به گزارش راهنوشت، مستند «زندگی خوب، مرگ خوب»، روایتگر مردیست که دارای یک تجلّی نمیباشد که بتوان او را همانگونه که بود توصیف کرد، بلکه همچون پیشوایانش تنها میتوان به بعضی ابعاد ملموستر وجودی او نزدیک شد.
شاید از «سید عباس موسوی» شنیده باشید، اما فقط از این که دبیر کل حزبالله بود و عصبانیت اسرائیل از او و زحماتش در حزب الله؛ چرا که خورشید وی در شدید بودن بر دشمنان خدا چنان بود که نقش همسر یا پدری وی در سایه رود.
مستند «زندگی خوب، مرگ خوب» اگرچه با روایت یک محافظ شروع شده و با بازگویی شهادت سید از زبان همان محافظ تمام میشود اما بیشتر دقایق این مستند از زبان اهالی خانه میباشد.
مستندی برای آنان که با اسلام و سبک زندگی یک روحانی آشنا نیستند، تا در توهم و خیال و پیشداوری نمانند و همچنین برای آنان که دوست دارند از جمله رهروان این راه باشند.
همسری بود عاشق که معنای مجاهد در راه خدا را دوباره ترسیم میکند؛ آن هنگام که مینویسد از خدا چیزی نمیخواهم مگر گرفتن دستان تو یا وقتی در نبود همسر، فرزندی او را اذیت میکند، به یاد زحمات همسرش میگوید: جانم امّ یاسر.
هر آنچه دیگران در دفاع از زن در دین اسلام گفتند، وی در متن زندگی به تقریر کشید؛ به همسرش امر به تحصیل میکند به گونهای که از وی بینیاز شود و یا کار خانه را از دست خواهر و همسر کشیده و خود ادامه میدهد تا آن ها به کلاس خود برسند و در بازگشت هر سفر، ابتدا سوغات و هدیهی دختران را میدهد.
مستند «زندگی خوب، مرگ خوب» بسیار سخن در تربیت اسلامی، سادهزیستی، نحوه برخورد با زیردست، توجه به حقالناس و … دارد که نباید تماشای آن را از دست داد.
و اما در آخر دوست دارم کلامی از همسر وی نقل کنم که تنها با این جمله میتوان شهید را فهمید؛ وقتی از امّ یاسر پرسیدند که «چرا تا این حد به سید ابراز علاقه میکنی؟»، او جواب داد «چون از او بوی علی ابن ابیطالب علیه السلام را استشمام میکنم»؛ این جواب آشکار میکند که چرا هر که به سید نزدیک بود، بر ایمانش افزوده میشد، و این جمله فلسفهی گفتار وی به پسرش است که به او میگوید «اگر میخواهی خدمتی به من کنی، شهید شو».
نویسنده: علیرضا حسنتبار