به گزارش راهنوشت، برای سفر به گذشته و رفتن به دنیای خاطرات، انتظار برای اختراع ماشین زمان کاری بیهوده است؛ وقتی که عکسها میتوانند ما را به گذشته پرتاب کنند.
ورق زدن آلبومها مثل قدم زدن در جادهی گذشته است. البته تفاوت عکس با فیلمها این است که در فیلم صدا و حرکت داریم اما در عکس، تنها یک لحظه تثبیت شده؛ شاید همین خود عامل جذابیت عکس باشد.
در مستند «عکاسی زیر آتش» وارد یک سفر به گذشته می شویم. سفری که راویان آن، عکسها و خالقانشان هستند.
مقصد این سفر نیز یکی از عجیبترین برهههای تاریخ معاصر ایران است؛ خرمشهر در هنگامه سقوط و همچنین خرمشهر در هنگامه بازگشت دوباره به آغوش وطن.
در این سفر هر عکس، یک جهان پیرامونی برای روایت شدن دارد و چه کسی بهتر از عکاسی که در میان ماجرا بوده، میتواند جهان عکس را روایت کند؟! و این نکته مثبتِ مستند است که سقوط خرمشهر از طرف عکاسان آن لحظات روایت میشود.
عکسهایی که حتما بارها در شبکههای مجازی و حتی تلویزیون دیدهایم و شنیدن ماجرای آن عکسها خود جذابیتی خاص به همراه دارد.
در بخش جالبی از مستند، عکاس آلبوم عکسی از روزهای ابتدایی تهاجم به خرمشهر را به بازار خرمشهر میبرد و مردم آلبوم را دست به دست میکنند و هر شخص در حال پیدا کردن موقعیت عکسها در بازار است.
تلخ و شیرین از سقوط و فتح در میانه فریمها
عکاس، از لحظات فتح خرمشهر از دست بعثیها، هم روایتهای تلخ دارد و هم روایتهای خوش.
روایت تلخش آن عکسی است از مسجد جامع زخمخورده خرمشهر که تمام خانههای اطرافش با خاک یکسان شدهاند و روایت خوش هم، هنگامه شادی مردم بعد از بازگشت شهر خون به آغوش وطن بود.
با این مستند لمس میکنیم آنچه که در کوچه و خیابانهای خرمشهر گذشت وقتی که مدافعین، جان فدا میکردند برای حفظ شهر، و درک میکنیم اهمیت ثبت لحظات را که اگر ثبت نشوند، در آینده مقابل سختیها دیگر گذشتهای پر از فداکاری نداریم که بخواهیم با دخیل به آن، در سختیهای فردا سربلند بیرون بیاییم.
نویسنده: رامین ابوئی