به گزارش سایت راهنوشت، در این دوره زمانه به تعداد دانههای نمک میشود قصههایی از اعتراض، اعتصاب، درگیری، تنش، شورش و کودتا را در سرتاسر دنیا دید و شنید. خیلی وقت است که شاهد این اتفاقات از آسیای شرقی تا آمریکای جنوبی هستیم.
مستند «کودتای لیتیومی» قصهای از ادعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری در بولیوی است. یک کشور کمتر شناخته شده برای ما ایرانیها. کارگردان تلاشش را میکند تا با گفتن چندین و چند پیرنگ فرعی (اتفاقات مختلف و گذرا به شکل کوتاه) در ابتدای کار، ذهن مخاطب با کل تاریخ بولیوی به زور همذاتپنداری کند؛ هر چند در ادامهی مستند روش خوبی را برای پیش بردن قصهاش انتخاب میکند. همانند یک دوی امدادی، پیرنگها قصه را یک به یک پس از طی کردن مسیرشان به دست بعدی میدهند. مستند به انتخابات در بولیوی، بعد به اعتراضها و سپس به کودتا و همینطور به مرور اتفاقات را ادامه میدهد تا به آخر قصه برسد. اما اشکال این است که همهی این اتفاقات درست و بجا نیست.
پیرنگ اصولا باید در سر جای خودش در قصه بیاید. اما در خیلی از اتفاقات این مستند در جای خودش نیست و زودتر از وقتی که مخاطب باید به آن میرسد. یکی از تکنیکهای قصهگویی در مستند برای دادن اطلاعات به مخاطب، تکنیک قطره چکانی ست. مخاطب عملاً تشنهی اطلاعات میماند تا در بزنگاهش دادهی بعدی را دریافت کند. اما کارگردان در اینجا همهی اطلاعات را از همان ابتدا به مخاطبش زودتر از موعد میدهد. و هیچ اطلاعاتی را نهان نگه نمیدارد تا مخاطب را غافلگیر کند. علاوه بر آن خیلی از پیرنگها یا پیرنگ قبلیشان را نقض میکنند و یا باعث میشوند که بدون پردازش و گنگ باقی بماند.
اما در کل قصه تلاش خوبی برای نشان دادن دستدرازی آمریکا به منابع همهی کشورها دارد. هرچند که تا حدی ضعیف بیان میشود اما خوب نشان میدهد که مردم بولیوی چقدر برای داشتن استقلال در کشورشان اهمیت قائل هستند و هرچیزی حتی فقر را به عدم استقلال و دخالت بیگانگان ترجیح میدهند.
جهت تماشای مستند «کودتای لیتیومی» اینجا کلیک کنید.
نویسنده: امیرحسین کاربخش راوری