خانه خانه1-2 برای فردای بچه‌های امروز / قابی که پیش چشم کودکانمان تصویر می‌کنیم

برای فردای بچه‌های امروز / قابی که پیش چشم کودکانمان تصویر می‌کنیم

به گزارش سایت راه‌نوشت؛ وقتی به خاطرات گذشته سفر کنیم و به دوران شیرین و پرشور کودکی برسیم، احتمالاً یکی از اولین صحنه‌ها و خاطراتی که به یاد می‌آوریم فیلم و انیمیشن‌هایی باشند که شیفته‌ی آن‌ها بودیم و حالا دلمان حسابی از یادآوری حال و هوایشان غنج می‌رود. کم و ‌بیش می‌توانیم دیالوگ‌های شاخص آن‌ها و تکیه‌کلام‌های شخصیت‌ها را به یاد بیاوریم و حتی قهرمان‌هایشان هنوز هم برایمان دوست داشتنی هستند.

اگر سفرمان در زمان را به پایان ببریم و به حال بازگردیم، می‌توانیم در هر لحظه و هر زمان، شاهد ثبت همین خاطرات در ذهن کودکان امروز باشیم؛ از چشم‌هایی که پشت ویترین اسباب‌بازی‌فروشی و میان لوازم‌التحریرها به دنبال چهره‌های آشنا می‌گردند تا لب‌هایی که شعر و ترانه‌های گوناگون را گاه و بیگاه زمزمه می‌کنند و بازی‌هایی که کم‌کم رنگ قهرمان شدن می‌گیرند؛ قهرمان‌هایی اغلب از جنس رسانه و مجاز.

با هر سکانس و هر صحنه از آثار تصویری که رسانه‌ها تقدیم کودکانمان می‌کنند گوشه‌ای از ذهنیّت آن‌ها نسبت به مسائل شکل می‌گیرد و شخصیت و خصلت‌هایشان و تمایلاتی که در آینده پیگیر آن‌ها خواهند بود ساخته می‌شود. شاید بارها دیده باشیم کودکی سوالی مطرح می‌کند یا به مفهومی اشاره می‌کند که مدت‌ها قبل در اثر دیدن یک آگهی، یک آیتم تلویزیونی، بیلبورد تبلیغاتی یا … فکرش را به خود مشغول کرده بود. امروز بیش از هر زمان می‌توانیم اثرات اجتماعی این امر را در سطح جامعه و فضای مجازي شاهد باشیم.

انس و الفتی که کودکان با شخصیت‌های داستانی، خلق و خوی آن‌ها و فضای داستان داشته و دارند نوید یک فرصت جهانی به ما می‌دهد. فرصتی که نه تنها همواره ابعاد وسیع آن را نادیده گرفته‌ایم، بلکه گاه و بیگاه، حواسمان از پله‌های ابتدایی آن هم پرت می‌شود و فرصت ارائه‌ی آثار صوتی و به ویژه تصویری که در حکم ورود به دنیای خیال و تفکر آن‌هاست را ارزان و آزاد وامی‌گذاریم.

در این میان و بطور خاص برای کودکان، وظیفه‌ی انتخاب محتوای رسانه‌ای برای مصرفشان عموما به عهده‌ی دیگران است. افرادی که “خانواده” نقش اول و اساسی را در میان آ‌ن‌ها ایفا می‌کند. آیا خانواده‌ها و والدین همواره متوجهِ این مسئولیت خطیر هستند و از حوزه‌ی استحفاظی خود غافل نمی‌شوند؟

اما سوالی مهم‌تر؛ خانواده‌ی ایرانی چه توقع و انتظاری از رسانه‌ی مخصوص فرزندش دارد؟ چقدر خواهان محتوای سالم و غنی‌ست و در این باره مطالبه می‌کند؟

اگر خانواده‌ای پویا در زمینه‌ی رسانه داشته باشیم که منتقد آثار باشد و پیگیر مطالبه برای بهبودشان، مخاطب او تولیدکننده‌ها خواهند بود. جدای از اینکه تولیدکننده چقدر حساب شده برای ورود به این‌ عرصه عمل می‌کند و چقدر دغدغه‌ی استراتژی مناسب مقابل رقبای داخلی و خارجی خود را دارد، بحثی گسترده‌تر مطرح می‌شود. آیا تولیدکننده امکان تولید موثر و دغدغه‌مند و مفید در این زمینه را دارد؟ آیا فرصت‌ها و محدودیت‌های محیط کارش وی را به این سمت و سو هدایت می‌کند؟ اصلا از زاویه‌ای دیگر ببینیم؛ رسانه‌ی کودکان در ایران چقدر برای تربیت و تولید هنرمند فعال و خلاق در این زمینه تلاش کرده و چقدر موفق واقع شده؟ این تلاش‌ها چقدر با اندیشه‌ها و سیاست‌های ابتدایی و اساسی در این حوزه همخوانی دارد؟

انقلاب اسلامی از همان ابتدای کار با اهداف و چشم‌انداز‌های جهانی به پا خاست؛ برای آماده کردن جهان برای تمدن اسلامی. طوری که کماکان در ‌کنار حمایت و تقویت اندیشه و فرهنگ مردمش، توجه جهانیان را به خود معطوف سازد؛ به تمدن و فرهنگی که برخلاف نظرات و عقاید ضددینی و غربی، نیاز به زینت بخشیدن و آب و تاب دادن با هزار تکنیک رسانه‌ای ندارد و به خودی خود برای فطرت هر انسان جذاب است. ابزارِ رساندن این پیام هم رسانه‌ است و در وهله‌ی اول و برای عموم مردم، تصویر.

مرحله‌ی اول در این تاثیرگذاری و جایی که می‌توان این اندیشه را در ذهن و دل نهادینه کرد -همانطور که گفته شد- کودکی‌ست و رسانه‌ی کودک و نوجوان، ذاتا باید در این عرصه پیشگام باشد.

ساختار فرهنگی کشور که مقدمه‌ی عملکرد و رویکرد رسانه‌ی آن خواهد بود از نظر رهبر انقلاب نیاز به بازسازی اساسی و انقلابی دارد (۶ شهریور ۱۴۰۰) و این یعنی لزوم تغییر و تحول؛ یعنی تعدد کارهایی که باید صورت می‌گرفت و نگرفت و چشم‌اندازی که با وضع موجود همخوانی ندارد. این یعنی تولیدکننده‌ای که مورد مطالبه قرار می‌گیرد توسط فضایی که در آن قرار گرفته به سمت نتیجه و خروجی ایده‌آل تشویق و هدایت نشده و مطالبه‌ی اصلی باید عمیق‌تر و متفاوت‌تر باشد.

لزوم تحول اساسی، آن هم با تاکید و پیگیری توسط شخص اول یک جامعه به زنگ خطر و هشدار می‌ماند. تلنگری که باید تولیدکننده و مصرف کننده، عام و خاص و مسئول و غیرمسئول را به خط کند برای دیدن از زاویه‌ای وسیع و یک اصلاح همه جانبه که بطور ویژه در عرصه‌ی کودک و نوجوان با قید فوریت، پرشتاب و بی‌وقفه تحقق یابد؛ که جبرانِ هرلحظه ارائه‌ی محتوای نامناسب در این بستر معلوم نیست چطور و به چه هزینه‌ای ممکن شود.

راه نجات و احیا در یک نقطه‌ی خطیر و حساس، همواره از حرکت و پویایی مردم سرچشمه می‌گیرد. از یک مصرف‌کننده‌ی تیزبین و منتقد و مطالبه‌گر و تولیدکننده‌ی پیگیر و خستگی‌ناپذیر و متوقع از روند و ساختار؛ تا این رشته‌ی پویایی و تحرک به مسئول و متصدی امر هم رسیده و خروجیِ آن تغييراتی مثبت باشد.

رسانه و به ویژه رسانه‌ی کودک یک حوزه‌ی عمومی‌ست که هرکس در هرجایگاه از چرخه‌ی تولید و مصرف، می‌تواند برای بهبود آن قدم بردارد و برآیند این گام‌ها نتایج مطلوب به باور بیاورد. غفلت و گذر از این مطالبه و اقدام می‌تواند برای فرزندان ایران و آینده‌ی آنها بیش از حد انتظارمان ضربه زننده و جبران ناپذیر باشد و تحرک و همراهی در این فضا می‌تواند به چرخه‌ای از اتفاقات خوب بیانجامد و قطره قطره دریا بسازد.

به قول شهید بهشتی(ره): “در این انقلاب آنقدر کار هست که می‌توان انجام داد بی آنکه هیچ پست، سمت، حکم و ابلاغی درکار باشد … ”  و به چشم دیده‌ایم که هر گشایش و تحول بزرگ یا کوچک، در همین گونه تحرک و اقدامات ریشه دارد.

جهت رفتن به صفحه «کودک و نوجوان عماریار» و تجربه‌ی یک فضای مفرح و سالم برای کودکانتان اینجا کلیک کنید.

نویسنده: فاطمه حجتی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید