محمد کاسبی در گفت و گو با ما، گفت: در ساخت آثاری که در زمینه انقلاب و خطرات و هجمههای دشمنان انقلاب است بایستی به طور حتم ساختار حرفهای و قابلیت جذب مخاطب را در نظر گرفت. اینها موضوعاتی است که به طور مستقیم به هنرمندی که در آن عرصه فعالیت میکند و دست به خلق اثر میزند، مرتبط است.
هر اثر سینمایی تراوشی از ساختار روحی و اعتقادی هنرمند است
به نظرم هر اثر سینمایی تراوشی از ساختار روحی، روانی و اعتقادی هنرمندی است که آن اثر را به وجود آورده؛ بنابراین اگر هنرمندی میخواهد راجع به انقلاب یا هجمههایی که به انقلاب وارد شده اثری تولید کند باید بدون هیچ قید و شرطی به حرفی که در آن اثر میزند، اعتقاد کامل داشته باشد. متأسفانه امروز مشکل سینمای ما در رابطه با ساخت اینگونه آثار بعضا عدم اعتقاد هنرمندی است که اثری را خلق میکند. در نتیجه این موجب میشود که عدم اعتقاد درونی آن فرد در اثرش نمایان شده و به وضوح نشان داده شود.
متأسفانه با وجود اینکه در ساخت آثاری از این دست توجه ویژهای وجود دارد و فیلمساز با امکاناتی که در اختیار دارد راحتتر میتواند دست به تولید اثر بزند، میبینیم فیلمسازهایی را که روزی برای انقلاب و این عرصه فیلم میساختند، اما امروز راهشان را جدا و احساس کردند که با شرایطی و مسیری که برایشان ایجاد شده دیگر میتوانند برای موضوعاتی غیر از این فیلم بسازند که در این صورت هم، تزلزل درونی این آدمها به مراتب در آثارشان دیده میشود.
عشق و اعتقاد به موضوع
اگر یک اثر با عشق و اعتقاد کامل راجع به موضوعی که دارد ساخته نشود مطمئنا عطر و بوی لازم را نخواهد داشت و این نگاهی است که در رابطه با آثاری از این دست که در حال حاضر هر ساله جشنواره عمار به آنها توجه میکند، وجود دارد. بنابراین من معتقدم ساخت اینگونه آثار هنرمند خاص خودش را میخواهد، هنرمندی که به کارش اعتقاد داشته و آثارش دلی باشد؛ اگر این اتفاق بیفتد، با نمایش مجموعه این فیلمها در جشنوارهای همچون عمار، آن محفل به مراتب خیلی پر بار خواهد شد و اگر خلاف این صورت گیرد برگزاری هر جشنوارهای، با وجود آثاری که از دل برنیامده عطر و بوی خوبی نخواهد داشت و در مجموع آن جشنواره قابل توجه نیست.