خانه غبار کودتا بر آیینه سینما یادداشتی بر یک میهمانی خصوصی - فیلمی سینمایی با موضوع کودتای 28...

یادداشتی بر یک میهمانی خصوصی – فیلمی سینمایی با موضوع کودتای 28 مرداد

سینمای سال‌های پس از انقلاب در ایران، علی‌رغم ورشکستی و فسادِ پیش از آن، بسیار هدفمند و پرقدرت آغاز به فعالیت کرد، آن سال‌ها به‌وضوح می‌شد روح انقلاب را در کالبد منقلب‌شدۀ  هنر دید، از شعر و موسیقی و نقاشی گرفته تا سینما؛ مضمون آثار عمدتا سیاسی، قیام علیه ظلم و مبارزه با فساد و استکبار و استعمار بود، این سینما آنچنان شروع خوبی داشت که اکنون پس از گذشت سال‌ها، برای یافتن برخی از مضامین و رویدادها در آثار سینمایی، دوباره باید به‌ سراغ فیلم‌های آن دهه برویم، فیلم سینماییِ میهمانیِ خصوصی، ساختۀ «حسن هدایت» در سال 65 یکی از این آثار است.

فیلم «میهمانی خصوصی»، در سال 1365 به کارگردانی «حسن هدایت» تولیدشده است. «هدایت»، بیشتر با سریال «کارآگاه علوی» به یاد آورده می‌شود. «محمد بزرگ‌نیا» از نویسندگان فیلم است و در پایان فیلم، از «یدالله صمدی» تجلیل‌شده است. سیمای این فیلم، نشان از دقت، زحمت و سخت‌گیری‌ای دارد که به‌مراتب از برخی فیلم‌های امروزه بیشتر است. قسمت‌های پرت و بی‌ربط با مقصود فیلم، یا نیست یا اندک است و بازی‌ها خوب است. موضوع این فیلم «کودتای 28 مرداد» نیست اما اشاراتی به این ماجرا دارد. موضوع فیلم، نمایش منش و خلق‌وخوی اشرافیتِ سلطنتی در شرایط بحران و خطر است. در مهمانی خصوصی‌ای با حضور وزرا، فرمانده نظامی، سفیر انگلیس، تاجر بزرگ، روزنامه‌نگار و پزشک ذی‌نفوذ که همه از ارکان حکومتند، اتفاقی رخ می‌دهد که اوضاع را آشفته می‌کند. این اتفاق، عبارت است از ورود چند فرد مسلح که بعدا معلوم می‌شود زندانی‌های فراریِ حزب توده‌اند. این افراد، حاضرانِ مهمانی را به گروگان می‌گیرند. شازده‌قاجاریِ صاحب‌خانه، با تهدیدِ اسلحه، سربازانِ تعقیب‌کننده را از خانه رد می‌کند. توده‌ای‌ها مجبورند که در خانه بمانند تا سربازها دور شوند. آن‌ها قصد دارند دو فرد از افراد مهمانی را با خود به گروگانی بگیرند تا از مرز رد شوند. توده‌ای‌ها، سه نفرند که یکی از آن‌ها سردسته و محاسبه‌گر، یکی دیگر تند و خشن و سومی هم راجع به حزب و سرسپردگی، دچار تردید است. فردِ سردسته، به فرد خشن اجازه می‌دهد که در هنگام رفتن، همۀ افراد مهمانی جز دو نفرِ گروگان را بکشد. میان فرد خشن و فرد مردد، درگیری روی می‌دهد و سردسته، میان آن‌ها آشتی می‌دهد؛ این درحالی است که سردسته، به هر یک از آن‌ها جداگانه اجازه می‌دهد که در پایان غائله، آن دیگری را بکشد. درهمان‌حال، فردِ سردسته با دو نفر از اعضای مهمانی به‌صورت پنهانی، ارتباط می‌گیرد و با آن‌ها معامله می‌کند که جزو آن دو گروگان نباشند.

اشراف حکومتی به فکر افتاده‌اند که این دو نفر را از میان خودشان انتخاب کنند. سفیر انگلیس که زن ایرانی دارد، پیشنهاد می‌دهد که قرعه‌کشی کنند و درعین‌حال، درخواست می‌کند که زن‌ها، مستثنی شوند. فرد تاجرِ جمع که ایرانی است، با استثناشدن زن‌ها مخالف است. قرعه‌کشی با کشمکش، ابتر می‌ماند. روزنامه‌نگار برجسته که مشروب نوشیده است، سخنرانی را آغاز می‌کند و به تاجر اهانت می‌کند. او دربارۀ پزشک، می‌گوید که با چند تخته‌فرش از پدرش، به فرنگ رفته است و حالا مدعی است که بقراط حکیم بِگَشته است. به زن‌های مجلس هم رحم نمی‌کند و درنهایت، با ذکر پیشینۀ زن ایرانیِ سفیر که بعد از عمری شلنگ‌تخته‌انداختن در انگلیس، به ایران آمده است و خانواده‌ای جاسوس بوده‌اند، زن انگلیسی را می‌شوراند. سفیر، غیرتی شده است و به او حمله می‌کند. سپس به شازده‌قاجاری و نَسب او و مولد او در پای تنور وارد می‌شود و با مشت شازده، نقشِ بر زمین می‌شود.

در ادامه پزشکِ جمع که سیمای معقولی دارد، برای حل نزاع وارد می‌شود. او معتقد است که بعد از واقعۀ مبارک «28 مرداد»، هر که بیشتر بهره برده است، باید به گروگانی برود. بحث بالا می‌گیرد. فرمانده نظامی، معتقد است که او بیشترین نفع‌بَرَنده نیست بلکه تاجر، از سال 1320، سودهای زیادی در تجارتِ سیاه برده است و پزشک هم مقام‌هایی مثل بخیه‌زنی در ناصرخسرو تا جایگاه‌های بالا را سریع پیموده است. اگر دست زنِ پزشک را در «گِراند هتل» بند نمی‌کرد، معلوم نیست به کجاها می‌رسید. با پزشک درگیر می‌شود و سر او را می‌شکند. درگیری، باعث آشفتگی می‌شود و فرمانده از سالن می‌گریزد. در گیرودار درگیری میان آن‌ها و گروگان‌گیرها، یکی از آن‌ها به فرماندهِ درحال فرار، تیر می‌زند و همین مسئله باعث می‌شود که سربازان خبردار شوند و به خانه حمله کنند. با مرگِ دو گروگان‌گیر و فرارِ یکی از آن‌ها، غائله ختم می‌شود. افرادِ مهمانی، دوباره جمع شده‌اند. همه با هم دوستند و فرمانده، درحال مرحم‌گذاری بر روی زخمی است که خودش ایجادکرده است. نکتۀ کوچکی که قابل اشاره است، سفیر انگلیس است که شخصیتش نسبت به بقیه، منطقی‌تر و معقول‌تر است.

در ابتدای فیلم، صحنۀ مهمی وجود دارد که محاورۀ دو تن از این اشراف دربارۀ برتریِ ماشین‌های آلمانی بر آمریکایی را نشان می‌دهد. قصد این صحنه، معرفی این فرد به‌عنوان شخصی آلمان‌دوست است. بااین‌حال، دلالتِ مهمِ این محاوره، می‌تواند به موضوع مهم‌تری باشد. نوع توجه و تعلق‌خاطری که به مصنوعات چشمگیر و مجلل غرب وجود دارد، همواره موضوع قابل‌توجه و تعیین‌کننده‌ای بوده است. نزدیک به هفتاد سال از «28 مرداد» گذشته است و موضوعی از این جنس، هنوزهم تعیین‌کنندۀ گرایش‌ها و نزاع‌های سیاسی و عقیدتی است.

هم‌اکنون، مباحث دیگری مطرح است. اقتصاددان معروفی از نحلۀ لیبرال، ملی‌شدن صنعت نفت را پوپولیسم می‌داند. تفکر «رزم‌آرا»، در طیف‌هایی از دانشگاهیان و رسانه‌ای‌ها و فعالان فضای مجازی ریشه‌دوانده است. کسانی که عکس «مصدق» را به‌دست می‌گیرند، همان عاشقان رابطه با آمریکا و اقامت و تابعیت هستند. «آیت‌الله کاشانی» را به همکاری با کودتاگران علیه «مصدق» متهم می‌کنند. این درحالی است که چنان «کاشانی»‌ای که به‌زعم آن‌ها طرف‌دار آمریکا باشد، اگر می‌زیست، رأی و انتخابِ نهایی امروزِ این عده بود. به‌طورمرتب، رجالِ پهلوی را برجسته می‌کنند و آن‌ها را پدر و بنیان‌گذار خیرات و خوبی‌ها و پیشرفت معرفی می‌کنند. فضای مجازیِ فکرِ آن‌ها، مشحون از ستایش دورگه‌های نوادۀ سلطنت است که ایران را در جهان سربلند کرده‌اند.

در فیلم، بیانِ معنی‌داری وجود دارد که مخالف آن گفته نمی‌شود و آن این است که اتفاق خوبِ «28 مرداد» افتاد و بیست میلیون مردم هم از آن حمایت کردند. این حرف را یک فرد سلطنتی می‌زند. بااین‌حال، در تأملی عمیق‌تر، می‌توان بر این مسئله درنگی کرد. طیفی که آن‌روز به خیابان آمدند و از کودتا حمایت کردند، از آن‌روز تا به امروز، چه مواضع دیگری گرفته‌اند و چه می‌کنند. آمریکادوستی، خواهش اقامت و تحصیل در فرنگ، دین‌گریزی و دین‌ستیزی، کشف حجاب، بی‌غیرتی نسبت به منافع و هویت ملی و تطهیر و تقدیس پهلوی، نه جبهۀ ملی که جبهۀ کودتا را شکل می‌دهد.

نکتۀ شایستۀ توجه آن است که اگر قرار است فیلم‌هایی را ببینیم که بدون آنکه به تاریخ اضافه کنند، تنها برای مرور تاریخ و بازخوانیِ وقایع ساخته می‌شوند، بهتر است که این فیلم‌ها، تصویر کامل‌تری از مسائل امروز را بازتاب بدهند. مواردِ خارجیِ آن درحال رواج است؛ اینکه فیلم‌های قدیمی را با روایت کامل‌تری بازسازی می‌کنند. فیلم‌های غیرمرتبط با حال، در جلب توجهِ مردم و صاحبان تحلیل، موفق نخواهند بود. مقصود آن نیست که برچسپ‌های الصاقی و بیرون‌زده مطابق با جناح‌بندی‌های روز، به فیلم اضافه شود، اما می‌بایست کلیتِ اختلافات فکریِ گذشته را که اکنون هم وجود دارد، نشان بدهد.

رضا زاده محمدی، کارشناس تلویزیون و سینما

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید