به گزارش راهنوشت، مسعود ملکی عضو شورای سیاست گذاری جشنواره عمار و مدیر مدرسه سینمایی ماه، شب گذشته مهمان برنامه بیچارچوب شبکه چهار شد و درباره جشنواره عمار به گفتگو پرداخت. در ادامه متن این گفتگو را میخوانیم:
*مسئله جشنواره عمار چیست و چه هدفی را دنبال می کند؟
جشنواره عمار یک رویداد مقطعی نیست؛ یک جریان است. ویترین آسیبشناسیهایی که جریان عمار از فرهنگ و هنر و جامعه در طی سالیان به دست آورده در جشنواره پیگیری میشود و لذا با جشنوارههای دیگر که رویداد هستند فرق میکند.
ما در عمار یک تحلیل کلان درباره تاریخ و جامعه و فرهنگ ایران داریم؛ ما تاریخی غنی، مردمانی سلحشور و ملتی قهرمان در حوزههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و … داریم. بحث اصلی ما این است که جامعه ایران پر از داشته و سرمایه است و این داشتهها و سرمایهها جایی رصد و پایش نمیشوند. لذا عمار یکی از مسئلهها و اهدافش این است که این داشتههای سالانه مردم ایران، از هر قشر و فضایی، رصد و تقدیر بشود.
امسال بیش از 3000 اثر به عمار آمده و در سالهای گذشته هم در همین حدود بوده است. از این جهت عمار جایی است برای جمع شدن داشتههایی که غالبا گم میشوند لابلای روزمرگیها.
از طرف دیگر جشنواره عمار یک ماهیت انتقادی دارد که درست است که داشتههایی هست، نداشتهها و ایراداتی هم هست و اینها هم باید ذکر بشود. یعنی ما یک جشنواره تخدیری نیستیم که بگوییم همه چیز خوب است و
از آن طرف هم نمیخواهیم بگوییم همه چیز به بن بست رسیده است. ما یک جشنوارهی روایت امید هستیم.
*خیلی تاکید می شود که جشنواره عمار یک جشنواره مردمی هست و سیاست گذاران عمار روی این خیلی تاکید دارند. این تاکید بر چه اساسی هست؟
حتما جشنوارههای دیگر هم به مردم می پردازند اما در عمار پرداختن به مردم از چند جهت ضریب دارد. یکی در پرداختن به خود سوژه هست. برای ما سوژههای معروف در صدر نیستند و این 85 میلیون نفری که در ایران زندگی می کنند، فارغ از اینکه شهرت دارند یا نه، خودشان به ذات برای ما ارزش دارند. خیلی از قهرمانها در جامعه هستند که اکت قهرمانانه میکنند ولی روایت نمیشوند. این در جشنواره های دیگر کمتر هست.
وجه دیگر از جهت سازماندهی است. در جشنواره عمار چون ما خودمان را یک نهضت و جریان تعریف کردهایم تمام کسانی که در کل کشور از روستاها و شهرستانها این کار فرهنگی را میکنند ستاد جشنواره عمار هستند و می توانند همزمان با جشنواره عمار در محل زندگیشان افتتاحیه و اختتامیه برگزار کنند و در این رویداد سهیم باشند.
شما میتوانید در مدرسه، مسجد، پایگاه، خانه شهید، کانون پرورشی فکری و جاهای مختلف دیگر طبق استاندارد عمار، فیلم اکران کنید. این خودش یک ظرفیت ویژه است که نمونهاش را ما در کشور نداریم. ما در سالهای غیرکرونایی 3000 و 4000 نقطه اکران در کشور داشتیم.
*اکرانهای عمار بازگشت مالی هم برای فیلمسازان داشته و بلیطفروشی هم میشود؟
در ادوار اولیه ما رایگان اکران میکردیم. اما بعد از مدتی یک آسیب شناسیای داشتیم که سینمای ایران و مصرف محصولات نمایشی و سینمایی در ایران با ساز و کار کنونی ورشکسته هست و خود اهالی سینما هم به این اذعان دارند که معدود فیلمهایی میتوانند بفروشند و سودآوری داشته باشند.
ما برای این که صنعت سینما را در کشور بهرهور کنیم، باید توسعه مخاطب داشته باشیم و یکی از اهداف ساز و کار اکرانهای مردمی، توسعه مخاطب است. این ساز و کار باعث شده که هم ذائقهسازی فرهنگی بشود و هم مسئولین شهری به این فکر بیفتند که فلان سالن ارشاد را تبدیل کنند به یک سالن سینما یا اینکه امکانات سینمایی را برای شهر بیاورند.
ما سال 94 اولین تجربه اکران اقتصادی را برای فیلم نیمه بلند داستانی هنگامه داشتیم و اراده کردیم که بلیطفروشی بشود. البته در ابتدا بلیطفروشیها اختیاری بود که این هم در نوع خودش ابتکاری بود که جواب داد و فیلم هنگامه را نزدیک به 80 میلیون تومان در سال 94 فروختیم. فیلم منطقه پرواز ممنوع هم در همین ساز و کار یک میلیارد و دویست میلیون تومان فروش رفت و فیلم منصور هم اخیرا نزدیک به یک میلیارد و دویست فروش داشته و ادامه دارد.
*در جشنواره عمار بخش های رقابتی هم داریم. یک سخنی که گفته می شود این است که تعداد جوایزی که به هنرمندان تعلق می گیرد زیاد است و تعداد زیاد برندگان منجر به این میشود که رقابت تنگاتنگ نباشد. و ما استعدادهای جوان را به درستی نشناسیم. آیا ساز و کاری ندارید برای این که تعداد جوایز را کم کنید؟
بیایید از زاویه دیگری در مورد جوایز بحث کنیم. در جشنوارههایی مثل جشنواره فجر، مسئله، فرم هست که این هم در جای خود لازم است. در عمار ما از زاویهی مسئله به ماجرا نگاه میکنیم. مثلا میگوییم بحث نقد درون گفتمانی و نقد و بررسی جامعه برایمان مهم است. اگر صرفا بیاییم آثار را فرمی بررسی کنیم امکان دارد یک کار خیلی خوب انتقادی برود در بحث های فرمی و اصلا دیده نشود و بحثهای راهبردی جدی آن سال کلا فراموش بشود. بنابراین ما به فرم توجه ویژه داریم ولی سمت ورود ما به ماجرا «مسئله» هست؛ لذا ما طبقهبندیهای محتوایی داریم و در طبقهبندیهای محتوایی، آثار را کاملا فرمی بررسی میکنیم. مثلا میگوییم در مسئله ملت قهرمان، ما میخواهیم سالی چهار تا قهرمان مردمی را نشان بدهیم. حالا در بخش ملت قهرمان، کارها فرمی بررسی میشوند.
*آیا کسانی که در جشنواره می آیند و جایزه میگیرند رها می شوند یا در پی این هستید که از آنها حمایت کنید و آنها را بارور کنید برای سالهای آینده؟
وقتی واژه حمایت استعمال می شود اولین چیزی که به ذهن می رسد بحث های مالی است ولی برای هنرمند غیر از مسائل مالی، که آن هم سر جای خودش مهم است، این مهم است که کارش نقد و دیده و تحلیل بشود. ما حمایت را به این معنا انجام میدهیم. کارها را تحلیل میکنیم و برای آنها تک نگاری و تحلیل و کتاب و مقاله مینویسیم.
به عنوان نمونه کتابی برای سریال روزی روزگاری تولید شده که این سریال را تحلیل می کند. من در کشور جایی را سراغ ندارم که وظیفه خودش بداند که بیاید نمونه های موفق را تحلیل کند و این ها را تبدیل به متن کند.. این نمونه کارهای تحلیلی بیشتر خلأش وجود دارد. پس ما رسالت اصلیمان در حمایت از هنرمند را تحلیل کارهای موفق و این فضای ادبیات سازی میدانیم که این ادبیاتسازی حلقه مفقوده ی حمایت هنر است. ما برای سریال پایتخت هم تجلیل گرفتیم و کتاب نوشتیم، و برای سریال وضعیت سفید و کارهای دیگر هنرمندان بعضا گمنام که ده ها کتاب چاپ شده و بقیه هم دارند چاپ می شوند.