محسن اسلامزاده کارگردان با تجربه جبهه هنری انقلاب اینبار به سراغ سوژهای ملتهب رفته است؛ سوژهای به نام خصوصیسازی. مسئلهای که سودجویان بسیاری دندان طمع برای آن تیز کردهاند تا از باگهای قانونی این مسئله، نهایت بهره را ببرند.
او در مستند «خصوصیسوزی» تلاش دارد تا با بررسی واگذاری شرکت ماشین سازی تبریز به بخش خصوصی، روند سقوط حرکت پیشرفت این شرکت و مشکلاتی را که خصوصیسازی غلط بر سر اقتصاد کشور آورده، به تصویر بکشد. با اسلامزاده درباره این کار، گفتوگویی داشتیم که میخوانید.
چرا خصوصیسازی و چرا ماشینسازی تبریز؟
در چند سال اخیر پیشنهادهای زیادی در رابطه با بررسی مفاسد اقتصادی به من شده بود و از آن جهت که فکر میکردم تنها خروجی این آثار به یک جنجال منتهی خواهد شد و شاید آنگونه که باید و شاید، راهگشا نباشد، به سراغشان نمیرفتم تا اینکه از طرف شبکه مستند و موسسۀ شهید آوینی، پیشنهاد ساخت یک مجموعه دربارۀ ساختارهایی که منجر به فساد میشود، داده شد و من نیز با همکاری دوستان «ایتان» و قرارگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی و دیگر کسانی که کار کرده بودند، ساخت این مجموعه مستند را آغاز کردیم.
تحقیق و پژوهش کار از سال گذشته آغاز شد و حدود 10ماه به طول انجامید تا به یک مجموعه سیزده قسمتی به نام «سرطان اجتماع» رسیدیم و نخستین قسمتی که کار کردیم بحث خصوصیسازی و مشکلات و معضلات آن بود.
ماشینسازی تبریز بهعنوان یک صنعت مادر در پروسه خصوصیسازی؛ متأسفانه مورد غفلت قرار گرفت. پرونده ماشینسازی، تقریباً به نتایجی رسیده بود و از آنجایی که دانشجویان و فعالان اجتماعی به قضیه ورود کرده بودند، میشد بهعنوان یک گزینه خوب روی آن کار کرد و ما هم کار با همین گزینه را شروع کردیم.
پس مستند خصوصی سوزی یک قسمت از مجموعه 13 قسمتی «سرطان اجتماع» است؟
بله، مستند «خصوصیسازی» یکی از سیزده قسمتی است که در حال تولید آن هستیم و نخستین رونمایی این قسمت هم در جشنواره عمار بود و از همین جا این نوید را به مخاطب میدهم که انشاءالله قسمتهای بعدی این موضوع نیز ساخته خواهد شد و امیدواریم در اردیبهشت ماه سال آینده به مناسبت سالگرد پیام هشت مادهای رهبری به سران قوا، پخش این مستند از شبکه مستند آغاز شود.
در پایان مستند «خصوصیسوزی»، سرانجام مدیریت و واگذاری ماشینسازی تبریز برای مخاطب روشن نمیشود، دلیل خاصی بر انتخاب چنین پایان بندی وجود داشت؟
همینطور است چون واقعاً هنوز این نگرانیها پابرجاست و تکلیف ماشینسازی علیرغم اینکه ریاست قوۀ قضاییه و امام جمعۀ شهر هم پای کار آمدند، هنوز معلوم نیست، اما مسئله مهمتر این است که باید مشکلات خصوصیسازی حل شود،
میدانید که بالاخره رئیس سازمان خصوصیسازی هم دستگیر شده و پروندههای مفتوح بسیار زیادی دارد که باید بررسی شود و باید ببینیم عزمی وجود دارد برای اصلاح سیستم خصوصیسازی یا نه. فیلمساز و گروه تولیدش آخر این مستند هنوز هم نگران است چرا که مشخص نیست این فشارها و طرحهای اصلاحی تا چه میزان عملیاتی شود و این مسائل در هالهای از ابهام قرار دارند.
نکتۀ بارزی که در مستندتان به آن پرداختهاید استفاده و نمایش پتانسیل ظرفیتهای اجتماعی برای جلوگیری از فساد است، با توجه به مستندهای عدالت خواهانهای که این سال ها مطرح شده است حد و مرز ورود نهادهای مردمی به مسائل فساد را تا کجا میدانید؟
ببینید بالاخره عَلَم عدالتخواهی در وهلۀ اول، در دست رهبر انقلاب است و تا جایی که یادمان است، بالاخره ایشان تأکیدات بسیاری در این زمینه داشتند و خیلی از معضلات این کشور هم در رابطهی امام و اُمتی بوده که حل شده است.
یعنی یکی از مسئولین به وظیفهاش عمل نکرده است و بچه حزباللهیها و نیروهای دغدغهمند ورود کرده و با پیگیریهای رهبری کار به یک سرانجامی رسیده و بهنوعی حل و فصل شده است.
پرچم عدالتخواهی باید در دست این بچههای حزباللهی که در این سالها فیلمسازی هم یاد گرفتند یا فعال اجتماعی هستند، قرار گیرد، در مستند «خصوصیسوزی»، یکی از کارهایی که ما انجام دادیم و تعمُد داشتیم، این بود که تا جایی که میشود از عوامل و اشخاص بومی استفاده کنیم و دیدیم، این ماجرا آنقدر برای فعالان استانی، دغدغه و مسئله بوده که همه مدل، پای کار آمدند.
به نظرتان سیر ساخت مستند عدالت خواهانه چگونه باید باشد تا شاهد تأثیرگذاری بیش از پیش آن ها باشیم؟
مستندسازی دربارۀ مفاسد اقتصادی یعنی مُچ انداختن و رو در رو شدن با مفاسد یقه سفیدها، آنها با چهارتا لات و اوباش فرق دارند، آنها پول دارند، وکیل میگیرند و ارتباط دارند.
مستندساز باید در این زمینه، مسائل حقوقی کار را هم در نظر بگیرد، مثلاً یکی از بچهها فیلمی ساخته بود درباره یکی از مفسدینی که بعداً هم زندان رفت، آن فرد هم وکیل گرفته بود 100مورد اتهامی برای ایشان زده بود، 200-300صفحه پرونده درست کرده بود، فکر کنم 97 مورد رد شد و برای دو-سه مورد کیفرخواست صادر شد که باید در دادگاه برود و جواب بدهد، منظورم این است که باید حرفهای کار کرد تا بهانه دست مفاسد داده نشود.