به گزارش سایت راهنوشت، اسم سریال طنز که به گوش آدم میخورد، اگر تن و بدنش هم نلرزد، آن قدرها هوایی نمیشود که سراغش برود یا در جوار اهل خانه با خیال راحت پایش بنشیند. توی سالهای اخیر درِ هر سریال و فیلم طنز را که باز میکنی، از این که باید تو را به زورِ تمسخر و توهین و شوخیهای سخیف جنسی بخندانند حالت گرفته میشود؛ به قول جماعت کتابخوان، طنزها رو به زردی رفتهاند و انگار جز همان ادا و اطوارهای تکراری و نخنما، حرف و حرکت جدیدی برای مخاطب ندارند.
بعضیهایشان هم که میخواهند طرحی نو دراندازند و موضوع طنزها را از سخیفی نجات دهند و بروند سراغ مسائل سیاسی و اجتماعی، آن قدر تلخی به جان موضوع میاندازند که جای خنده، ذهنت تاریک و سیاه میشود.
در این وانفسای کمبود محتوا و خنده بیدغدغه، چندی است سریالی طنز، سر از آنتن سیما در آورده است؛ سریالی که بر خلاف اسمش اتفاقا وضعیتش زرد نیست و تلاش میکند جهت شوخی و خنده را درست تنظیم کند و ادعا کند، میتوان با نگاهی دغدغهمند هم ملت را خنداند.
حتی بچههای کوچک و بزرگ توی خانه هم تفاوتش را با آن چه تا حالا دیدهاند، حس میکنند. طوری که از نزدیک بودن موضوعات و دغدغهها و سوژههای سریال، با زندگی روزانه و معمولی حرف میزنند. به قول خودشان این سریال همه چیزش واقعی است!
ترسیم فضای زندگی ساده، نوع پوشش، گفتوگوها و انتخاب موضوعاتی که عمده مردم با آن سر و کار دارند، دوری از ارائه سبک زندگی و دغدغههای لاکچری و بیارتباط با کف جامعه، سبب پیوند این سریال با مردم شده است.
کالای ایرانی، فعالیتهای هستهای، تجهیز اتاق بازی مسجد برای کودکان و راحتی مادران، پوسترها و عکسهای روی در و دیوار اتاق کار و خانه سوژهها، اهمیت دادن به زبان فارسی، احکام و واجبات دینی مثل خمس و … ازدواج و روابط همسران دور از کلیشههای جنسی، از جمله موضوعاتی است که در این سریال به آن پرداخته شده است.
این پرداخت نیز به گونهای صورت گرفته که در عین حال که مخاطب میتواند حسابی باهاش گرم بگیرد و بخندد به اهمیت موضوع و آسیبهای آن نیز پی میبرد. اهمیتی که توی آن مخاطب به جای این که زانوی غم بغل بگیرد و ترمزش کشیده شود، تشویق به حرکت و تلاش میشود.
نویسنده: مریم برزویی