فیلمسازان جبهۀ انقلاب اسلامی، «مهدی نقویان» را بهخوبی میشناسند. مستندسازی که قصههای دلنشینش با آرشیوهای خاک خورده، مخاطب را میخکوب میکند. در این سالها نشان داده که رگخواب مخاطب را بهخوبی در دست دارد و میتواند از لابهلای ورقهای تاریخ، قصههایی دلنشینی را برای مخاطب تعریف کند. نقویان تاکنون موفق به تولید آثار زیادی چون مستند «بازی»، «برادران»، «رمز و راز ملکه»، «قصۀ فیل و الاغ» و… شده است.
او که در دورۀ پنجم جشنوارۀ عمار توانسته بود فانوس بهترین مستند را به خود اختصاص دهد، مستندی با نام «ارثیه پدری» درباره رضاشاه کارگردانی کرده است که گفت و گوی ما با این کارگردان جوان را در ادامه می خوانیم:
دربارۀ مستند «ارثیۀ پدری» توضیح دهید.
«ارثیه پدری» در مدت زمان 120 دقیقه ساخته شده و به موضوع دوران زندگی محمدرضا پهلوی، از زمان رسیدن به قدرت تا زمان مرگ او در قاهره میپردازد. این مستند در 15 فصل روایت میشود، بهصورتیکه هر مقطع از زندگی او در سکانسی جداگانه آورده شده است.
هدف از ساخت این مستند چه بود؟
در سالهای اخیر شاهد این هستیم که شبکههای معاند، واقعیتهای تاریخی را بهصورت وارونه به مخاطبان انتقال میدهند و محمدرضا پهلوی را از یک دیکتاتور بزرگ به یک فرد دموکرات و محبوب، بین مردم خصوصاً نسل جوانان تبدیل کردهاند. دلیل ساخت مستندی درمورد محمدرضا پهلوی، شخصیت مهم او در تاریخ معاصر ایران است؛ اما متأسفانه با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاباسلامی در ایران، کار جدی و خوبی درمورد او تولید نشده است. مجموعهای در دهۀ فجر سال گذشته باعنوان «در برابر طوفان» ساختم که مورد استقبال فراوان مردم قرار گرفت. بر همین اساس تصمیم گرفتم از آن 10 قسمتی که از تلویزیون پخش شد، مستند تک قسمتی خاصی را تهیه و برای پخش آماده کنم. ساخت مستند «ارثیۀ پدری» باتوجه به موضوع آن، تعجبآور نیست؛ زیرا در مورد یک شخصیت مهم تاریخ معاصر کشور تولید شده است. مسئله تعجبآور این است که چرا تا امروز مستندسازان در این زمینه کارهای جدی کمی را انجام دادهاند و اگر هم کاری بوده، بسیار سطحی ساخته شده است. لذا بهدلیل اینکه کارهای اندکی تا امروز در این زمینه ساخته شده، توقعات از سازندگان این نوع آثار افزایش یافته است. مخاطبانی که این مستند را میبینند، توقع دارند تمامی آنچه را که دربارۀ «محمدرضا پهلوی» وجود دارد و در خاطرۀ ذهنی آنها قرار دارد را در آن فیلم مشاهده کنند.
چرا دربارۀ این موضوع تا الآن کم کار شده است؟
هنرمندان شاخص جریان حاکم بر سینما و تلویزیون بهعلت اینکه در زمان روایت تاریخ نمیتوانند مطالب و نکتههای تازهای را به تاریخ کشور اضافه کنند، به عرصۀ تولید چنین مستندهایی ورود نمیکنند و یا از تولید آثاری در این حوزه استقبال نمیکند. درواقع بهعلت اینکه در دوران پهلویهای اول و دوم، با تاریخی سراسر از تاریکی و سیاهی روبرو هستیم، ازاینرو فیلمسازان و مستندسازان روشنفکر، دستاوردی از پرداختن به آن دورۀ تاریخی بهدست نمیآورند.
از موانع و مشکلات پیش روی این مستند «ارثیۀ پدری» بگویید؟
محدودیت زمان، یکی از مشکلات پیشرو در ساخت مستندهای تاریخی است. زیرا در این مدت باید روایت و قصۀ موردنظر خود را بهشکلی مناسب دستچین کرد تا ضمن اینکه آسیبی به تاریخ وارد نشود، تمامی مطالب موردنظر خود را در مستند بیاوریم. همچنین دسترسی به آرشیو، دیگر مشکل مستندسازان است که خوشبختانه باتوجه به اینکه قبلاً مجموعۀ تلویزیونی «در برابر طوفان» را تولید کرده بودیم، تصاویر و منابع خوب و مناسبی از آرشیو را در اختیار داشتیم.
چگونه به جذابیتهای قصهگویی در مستندهایتان میرسید؟
سینما متکی به قصه است و فرقی نمیکند در چه ژانر و چه گونه باشد؛ از مستند آرشیوی و تولیدی گرفته تا فیلم داستانی. زمانیکه فیلمساز شروع به تعریف قصه میکند، قلاب مخاطب را در دست میگیرد، شاید در آخر کار مخاطب بگوید که قصه، قصه ضعیفی بود، اما در نهایت او به قصۀ ما گوش داده است. عدم وجود قصههای خوب و شنیدنی در اثرها سبب میشود آن اثر برای مخاطب جذاب نباشد. من در طول تحصیل سینما یاد گرفتهام که باید در آثارم قصه تعریف کنم. همیشه اصل را بر همین موضوع میگذارم و یکی از راههایی که فیلمساز میتواند به قصۀ خوب در اثرش دست یابد، تحقیق خوب و جامع در رابطه با موضوعی است که قرار است دربارۀ آن کار کند. در طول ساخت مستند، تنها به خط روایی و مسیر اصلی نباید توجه کرد، بلکه به حواشی آن نیز باید پرداخت. مثلاً اگر قرار است در رابطه با ورود امام خمینی(ره) به ایران فیلم ساخته شود، نباید به بدیهیات اکتفا کرد. به سراغ حواشیها هم باید رفت. مثلاً فلاشبک بزنیم که امام درحال ورود به ایران است؛ درحالیکه شاه در مملکت نیست و با فرار شاه است که امام به کشور میآید. از این دریچه میتوانید گریزی به ماجرای فرار شاه بزنید. چنگ انداختن به چنین مسائلی است که میتواند شاخههای فرعی اثر ما را پر و بال دهد. البته این شاخههای فرعی خودشان نباید تنومند شوند تا داستان اصلی تحتالشعاع قرار گیرد و این چگونگی پرداخت به قصههای فرعی، ظرافتهایی دارد که با تجربه حاصل میشود. دیدن مستندهای خوب و خواندن رمان، به کارگردان این دید را میدهد که هر متنی را از زاویۀ قصه نگاه کند.