مک فارلین شاید یکی از اسامی مهم در تاریخ معاصر ایران باشد که البته برای گوش ایرانیان، روزنامهها و رسانههای داخلی چندان آشنا نیست.
این نام همچون دیگر سرنخهای مهم سیاسی و استراتژیک با دریافت برچسب مصلحتاندیشی و اقتضائات ملی(بخوانیم شخصی) مغفول مانده است .
شاید اگر ماجراهای مک فارلین ها در ایران بیشتر در افکار عمومی مورد کندوکاو و بررسی قرار میگرفت امروز بسیاری از اتفاقات ناخوشایند برای این ملت به وقوع نمیپیوست.
مستند قمار به نویسندگی و کارگردانی سید محمد مهدی دزفولی با تمام نقدهای ساختاری ، روایی و فنی که میتوان به آن پرداخت ، توانسته است تا حدی خط داستانی قابلقبولی از ماجرای مک فارلین به مخاطب ارائه نماید. هرچند نگاه نویسنده و کارگردان بیشتر به جنبه داخلی این رخداد مهم تاریخی بوده است.
اما نگاه مکارانه استکبار و سیاست روباهصفت امریکا در مواجه با چالشهای کشورهای غیرهمسو با خود را میتوان در خط داستانی این مستند حس کرد.
همواره نظام استکبار جهانی سعی دارد اگر نمیتواند با یک حکومت و تفکری بهصورت مستقیم وارد نزاع شده و پیروز شود در عوض به سمت تغییر نرم آن تفکر و حکومت حرکت کند.و این امر برای آنها با حمایت و ارتباط مستقیم و غیرمستقیم با سیاسیون و عوامل تأثیر گزار میانهروی حاکمیت و جامعه هدفشان آغاز میشود.مک فارلین نوک خنجر زهرآگین جنگ نرم استکبار بر تن این ملت است.
همانگونه که مستند ساز خود نیز اشاره میکند با کمبود منابع و مستندات مواجه است. چراکه از سویی این ماجرا در ایران همیشه خط قرمز برخی از سیاسیون بوده و حتی هست. و از سوی دیگر مدتزمان زیادی از این واقعه گذشته و فقر فهم و شجاعت سیاسی در برخی از سیاسیون باعث میشود منابع بسیاری از این ماجرای تاریخی با فوت عوامل و عدم بررسی نهادهای مربوطه بسوزد و از میان برود.
شروع قابل قبول و شرح معقول از پژوهش
دزفولی در ساخت این مستند توانسته است علی رغم پینگ پنگ های روایی نابجا در خط داستانی، شروع قابلقبولی داشته باشد و با شرح معقولی از پژوهشهای خود درروند روایت در پایان سؤال خوبی در ذهن مخاطب ایجاد کند.
هرچند به نظر میرسد وزن این مستند بیشتر به سمت یک پژوهش دانشگاهی و علمی بوده و مخاطب عام برای متقاعدشدن نیاز بیشتری به جنبههای پلیسی و کارآگاهی حداقل در نوع روایت دارد.
با این وجود ریتم کمی آرام روایت و باز تکرار بعضاً چندباره یک موضوع با توجه به حساسیتهای امروز فضای سیاسی کشور برای بینندهی حرفهایتر، این مستند میتواند جذاب باشد و او را وادار به تماشای مستند تا پایان بنماید.
اما پایان این مستند کمی مأیوسکننده مینماید.باوجود سؤالهای مهم و تأثیر گزاری که در ذهن مخاطب ایجاد میشود،پایان آن بدون هیچ نتیجهگیری برای مخاطب عام همراه باکمی چاشنی تبلیغاتی بستهشده است.
این امر باعث میشود بیشتر مخاطبهای حرفهایتر به سمت تماشای این سبک از مستند متمایل شوند.هرچند شاید هدف مستندساز ارائه بدون قضاوت و سمتوسوی شخصی در یک روایت تاریخی است.
اما این نوع واکنش در فیلمسازی چندان قابلقبول نیست چراکه علیرغم تلاش فیلمساز بازهم لایههای زیرین فیلم ،گرایشهای فکری و سیاسی سازندگان را لو خواهد داد و در لحظههای پایانی مخاطب منتظر گرفتن پاسخ خود از نگاه فیلمساز است. که بیپاسخ ماندن آن کمی بیننده را سردرگم خواهد کرد.
درمجموع مستند قمار جدای از نقدهای فنی که در اینجا مجالی برای پرداختن به آنها نیست مستندی خوشساخت و روایت است و بیشک مخاطب باهوش میتواند بهخوبی از دل خط رواییای آن برداشتهای موردنیاز خود را داشته باشد. قمارِ قماربازان نابلدمان را در مستند قمار و ماجرای مک فارلین، باید هر ایرانی ببیند و درسها بگیرد.