقع با یک ایدئولوژی، فکر و پرچم مشخص اقدام میکنند. ثانیاً مسلحانه است.
جنس کودتا، از جنس لایۀ سوم است. کودتا، یک شورش مسلحانه و سازمانیافته است که با هدف سیاسیِ معینی انجام میشود؛ هدفی سیاسی که میخواهد رأس قدرت را جابهجا و خودش را جایگزین کند. غالباً هم بهشکلِ گرم، مسلحانه، خشونتآمیز و خونین اجرا میشود.
در ماجرای آنچه که «کودتای توئیتری» یا «فتنۀ 88» نامیده شد، نوعی از کودتا رقم خورد که این کودتاها، کودتاهایی از جنسِ اغتشاش هستند. کودتاهایی که غیرمسلحانه ولی سازمانیافته هستند. قبلاً نمونۀ چنین کاری در کشور پرتغال انجام شده بود. در دهۀ 1978، یک جابهجاییِ قدرت در کشور پرتغال صورت گرفت. این مسئله، در کشور اوکراین هم در قالب «انقلاب نارنجی» صورت گرفته بود و این روند، درحال تبدیلشدن به یک مدلِ جدیدی از کودتا بود که ترکیهایها، مجدداً آن را بهسمتِ همان کودتاهای کلاسیک و مسلحانه پیش بردند.
مولفههای لازم برای یک کودتا
پس از بررسی کودتاهای مختلفِ دنیا، پی میبریم که یک قدرمشترک، میانِ انواع کودتاها وجود دارد. همواره، سعی شده است که کودتاها، با سه مؤلفه بهعنوان زمینههای تحقق کودتا، به نتیجه برسند.
اولین مؤلفه، ارادۀ خارجی است. همیشه یک قدرت خارجی وجود دارد که میخواهد ساختارِ قدرتِ کشورِ مخالفِ خودش را تغییر بدهد و یک دستنشانده را در رأس آن بگمارد. اینکه در یکیدو ماهِ گذشته، ترکیه مدام برای اروپا و آمریکا خط و نشان میکشد و اصرار میکند که آمریکا باید «عبدالله گولن» را تحویل بدهد، ناظر بر همین قضیه است. چراکه هیچ کودتایی اینچنینی، نمیتواند بدون حمایت خارجی انجام بشود. چون بالاخره وقتی کودتا پیروز شد، باید قدرتها و کشورهایی باشند که کودتا را بهرسمیت بشناسند. برای همین هم کودتاگران باید قبل از کودتا، هماهنگیهایی را با بعضی از قدرتهای خارجی انجام بدهند.
مؤلفۀ دوم، که بعضیها را برای کودتا وسوسه میکند، این است که یک حکومتی، ریشه در نظام نداشته باشد. به این معنا که اگر رأسِ آن حکومت زده شود، بدنه و ساختارِ آن جامعه تکانی نخورد. بنابراین، چنین حکومتی را میشود با کودتا جابهجا کرد.
مؤلفۀ سوم، این است که باید یک جریانی در داخلِ آن کشور وجود داشته باشد که برای عوضشدنِ سیستم و جایگزینشدنِ خودشان، راغب باشند؛ جریانی که برای کودتاکردن، آماده و خواستار صورتگرفتنِ این تغییر قدرت باشد.
جامعه، یک هرمی است که چهار سد دارد؛ دولتچینی، نظامچینی، ملتچینی و مُلکچینی. اگر چینشِ دولت، بهنحوی نباشد که بتواند در قالب نظام، رگ و ریشهاش در درون ملت باشد و درواقع نظامِ ریشهداری نباشد، بهراحتی میتوانند آن را حذف کنند. چراکه بهجای یک نظامِ ریشهدار، تعدادی از افراد هستند؛ یک فرد، ده نفر و یا بیست نفر هستند که از صحنه برداشته شده و جدا میشوند.
جمهوریاسلامی، جزو معدود نظامهایی است که سه لایۀ آن، استحکامِ بالایی دارد. بههمینخاطر، در ایران، تغییر قدرت ازطریق کودتا، بیشتر شبیهِ یک شوخی میماند. درواقع باتوجه به فرمولهای شناختهشدۀ کودتا، ضدکودتا و آییننامههایی که خود آمریکاییها برای ارتشهای دنیا منتشر کردهاند، اساساً کودتا در ایران امکانپذیر نیست و این، بهخاطرِ سیستم مردمیِ آن است. یعنی بین مردم و نظام، بین نظام و دولت و حکومت، فرق و فاصلهای نیست.
بنابراین، برای جلوگیری از انجام کودتاها، باید آن انگیزۀ خارجی را خنثی کرد و کسانی را هم که در داخلِ کشور، چنین قرابتی ایجاد میکنند، مشخص و افشا کرد تا امکانِ انجامِ کودتا خنثی شود. امروزه، جامعۀ جهانی، با دامنۀ گستردهای از انواع کودتاهای فکری، فرهنگی، اقتصادی و مالی، صنعتی، تکنولوژیک و بعضاً سیاسی و یا حتی نظامی روبهرو است.
شیوههای نوینِ کودتا در جهان با نگاهی بهاهمیتِ رسانهها
تعریفی که قبلا برای کودتا وجود داشت، امروزه دیگر تغییر کرده است. امروز، نمیتوانیم بگوییم که کودتاها، صرفاً ازطریقِ شورش، یعنی اقدام مسلحانۀ سازمانیافته، انجام میشوند. بلکه کودتاهای زمانِ ما، میتوانند ازطریقِ یک اغتشاش بهشکل سازمانیافته اما غیرمسلحانه و در قالب انقلابهای مخملی، محقق بشوند و یک سیستم را متلاشی بکنند. اخیراً هم، کودتاهای سایبری و بهویژه کودتاهای مالی در حیطۀ پولها، خیلی جدی شده است. «میلتون فریدمن»، از قول «لنین» میگوید: «اگر میخواهی یک کشور را زمین بزنی، پولش را زمین بزن». امروزه هم، برای اینکه یک حکومت، دولت، ملت و جامعه را زمین بزنند، پولش را زمین میزنند. در جنگِ ارزیِ پارسال، «دلارِ آمریکا» در مدت 45 روز، ضربۀ شدیدی را به «یوآن چین» زد. باوجوداینکه چینیها برای یک جنگِ ارزی آماده شده بودند، ولی ضربۀ شدیدی را از این مسئله خوردند. بنابراین، نوع کودتاها تغییر کرده است.
امروزه در دنیا، پنج نوع رسانه مطرح است. رسانۀ نسلِ اول، همان رسانهای است که بهصورت چهرهبهچهره مطرح است. مثل منبرها و تربیونها و… . این رسانه، سنتیترین نوعِ رسانه است. رسانۀ نسلِ دوم، رسانۀ مکتوب است. مانند روزنامه، مجله و کتاب. رسانۀ نسلِ سوم، رسانۀ دیداری ـ شنیداری است. مانند رادیو و تلویزیون. رسانۀ نسلِ چهارم، وبسایتها، خبرگزاریها و پایگاههای خبری و… در فضای سایبر هستند. رسانههای نسلِ پنجم، شبکههای اجتماعی هستند که این رسانهها، بهشدت تعاملی هستند و هیچ هدایتِ مرکزیای هم ندارند.
امروزه، کودتاهای اجتماعی، بهوسیلۀ رسانههای نسلِ پنجم انجام میشود. دراینبین، رسانههایی مثل تلویزیونها، روزنامهها و رادیوها هم، همینجوری میایستند و هیچکاری از دستشان برنمیآید. چراکه ساختارِ روزنامهها، رادیوها، تلویزیونها و مجلات، هدایتِ مرکزی دارد ولی در سیستمِ شبکههای اجتماعی، همۀ افراد کنشگر هستند. در دنیا، بهوسیلۀ شبکههای اجتماعی، شوکهایی ایجاد میشود که بهشدت قابل تأمل است. تا جاییکه این مسئله، نهادهای امنیتیِ دنیا را هم نگران کرده است.
در سالهای آینده، بهجای کودتاهایی که با تیر و تفنگ انجام میشود، انواعِ کودتاهای نرم در جهان، شیوع بیشتری خواهد داشت؛ چراکه ثباتِ اقتصادِ جهانی بههم ریخته است. در شرایط بیثباتیِ اقتصادی، بیثباتیِ اجتماعی پدید میآید و بیثباتیِ اجتماعی، به بیثباتیِ سیاسی منتج میشود. در چنین شرایطی، گروههایی اپوزیسیونی که کنار نشستهاند، خیز برمیدارند و برای اقدامات کودتاگونه، آماده میشوند؛ حرکتها، مبتنیبر اصلِ اصالتِ فرصت و اصلِ غافلگیری، دفعی و آنی و ضربتی است.
زمنیهچینیِ رسانهای برای کودتاهای آینده ازطریق سینما
مقولۀ کودتا در بعضی از جوامع مثل ترکیه، بهصورت عینی انجام میشود. همچنین در بعضی از جوامع، هشدار نسبت به آسیبپذیریهای ساختارِ سیاسی، بر روی پردۀ سینما مورد بررسی قرار میگیرد. آمریکاییها، سه سالِ پیش، همزمان، دو فیلمِ سینمایی را اکران کردند که در یکی از این فیلمها، گروههای مخالفِ رابطۀ آمریکا با ایران، دست به کودتا در «کاخسفید» میزنند. بَر وزنِ همان فیلم، فیلمِ سینماییِ «سقوط شاهین سیاه» ساخته شدهاست. این فیلم، عملیاتی را که در کشورِ سومالی رخ داده بود، مورد بررسی قرار میدهد. در فیلمِ «سقوط کاخسفید»، علیه رئیسجمهور سیاهپوستِ ایالات متحدۀ آمریکا، کودتا میشود؛ چراکه آمریکا بهدنبالِ برقرارکردنِ رابطه با ایران است. در این فیلمِ سینمایی، با اشاره به سوابقِ تاریخیِ حدود 150 سال گذشته، یعنی دورۀ «ناصرالدین شاه» و روابطی که آن زمان با آمریکا برقرار شد تا به امروز، نشان داده میشود؛ تا اینکه، کودتا تا قلبِ «کاخسفید» میآید و از اتاق عملیاتی که در طبقاتِ زیرینِ «کاخسفید» قرار دارد، حملۀ اتمی به ایران، فرماندهی میشود. هرچند که در لحظات آخر، این حمله خنثی میشود.
این فیلم، یک فیلمِ پروپاگاندایِ تبلیغاتی است که آسیبپذیریِ «کاخ سفید» را نشان میدهد. تقریباً در طول ده سال گذشته، در سریالها یا فیلمهای سینماییِ متعدد، بیش از پنجاه یا شصت کودتا علیه «کاخسفید» نمایش داده شده است. در قضایای «11 سپتامبر»، افرادی که ماجرای «11 سپتامبر» را از شبکههای تلویزیونی میدیدند، بیشترِ آنها، ازبسکه بارها چنین فیلمهای سینماییای را دیده بودند که در آنها به برجهای دوقلو حمله میشد، باور نمیکردند که این واقعه، جدی باشد؛ ، حتی بسیاری از مردم، وقتی آن صحنهها را «شبکۀ سی.ان.ان»، پخش میکرد، در دقایق اول، باور نمیکردند که این واقعه جدی باشد. از نظر آنها، این تصاویر، آنونسِ تبلیغاتیِ یک فیلم سینمایی بود!
اما به هرجهت، درمورد کودتاهای تخیلیای که سینمای آمریکا به آن میپردازد، در طول ده سال گذشته، آثار متعددی در آمریکا ساخته شده است. سریالهای امنیتیای که شاخصترینِ آنها، «سریال 24» بود؛ سریالی که در آن، بارها به «کاخسفید» تعرض میشد. همچنین در فیلمهای سینمایی، که شاخصترینِ آنها، فیلم سینماییِ «سقوط کاخسفید» است، کودتا در شکلهای مختلف و با واحدهای نظامیِ اسم و رسمدار نشان داده میشود. بهصورتی که بهروشنی میتوان کارهای سازمانهایی چون «اناسای» و یا «دلتا فورس» را در آن دید.
بااینحال، نوعی از کودتا وجود دارد که برای فهمِ بهترِ آن، باید کتابِ «غازهای وحشی» را خواند که تقریباً 35 سال پیش در ایران ترجمه شده است. همچنین از روی این کتاب، فیلمی هم بهنامِ «غازهای وحشی» ساخته شده است. بعد از جنگجهانی دوم، «دیوید استرلینگ»، بنیانگذار سرویسِ نیروهای ویژۀ انگلیس، بههمراهِ پسر ملکه، این واحدِ ویژه را بهراه انداختند که در صحرای آفریقا، عملیات چریکی و ویژه انجام میدادند. بعد از آنکه «استرلینگ»، از ارتش انگلیس رفت، در سال 1975، یک ارتش خصوصی به اسمِ «جی.بی 75» بهراه انداخت. این ارتشِ خصوصی، پایۀ همین ساختاری شده است که اکنون بهآن، «بلک واترز» میگویند. «بلک واترز»، یک ارتشِ خصوصی است که در مقابل پول کار میکند. از جمله در یمن، عراق و افغانستان میجنگد. افرادِ این ارتش، جانیانِ بالفطرهای هستند که جنایتهای زیادی را انجام میدهند. در کشورهای مختلف، بسیاری از زندانیانی را که حبس ابد هستند، از زندان آزاد میکنند و به ارتشِ خصوصیِ «بلک واترز» میسپارند. زمانی هم که همین جانیان کشته میشوند، دیگر آمار تلفاتِ ارتشِ انگلیس و یا آمریکا بالا نمیرود. اولین عملیاتی که «بلک واترز» انجام دادند، عملیاتی در کشورهای آفریقایجنوبی بود؛ نامیبیا، آنگولا و… .
در فیلمِ «غازهای وحشی»، که هنرپیشههای شاخصِ اروپایی و آمریکایی در آن بازی کردهاند، وظیفۀ یک گروهی این بود که فردی را که قرار بود حاکمِ یک کشوری باشد، بدزدند و بهاینترتیب، یک جابهجاییِ قدرت صورت بدهند. درحالیکه، وسطِ عملیات، مأموریتِ این گروه عوض میشود و عملیات هم نیمهکاره میمانَد. بنابراین، چنین کشورهایی، حتی برای ارتشی خصوصی که حدود چهل سال پیش، برای چنین کودتاها و مأموریتهایی طراحی کردهاند، در سینمای جهانی، فیلمهایی در حد «غازهای وحشی» میسازند.
سینمایی برای قدرتنمایی
سال گذشته، سال 2015 میلادی، صدمین سالگردِ فروپاشی امپراتوریِ عثمانی در سالِ 1915 بود. انگلیسیها برای حاصلشدنِ این فروپاشی، سه عملِ نفوذی انجام داده بودند که به نتیجه هم رسیده بود. «لورنس»، سرهنگی بود که در قبایلِ عربِ صحرای عربستان، نفوذ کرد و زمینۀ تجزیۀ عربستان و کشورهای جنوبیِ محدودۀ امپراتوریِ عثمانی را صورت داد. طبقِ شخصیتِ همین سرهنگ، فیلم «لورنس عربستان» ساخته شده است.
سال گذشته در صدمین سالگرد این واقعه، فیلم سینماییِ «ملکهی صحرا» را ساختند. فیلمی که در آن، «نیکل کیدمن» بازی کرده است. در این فیلم، چگونگیِ نفوذ این زن به امپراطوریِ عثمانی را نشان میدهد که درنهایت به تجزیۀ این کشور منجر میشود. بهاینصورت که در مرحلۀ اول، تقریباً تا 31 سالگی، در ایران زندگی میکند. بعد از ایران، دوباره به انگلیس برمیگردد و از آنجا به بندرِ حیفا و سپس بیتالمقدس میرود. بعد از اینها، شروع به نفوذکردن در سوریه، عراق و عربستان میکند. آن زمان، در ماجرای معاهدۀ «سایکس ـ پیکو5» ، حاکمان کشورهای منطقه را تعیین میکنند. دوتا برادر وجود دارند که یکی از آنها را حاکم اردن و یکی دیگر را حاکم عراق میگذارند. یعنی اینها، صدسالِ پیش، این منطقه را به نامِ اُردن جدا کردند و یک حکومتی را تشکیل دادند. این کار، یک مدلی از کودتا است.
امروز سینمای غرب، برای اتفاقی که صدسالِ پیش روی داده است، فیلمی سینمایی به اسمِ «ملکۀ صحرا» میسازد. درواقع به کشورهای عربی پیام میدهد که صدسالِ پیش، ما شما را به دولت ـ ملت تبدیل کردیم. دورِ شما مرز کشیدیم و از امپراتوریِ عثمانی جدا کردیم و شما را به کشورهای اردن، عراق و عربستان تبدیل کردیم. منظور از «ملکۀ صحرا»، همان ملکۀ انگلیس است؛ بهاینمعنی که اگر ملکه بخواهد، بازهم میتواند شما را در قالب دولت ـ ملتهای جدید، از نو شکل بدهد. این حرف را میتوانید در طرح «خاورمیانۀ بزرگ»، در این جنگ مذهبیِ 30 ساله، در این مسألۀ جنگجهانی چهارم، داعش و… ببینید. بنابراین سینما تا حد زیادی، در تبیینِ این نوع کودتاهای کلاسیک تلاش کرده است. کودتاهایی که یک سرِ آن، «همفر» در بصره بود. یک سرِ دیگرش، خانم «گرترود بل» بود. یک سر دیگرش هم «لورنس» در عربستان بود.
حال، امروزه فیلمِ خانم «گرترود بل» به نامِ «ملکۀ صحرا» را میسازند؛ کسیکه در حدود 58 سالگی، در شهر بغداد از دنیا رفت و اکنون، قبرش در بغداد محل زیارت شده است! یعنی داعش، زیرِ مرقد و مقبرۀ هر پیامبری مثل «حضرت یونس(ع)» در موصل گرفته تا صحابۀ پیامبر در سوریه، همه را بمب و مواد منفجره میگذارد و تخریب میکند، اما در بغداد، با مرقد «گرترود بل»، کاری ندارد. «گرترود بل»، زن جاسوسهای است که بیش از یک ربعِ قرن، بر پشتِ شتر، تمام این صحراها را از سوریه تا وسط صحرای عربستان و ریاض، چرخ زده و این قبایل را بهخوبی شناسایی کرده است. در این قبایل، نفوذ کرده و آنها را بهجانِ هم انداخته است. بهنحوی که در این منطقه، حدود چهار کشور ایجاد کردند. حال بعد از صدسال، کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا، به کودتاهای کلاسیکِ خودشان افتخار میکنند و برای زندگیِ جاسوسشان، فیلم میسازند.
ازاینرو، خیلی مهم است که دوستانِ جوانِ ما، این فیلمها را ببینند. باید فیلم «ملکۀ صحرا» را بهعنوانِ فیلمِ جدیدی که در این زمینه ساخته شده است، در کنارِ فیلمِ قدیمیِ «لورنس عربستان» ببینید تا کودتاهای کلاسیک، نفوذها و تجزیهها، برایتان بهخوبی روشن بشود. همچنین، نوع جابهجاییِ قدرتی که در فیلمِ «غازهای وحشی» نشان داده میشود، باید دیده شود. فیلمِ «سقوط کاخسفید»، که سه سالِ پیش، بهوسیلۀ آمریکا و در ارتباط با ایران، ساخته شد، کودتایی تخیلی را نشان میدهد که سیاستهای «کاخسفید» را در نحوۀ برخورد با جناح مخالفش نشان میدهد. همچنین، سلسله فیلمهای مستندی که برای کودتای شیلی ساخته شده است، یک ذهنیتی به شما میدهد که بدانید این کودتاها، چگونه عمل میکنند و چگونه به نتیجه میرسند.