به گزارش راهنوشت، گاهی دوگانهها مکمل هم میشوند تا روایت کاملتری از ابعاد مختلف یک اتفاق ارائه بدهند؛ مثل طنز جنگ. طنز روزهای زخم و غصه که با انتشار در قالب کتابهای داستان و خاطره برای گروه سنی نوجوان پا به ادبیات پایداری گذاشت و دریچهای جدید از آدمهای رنگی نه سیاه و سفید مطلق نشانمان داد.
طنز جنگ طرفدارانش را پیدا کرد ولی بدون چالش هم نبود، گذر زمان و بازخورد نسبت به این آثار سوالها را جواب داد و جای خالی در تولیدات سمعی و بصری برای این روایت ها پر رنگتر شد.
انیمیشن خاکریزهای نمکی محصول واحد بسیج صدا و سیما با قسمتهایی کوتاه و زیر ده دقیقه تجربهی دوست داشتنی قصههای طنز جنگ شد.
کارگردان در ۱۲ قسمت برداشتهایی آزاد از کتاب ترکشهای ولگرد را دستمایه تولید انیمیشن خود قرار داده و در عین داشتن نقاشیهای ساده به خوبی از پس جذابیت برآمده است.
سوژهای نو و ارزشمند در حیطه خوراک لذیذ کودک و نوجوان
رسول آذرگون کارگردان این اثر که او را با آثاری همچون «بچرخ تا بچرخیم»، «شهر موشکی» و . . . میشناسیم، در اینجا هم سراغ سوژهای نو و ارزشمند در حیطهی انیمیشن، این خوراک لذیذ کودک و نوجوان رفته است.
دوستداشتنی کوتاهی که شاید جا داشت مدت زمان بیشتری برای هر قسمت اختصاص داده میشد یا فصلها و قسمتهای دیگری از آن هم تولید میشد؛ چرا که هنوز ماجراهای زیادی برای گفتن باقی مانده است.
روایتهای طنز جنگ که گاه از زبان نوجوانان آن روزها گفته شده، برای این روزهای نوجوانانِ تشنه، مثل آب است، مثل حیات است، مثل هویت است؛ این گمشدهی نوجوانان در رسانههای داخلی .
هویت، حلقهی مفقوده آثار نوجوان که وقتی از آن نمیگوییم نوجوان هم سراغ آثار هویتساز برون وطنی میرود و حتی تاریخ سرزمینش را هم با روایت برون وطنی درک میکند.
اگر درهای دیگر اجرای جنگ را باز نکنیم، نشان ندهیم و تعریف نکنیم، تحریف، حریف کمکاریمان میشود و هویت، وارونه در دنیای نوجوانان ایران تعبیر میشود.
خاکریزهای نمکی گوشهی کوچکی از ظرفیت بیان ناگفتههای جنگ را به تصویر میکشد، ناگفتههای کوچک ولی مهم.
همیشه طنزها داستانهایی ساده نیستند؛ گاهی فراتر از آنچه میبینید حرف دارند.