سایت راه نوشت: دلم برای خدا میسوزد! دلم برای اسلام میسوزد! هر کسی یک گوشهای پرچمی به نامش بلند کرده و قتل و غارت میکند و آدم میکشد و ادعا میکند که فقط اوست که راه درست را میرود!
اما آیا همه اینها را با یک چوب میتوان راند؟ آیا همه این پرچمها به یک اندازه جنگی اند؟
اسلام زاده دوربینش را برداشته و جانش را کف دست گرفته و سفری به افغانستان داشته ، در میانه همین پرچمهای جنگی، تا به چنین سوالهایی پاسخ دهد.
از میان ارتش افغانستان، طالبان و داعش، اسلام زاده همراهی با طالبان را برگزیده است. داعش تکفیری که امثال او را مهدورالدم میداند. ارتش هم که چندان کنجکاویبرانگیز و هیجانانگیز نیست!
اما این مستند برای ما ناگفتههای جالبی دارد. طالبانی که پیش از این برایمان چندان با داعش تفاوتی نداشته است، روی دیگری مینمایاند. بعد از قتل عام روستای میرزااولنگ توسط داعش، طالبان با آنها درگیر میشود. پس طالبان نه تنها مثل داعش نیست، بلکه در برابر داعش ایستاده و از مردم دفاع میکند!
آیا این، از ابتدا مشی طالبان بوده است، یا تغییر رویه داده است؟ با کمی مطالعه، درمیابیم که اساسا طالبان از ابتدا هم از جهت استراتژیک، عقیده وهابی و رویه تکفیری نداشته است.
اما ظاهرا که از جهت تاکتیکی رو به تعادل دارد و تعامل بیشتر با جهان را ترجیح میدهد. و فهم این مطلب، برای ما که همسایه افغانستان هستیم و طالبان نیز یک قدرت مهم و موثر در این کشور محسوب میشود، اهمیت قابل ملاحظهای دارد.
اما جسارت کارگردان برای پاسخ به سوالاتش نیز، ستودنی است. اینکه به دل چنان گروهک شبهنظامی بدسابقهای برود و حتی در یکی از جنگهایشان با داعش حضور داشته باشد، دل و جراتی میطلبد که هر مستندسازی ندارد.
البته کارگردان، به جهت سابقه حضور در افغانستان و ساخت مستند “تنها میان طالبان” آشنایی قبلی با آنها داشته و دیدگاهش به آنها، دیدگاهی واقعی و ملموس بوده، نه مثل ما بر اساس آنچه از درون قاب تلویزیون دیده است.
نویسنده : ماجده حائری