به گزارش راهنوشت، اینجا زمین است و ما انسانها که بخشی از ساکنین این زمین هستیم، هر روز تصمیمی میگیریم و راهی را میرویم، و دوباره تصمیمگیری، و کاری را انجام میدهیم، و دوباره تصمیمگیری، و حرفی را میزنیم؛ ما جهانی از تصمیمگیریها برای انجام دادن یا انجام ندادن هستیم. اما تمام تصمیمگیریها یک اهرم فشار نامرئی درونی دارند که شاید باید گفت نقش اصلی را ابتدا این اهرمها ایفا میکنند.
این اهرمها را غریزه نام گذاردهاند. غریزهها گستره وسیعی دارند که هرکدام به نحوی بر تصمیمگیریهای انسان تاثیر میگذارند.
مستند «برادر مرگ» به سراغ غریزه ترس رفته است؛
اما نه بررسی نقش ترس از دیدگاه روانشناسی و تبارشناسی آن در زندگی روزمره انسانها، بلکه نقش ترس در مهمترین رخدادهای تاریخ بشریت.
با این مستند به سفری در تاریخ میرویم. در این سفر با دو گروه از انسانها مواجه میشویم؛ گروهی که ترس را تولید میکنند و گروه دوم که توسط ترس سرکوب میشوند.
سفر به تاریخ
صفحهبهصفحه تاریخ را ورق میزنیم و وقایع مهمی را مرور میکنیم که ترس در آنها نقشی تأثیرگذار آفریده است.
مستند، درکی متفاوت از رویکرد جوامع دوران باستان نسبت به برخی اتفاقات ارائه میدهد؛ به عنوان مثال درکی متفاوت از آن چه که درباره اهرام ثلاثه مصر خوانده و شنیده بودیم، درک این واقعیت که این اَبَرسازهها توسط بردگان ترسیده از مرگ ساخته شدهاند؛ ترسی درون آنها رخنه کرده بود که اگر در ساخت سازه کمکاری کنند، عاقبتی فجیع در انتظارشان هست. بنابراین زجر میکشیدند تا به آن عاقبت ترسناک دچار نشوند.
با بردگان آفریقایی همراه میشویم و میبینیم که استعمارگران با ایجاد رعب و وحشت در بین آنها، از هرگونه احتمال شورش علیه استعمار جلوگیری میکنند.
مستند اما تنها در تاریخ گذشته نمیماند بلکه به دوران فعلی هم سفر میکند؛ دورانی که ایجاد و گسترش ترس بسیار حرفهایتر و سریعتر توسط رسانههای خبری و حتی رسانههایی که ماهیت سرگرمی دارند، اتفاق میافتد.
هواپیمایی به برجهای دو قلو نیویورک اصابت میکند؛
آنچه به جهان مخابره میشود آتش است و فریاد و حیرت و نمایش لحظه به لحظهی این رخداد از قاب تلویزیون؛ حتی سقوط گیر افتادگان در برج را هم پخش میکنند، آن هنگام که صدای دلخراش برخوردشان به سطح زمین گوش را میخراشد.
ترس در تار و پود مخاطبین رخنه میکند؛ ترس از تروریسم. و تا شب تبدیل میشود به ترس از تروریستهای اسلامگرا؛ این لفظی است که رسانههای آمریکایی با آن جامعه آمریکا را میترسانند و آغازی است بر تهاجم به دو کشور عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با عاملین ایجاد ترس در ملت آمریکا.
و این ترسِ رخنه کرده در مردم آمریکا، به گلولههای شلیک شده از تانکها و ادوات جنگی نظامیان آمریکایی جسارت میبخشد تا بیشتر کشتار کنند، گرچه زن باشند یا کودک.
آن ها از تروریست ترسیدهاند؛ پس میکشند تا ترس را در خود خفه کنند. ترسی که شاید اساسا از عراق و افغانستان آغاز نشد، بلکه در اتاقهای سیاستمداران و سرمایهداران آمریکایی طرحریزی شده تا به اهداف مطلوب خود برسند.
ترسهای تولید داخل
مستند فقط در ترسهای تولیدی کشورهای خارجی خلاصه نمی شود، بلکه گذری به داخل مرزهای جمهوری اسلامی ایران هم میزند؛
سیاستمدارانی را نشان میدهد که برای رسیدن به اهدافشان، مردم ایران را وارد یک چرخه ترسآلود میکنند.
چرخهای که در آن تنها راه برای وارد نشدن به جنگ با ابرقدرتی که میتواند «تنها با یک موشک تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد»، دست آشتی دادن با اوست و هر چه را او خوشش آید باید پذیرفت.
نترس!
مستند یک ضعف دارد و آن هم ورود دیرهنگامش به موضوعی است که در بخش پایانی مطرح میشود.
بخش پایانی و اتفاقا جذاب مستند به «نترسیدن» می پردازد.
وقتی که مخاطب به این سوال مهم رسیده که خب در میان همه وقایع ترسساز و قدرتمند چه میشود کرد؛ مستند ماجراهایی را به تصویر میکشد از ملتی که در برابر ترسها یکباره قیام کرد و نه تنها بر ترس غلبه کرد، که خود نیز به ابرقدرتی که میخواست آن ملت را بر زمین بزند، ترس وارد کرد و او را مجبور به عقب نشینی کرد.
مخاطب از این بخش لذت میبرد چرا که خود را میانه این ملت میبیند و حس میکند.
مستند «برادر مرگ» تجربهای است ناب از یک حس همهگیر، و با یک حس ناب هم به پایان میرسد که این عامل جذابیت اثر است.
نویسنده: رامین ابوئی