مستند با گونههای متفاوت و سبکهای متنوعی داستانش را روایت میکند؛ مانند مستند درام، مستند طبیعت و مستند نما. البته با مقیاسهای دیگر هم میتوان مستند را طبقهبندی کرد؛ مانند مستند واقعی یا واقعگرا، مستند رمانتیک یا طبیعیگرا، مستند ترکیبی، تبلیغاتی و خبری و آثار نیمهمستند که هرکدام برای خود تعریفی دارند. مستند «جوجههای انگلیسی» را میشود در طبقۀ مستندهای ترکیبیخبری قرار داد که به دنبال کشف حقیقتی تحقیق و تفحص میکند.
این مستند کار خود را با ارائۀ آمار آغاز میکند تا با استفاده از آن اهمیت ماجرا را شفافتر بیان کند. برای این منظور، حتی از ضربالمثلهای قدیمی ایرانی و گزارشهای مردمی هم استفاده شده است؛ حتی خود مستندساز هم مستقیماً دلیل ورود به مسئله را با بیان خود اعلام میکند و در واقع، روند پیگیریهای خود را با طرح سؤال ادامه میدهد تا مخاطب بداند تحقیقات اصلی مستند حول چه محوری ادامه پیدا میکند. اما روایت فقط به بیان واضحات نمیپردازد و از ابتدا وارد موضوعات کلی پیوندخورده با موضوع اصلی میشود؛ مانند بحران قیمت مرغ در سال 91.
مستند، محیط روایت را که در ابتدا منحصر به تولید مرغ در فضای صنعتی است، به سمت محیط روستایی میبرد و سعی در نوستالژیککردن فضای روایی مستند دارد؛ اما آنطور که باید، فضای پرورش مرغ در روستا را در این بخش شاهد نیستیم. بعد از این، وارد گفتوگویی پژوهشمحورانه میشود و باید دید در ادامۀ روایت دلیل این تناقض در رویکرد چیست.
اما مستندساز میداند که وقتی پای حرفهای کارشناسی بهمیان میآید، تنها گفتوگو و مصاحبه نیست که باید بهعنوان ابزار استفاده شود. باید برای فهم بیشتر از ابزارهای تصویری دیگر هم استفاده کرد. در این مستند ابزاری که از آن استفاده شده، موشنگرافیک است. با این ابزار به توصیف مقدمات رویدادی میپردازد که در آینده میخواهد به آن برسد و مخاطب را آمادۀ مواجهه با رویدادی بزرگ میکند. در واقع، از اینجا به بعد، نگاه مخاطب به جریان مستند عوض میشود.
جریانشناسی موضوعی که در مستند بیان میشود، به ریشههایی خارج از ایران بازمیگردد و اینجا لازم است همراه مستندساز به منبع رویداد سفر کنیم. در بازگشت از مبدأ، سؤالات جدیتری پیش روی بیننده قرار میگیرد و شگفتی مستند را رقم میزند و ایجاد نگرانی میکند؛ اما مخاطب را زیاد در این وضعیت باقی نمیگذارد و معادلهای داخلی را معرفی و پیشینهای اعجابانگیز از پرورش مرغ و جوجه در تاریخ را روایت میکند که بسیار جذاب است.
چالش ذهنی ایجادشده در روند روایی مستند، مخاطب را همواره با این سؤال روبهرو میکند که چرا چنین اتفاقاتی افتاده است و مقصر کیست؟ در ادامۀ این سؤالات دوباره با واژۀ «دولت» مواجه میشویم؛ همان واژهای که سالهاست پاسخ بسیاری از بیتدبیریها در عرصۀ اقتصاد و صنعت شده است؛ اما این بار پاسخ فقط به دولت محدود نیست و عوامل خارجی و رقابتی بازار هم خودنمایی میکنند و دولت را در بیتدبیری تنها نمیگذارند. انگار تمام عوامل داخلی و خارجی دست به دست هم دادهاند تا صنعت مرغ لاین در کشور پا نگیرد.
در این زمینه مستندساز بهخوبی توانسته است چرخۀ تولیدکننده، مصرفکننده و دولت را در روایت این مشکلات بهتصویر بکشد. دولت بیتدبیری میکند، تولیدکننده درگیر مسائل مالی و اقتصادی است و مصرفکننده بدون تفکر فقط به فکر خرید اقتصادی است. حال این چرخۀ معیوب منجر به دور باطلی در زمینۀ تولید و عرضۀ مرغ شده است. برای درک این موضوع لازم نیست مانند بسیاری از مستندهای دیگر با افکتهای تصویری خاص و صداگذاریهای عجیب و غریب، اهمیت موضوع و حساسیت آن را بهرخ کشید. مستندساز به بیان صرف حقایق پرداخته است.
البته جالب اینجاست که مستند در روایت هرکدام از این سه ضلع بیتفاوت نبوده و اگر به تولیدکننده پرداخته، در کنارش به سراغ ضلع مصرفکننده هم رفته است و حتی الگوی صحیح مصرف مرغ را بیان و مرغی را به مصرفکنندگان معرفی میکند که برای خانواده مناسب است. بعد از این معرفی محصول مناسب است که تازه با بحران اصلی مواجه میشویم و آن شیوع بیماریهای اجتماعی ناشی از تولیدکنندگان خاصی است که برای بهینهبودن اقتصادی مرغها تن به هر اقدامی میدهند. وقتی پای بیماریهای جامع بهمیان میآید، موضوع حساسیت بیشتری پیدا میکند و لازم است با دقت بیشتری به موضوعات پرداخته شود. کارشناسان مستند هم به توضیح مشکلات ناشی از مصرف مرغهای سنگین میپردازند؛ اما لازم است این تئوریها را در میدان و بازار بررسی کرد که این اتفاق هم میافتد.
در کنار تمام این مشکلات، یک راهحل هم وجود دارد و آن استفاده از پتانسیلهای داخلی است و بیان این موضوع که مرغ لاین باید بهعنوان کالایی استراتژیک شناسایی شود، از اینجا به بعد، ماجرا بهصورت اختصاصی وارد موضوع مرغ لاین آرین میشود؛ بهعنوان تنها شرکت دارای مرغ لاین کشور. در جهان تنها شش کشور دارای این صنعت هستند؛ اما باید بررسی کرد که چرا سهم مرغ لاین آرین از بازار کاهش چشمگیری داشته است. درنهایت به مشکلات ناشی از بروکراسی میرسیم و اشارۀ مستقیمی به بیتدبیری دولت نمیشود؛ اما آنچه مشخص است، فقدان حمایت است که باعث این ورشکستگی شده است.
وقتی در مستند به محوطۀ مرغ لاین آرین میرویم، با عظمتی روبهرو میشویم که بسیار امیدوارکننده است؛ اما در ادامۀ مستند میبینیم از این جسم عظیم چیزی باقی نمانده است.
محمد شیرزاد، منتقد