میرفتم که ببینم منصور ستاری چه جایگاهی در جنگ عراق و ایران داشته و اهمیت حضور او در مناسبات نظامی چی بوده که اتوبانی در تهران را به نامش کردهاند.
میرفتم ببینم که یک مستندساز وقتی به سراغ فیلم داستانی رفته است چه قدر موفق در خلق یک درام گیرا و زیباییشناسانه بوده است.
میرفتم ببینم که یک فیلم اولی با چه اعتماد بنفسی هم فیلمنامه نوشته، هم اجرا کرده و هم تدوین آن را انجام داده است.
میرفتم بشنوم که علیرضا کهندیری با کارهای خوبی که قبلا ازش شنیده بودم، در فیلم منصور چه قدر به انتقال حس کمک کرده است.
میرفتم ببینم سیاوش سرمدی در اولین تجربه سینماییاش چه طور از پس یک پروژه شلوغ حماسی برآمده است؛ آن هم در فضا و شرایطی که اکثر فیلماولیها به سراغ فیلمهای جمع و جور با رویکرد شبه روشنفکرانه میروند.
میرفتم ببینم اینکه سرمدی به جای فیلم ساختن در دایره تنگ هنر-تجربهای، قصهپردازی و قهرمانمحوری را پیشه ساخته، میارزیده یا نه؟
میرفتم ببینم یک فیلماولی چه قدر از پس خوب درآوردن یک درام شخصیتمحور، آن هم با حساسیتهای خانوادهای مانند شهید ستاری برآمده است.
و بالاخره میرفتم ببینم که آیا فیلم منصور هم مانند اغلب فیلمهای جنگی محافظهکارانه از کنار سیاستگذاریهای جنگی و نقش اتاق فکرهای فرماندهی و خیانت و خدمت فرماندهان وقت گذشته یا با ظرافت مخاطب خودش را با چالشهای سیاسی موثر در جنگ آشنا میکند.
شما چی؟
میخوام برم ببینم این فیلمی که اینقدر ازش تعریف میکنن چطوریه