به گزارش راهنوشت، یکی از مهمترین اتفاقات تاریخ معاصر کشور و جهان، انقلاب اسلامی بود که با رهبری امام خمینی به پیروزی رسید. حتما پرداختن به زندگی این مرد بزرگ، خواهد توانست صفحات تاریخ را روشنتر سازد. مطلبی که خوشبختانه به شیوهای نو در مستند «ملاقات در مدار بسته» آن را میبینیم؛ شروع جذاب مستند با بیانی گرم و گیرا و طرح موضوعی که مخاطب آن را میشناسد و شاید کمتر به صورت جدی به آن توجه کرده است: «دوربین مدار بسته بیمارستان».
گوینده از همان ابتدا با گفتارمتنی که ادبیاتش از ادبیات معمولی جامعه دور نیست مخاطب را با خود همراه میکند و کم کم نگاه او را پشت دوربین مدار بسته محل بستری امام در بیمارستان میآورد. دوربینی که آخرین فیلمها از شخصیت امام را ثبت کرده است. گوینده تا آخر مستند از پشت همین دوربینها با نگاهی که به اعتراف خودش ممکن است بیطرف نباشد، سعی دارد از عمق روزمرگیها چیزهای جدیدی کشف کند. با دقت تمام حرکات امام را میکاود. گاهی صمیمانه احساس نزدیک بودن و همراهی دارد، گاهی غرق سوال میشود و گاهی رفتارهای حیرتانگیز او را تحسین میکند. رفتارهایی که برای خود شخص بسیار عادی اما برای او که پشت دوربین است از مردی هشتاد و چند ساله برنمیآید.
ملاقاتی یکطرفه بین امام و هر کسی که در آینده فیلمهای این دوربین مدار بسته را خواهد دید. ملاقاتی که فقط گوینده صحبت نمیکند بلکه تمام حرکات، نگاهها، لبخندها و هر چه از امام ثبت شده است دنیایی از حرف و پیام است.
در میانهی مستند گاهی صحبتهای گوینده با تصویر هماهنگ نیست و از ریتم افتاده است اما آنچنان نیست که مخاطب دلزده شده و از تماشای بقیه مستند دست بکشد. انتخاب گزارهها و تحلیلهای گوینده قابل تفکر و تامل است. نگاهی عمیق به هر رفتار ریز دارد و حتی از یک پلک زدن هم بی تفاوت نمیگذرد. اما آنچه مخاطب را تا آخر مستند میکشاند همان دنیای پر از حرف و پیام امام است که از طریق دوربینها به ثبت رسیدهاند. تصاویری کمتر دیده شده از شخصیت امام که جا داشت بیشتر در مستند گنجانده شود.
در انتهای مستند با مرور عکسهای امام خمینی در فریمی کوتاه و خیلی سریع، رشته دیداری و ارتباط معنایی مخاطب با آنچه تا اینجا دیده بود قطع میشود و پس از آن یکباره با فریم عروج شخصیت امام مواجه میشود و تنها میماند و انگار وقت ملاقات تمام شده است.
در مجموع میتوان امید داشت با تجربیات جدیدی اینچنین، صفحات تصویری تاریخ معاصر بیشتر منتشر شود.
نویسنده: ندا پارسا