دیوارهای نخی عنوان مستندی بــه کارگردانی عباس عمرانی بیدی، کارگردان سبزواری است که قصه پیرزنی عشایری به نام «ننه شهناز» را روایت میکند که تلاش دارد سنت ها و باورهای بومی را به اعتقادات ملی گره بزند. با کارگردان این مســتند کوتاه، گفت و گویی داشـتیم که می خوانید.
چطور شد به سوژه «ننه شهناز» رسیدید؟ جرقه ساخت مستند چطور شکل گرفت؟
ما این شخصیت را طی یک کار پژوهشی پیدا کردیم و چندین بار با دوستان به روستا رفتیم و از نزدیک با او و عشایر صحبت کردیم تا توانستیم رضایت آنها را جلب برای ساخت مستند بگیریم. حدود دو هفته پیش از شروع فیلمبرداری، چندین بار به آن روستا و چادرهای عشایر رفتیم و در برخی کارها به آنها کمک کردیم که بههمین خاطر هم تعامل خوبی میان تیمما و اهالی روستا شکل گرفت و نهایتاً پس از 15 روز هم فیلمبرداری کار به اتمام رسید.
قهرمان مستند، چه ویژگی خاصی داشت که به سراغش رفتید؟
عموم کارهای من، دفاع مقدسی است. درباره این شخصیت هم چیزی که خیلی مرا ترغیب میکرد که سراغش بروم، این بود که «ننه شهناز»، مادر شهید بود و این مسئله خیلی به من انرژی میداد. این مادر شهید پرچمدار یک جریان و هویت ملی شده است و من در این مستند میخواستم تمرکزم را بر این موضوع قرار دهم که این شخصیت توانسته است مردم را دور هم جمع کند و آنها را برای اینکه آداب و رسوم و سنن عشایر را با هم پیوند دهد، تشویق کند.
فکر نمیکنید میشد کمی بیشتر به پسر شهید «ننه شهناز» پرداخته شود؟
نکتهی اساسی در رابطه با این مستند 15دقیقهای این است که همه تمرکز من روی شخصیت اصلی بود و در این زمان کوتاه، خیلی مجال و فرصتی برای پرداختن به شخصیت پسر شهید «ننه شهناز» نداشتم البته در فیلم، اشارههایی شده که این شهید یک فوتبالیست بوده و در دفاع مقدس شهید شده است.
در واقع، این مستند در رابطه با مادر شهیدی است که تمام همّوغمش این است که نوجوانان و جوانان عشایر منطقه کرمانج خراسان شمالی را بتواند دور هم جمع کند.
کمی هم درباره مسائلی که در طول ساخت این کار داشتید، بگویید؟
من، همیشه برایم مهم است فیلمی که میسازم یک جانمایهای داشته باشد که به درد اجتماع کنونی بخورد. بهنظرم یک مادر یا پدر شهید مدافع حرم، یک مخترع یا حتی یک کارگر ساختمانی که با رشادت خرج همسر و فرزندانش را از راه حلال درمیآورد، یک قهرمان هستند که میتوان به سهولت درباره آنها فیلم یا مستند بسازیم، اما اینها مسائلی است که به آنها بیتوجهی کردهایم.
بودجه ما برای ساخت این مستند بسیار اندک بود و حتی برای ساخت بخشی از کار مجبور شدم دوربینم را بفروشم. همه سختیهای ساخت این فیلم برایم لذتبخش بود، چراکه احساس میکردم که فیلمی میسازم که در آینده، مهم خواهد شد.
دغدغه اصلیام در ساخت این مستند، این بود که مادر شهیدی را ترسیم کنم که دغدغهاش امروز، هویت ملی و پرچم ایران است. متأسفانه ما نتوانستهایم بهخوبی به مسئله هویت ملی بپردازیم.
هویت ملی فقط متعلق به مردمی که در تهران زندگی میکنند، نیست. هویت ملی به روستاییان، عشایر و سایر اقوامی هم که در این کشور زندگی میکنند، تعلق دارد.
با توجه به گفته خودتان، فکر میکنید چرا مستندسازان و سینماگران، کمتر سراغ چنین سوژهها و موضوعاتی میروند؟
معتقدم هنرمند آن شخصیتیست که بتواند دنیای پیرامون خودش را کشف کند، کشف و شهود ما از دنیای پیرامونمان شروع میشود.
نمایشنامهنویسهای عموماً برای نوشتن به سراغ متنهای شکسپیر یا شخصیتهای معروف میروند، در حالی که ما ادبیات خودمان ادبیاتی غنی است یا در فیلمسازی، دنبال سوژههای عجیب و غریب آنچنانی میگردیم، غافل از اینکه دنیای پیرامونمان، نیای پیرامونمان پر از سوژههایی است که باید درست پرداخت شوند.
یک هنرمند در ابتدا باید بتواند خودش و سپس پیرامونش را کشف و شهود کند و اگر به یافته جدیدی نرسید، آنوقت به دنیای بزرگتر، فکر کند. هنرمند باید بداند و ببیند که در دوروبَرش چه میگذرد، در احوالات اجتماعی چه چیزهایی رخ میدهد و چه سوژههایی است که امروز به درد اجتماع ما میخورد.
ما باید به این سمت برویم که جهان فیلمسازیمان را گسترش دهیم و سراغ افرادی برویم که همانند «ننه شهناز»، که یک آدم بسیار معمولی است، دغدغه این کشور و مردمشان را دارند و به این افراد که هویت ملی ما هستند، بپردازیم.
شما مهمترین فیلمسازهای سینمای ایران را از بُعد اسم و رسم اگر در نظر بگیرید، میبینید که فیلمسازی و سیر فیلمسازیشان جذب جشنوارههای کن و اسکار و غیره میشود یعنی آنها برای این جشنوارهها فیلم میسازند.
به نوعی آن جشنواره توانسته کارکرد خودش را نشان دهد و فیلمسازانی را جذب خود کند که فیلمساز باید با این مدلینگ و یا یک الگوی مشخص به فیلمسازی بپردازد.
متأسفانه از این نکته که رسالت هنرمند چیست و هنرمند دنبال چه چیزی باید باشد و میخواهد به چه چیزی برسد، عبور کردهایم. من نمیگویم که سینما نباید فروش داشته باشد، سینما صنعت است و باید فروش خوبی هم داشته باشد.
اما اساساً باید بدانیم میخواهیم چه کار کنیم. مسئلهمان با سینما چیست؟ دنبال چه چیزی میگردیم و میخواهیم به چه خروجی برسیم؟ باید به گونهای حرکت کنیم که هنرمند خط و مشی خود را گم نکند.