«متولد اورشلیم» یکی از چندین مستندی است که به نگاه یهودیها پیرامون مردم و رژیم صهیونیستی میپردازد. در ابتدای اثر متوجه دوربین به خارج از کشور رفتهی مستندساز میشویم، گویا قرار است برای مخاطبان پرده از امر مکتومی برداشته شود که چنین طی مسافت کردهاند. اثر از آغاز تا انتها با راوی همراه است. در دقایق آغازین، راوی از تردیدهایش در مورد شنیدههای دوران کودکی خود که همان شعار «مرگ بر اسرائیل» است سخن میگوید.
اینکه اکنون میخواهد سفر کند تا با یهودیان از نزدیک سخن بگوید تا به حقیقت برسد. اما برای درک چنین مسئلهای نیاز به سفر هوایی چند ساعته نبود چرا که بیش از آنچه را که او در مستندش دریافته، دیگران از قبل کریمانه در فضای وب به اشتراک گذاشتهاند.
در طول سفر، گفتههایی را از متولدین در خاک اشغالشده قدس که همان صهیونیستها باشند، میشنویم. گفتههایی که درباره اصل مشروعیت رژیم اشغالگر از نظر افرادی است که در سیستم فکری رژیم هیچکارهاند. حتی آنجا زندگی هم نمیکنند و احتمالاً دور از وطن، خیلی روشنفکرانه هم به رژیم اسرائیلی نگاه میکنند. اما آیا نظرات ساکنان صهیونیستی در سرزمین اشغالشده هم همین است؟ مستند جوابی ندارد!
مسئله دیگر، وساطت ریشسفیدانه مستندساز برای تقریب اسلام و صهیونیسم است. اینکه آنها ذبح شرعی و عبادات یومیه داشته باشند، منطقاً به این عبارت تصنعی راوی منجر نمیشود که: «ما چقدر به هم شبیهیم»!
آیا شباهت در اعمال ظاهری است؟ اگر ملاک ظواهر است که خوارج از صهیونیستها هزار بار بیشتر به اسلام نزدیک بودند که نماز شب و سجده طولانی و مستحبات مفصل هم داشتند، اما چه شد که بر علی(ع) شمشیر کشیدند؟ آیا ساکنان اسرائیل در اینکه عبادت در محل غصبی مورد قبول نیست، هم به مسلمانان شبیهاند؟
حالا مسئلهی اصلی در مواجهه با «متولد اورشلیم» دیگر صرفاً یک حقیقتیابی ساده راوی نیست بلکه شبیه به یکدیگر نمایش دادن صهیونیستها و مسلمانان است. آنها هم احساس دارند، چای میخورند و گیتار مینوازند، شعر هم میخوانند، پس اینها هم که مانند ما هستند چرا باید با آنها بد باشیم؟ آیا ملاک برای قضاوت درباره دیگران در این اثر اینچنین تا این حد حقیر و تقلیل یافته شده است؟!
برخی از صهیونیستهای دور از وطن، نظرشان بر کار اشتباه رژیم اسرائیل است. این یعنی یک امتیاز منفی برای اسرائیلیها. و جالب این است که ایران هم در اینجا متهم به کشوری حامی تروریسم و غیر دموکراتیک میشود. اتهامی که نه راوی، نه مستندساز هیچ پاسخی برای آن ندارند و یا نمیخواهند داشته باشند. این درحالی است که مستند دارای زیرنویس به زبان انگلیسی برای مخاطبان غیر ایرانی است و این یعنی احتمالاً قرار است مخاطبان خارجی هم داشته باشد که شاهد یک اتهام بدون جواب علیه ایران باشند. این هم یک امتیاز منفی برای کشور مسلمان ایران! چه معادله جالبی! اسرائیل کودککش است و ایران تروریست! حالا میماند مردم؛ مردم ایران و مردان و زنان اسرائیلی که اینها همهشان انساناند و چای مینوشند و شعر میخوانند!
این در حالی است که قِوام رژیم اسرائیل به ساکنانش است. ساکنانی به مانند خون که اگر در رگهای سرزمین اشغالی در رفتوآمد نباشند، ادامه حیات آن را غیرممکن میسازند. بسیاری از مردان و زنانی که نژاد و قوم خود را برتر از دیگران میدانند و دلیل این را میتوان در دهان بزرگان دینیشان و در به خاکوخون کشیده شدن صاحبخانه آن سرزمین و کودکانشان مشاهده کرد؛ و زنان ساکن خاک اشغالی که این مردان را در خانهای غصبی به دنیا میآورند.
و این نگاه بدون مرز سیاسی فیلمساز، تا آنجا پیش میرود که سربازان اسرائیلی را باانگیزهتر از ایرانیان نشان میدهد. راوی دوران سربازی دوساله در ایران را در برابر سرباز اسرائیلی که سه سالونیم به جنگ رفته، قرار میدهد و همان دو سال را هم برای جوانان ایرانی سخت میداند. این در حالی است که اگر مسئله شرکت در جنگ است، پس باید با دوران جنگ در ایران مقایسه شود. راوی چگونه نتوانسته مجاهدانی را در دوران دفاع مقدس ببینند که از ابتدای نبرد تا انتهای آن یعنی هشتسال در جبهه جنگیدهاند و حالا مغلطهوار شجاعت جنگی یک مدافع رژیم نامشروع را بر سر هموطنانش بکوبد؟
«متولد اورشلیم» پرده از رازی برنمیدارد و حتی برای سؤالهای مطرحشده برای راوی در ابتدای فیلم هم پاسخ قانعکنندهای ندارد و این بهخاطر فقدان شبکه استدلالی در آن است. شاید تمام اینها مقدمهای برای حرف آخر فیلمساز است که: «ظلم بد است». آری، ظلم بد است اما این را که همه میدانند! هزاران سال قبل از آنکه این مستند بگوید ظلم بد است، دیگران آن را بد میدانستهاند.
نویسنده : علی اکبری