به گزارش سایت راه نوشت، مستند «غزه» مستندی است که با حس ناب زندگی آغاز میشود، با حس ناب زیستن، اما رفته رفته کارگردان شما را با عمق فاجعه روبرو می کند و غبار را از لنز دوربین پاک می کند و ما را با شهری در محاصره روبرو می کند و به قول یکی از دیالوگ های فیلم «یک زندان باز و بزرگ».
مردم از امید و این که می خواهند حق شان را بگیرند حرف می زنند، اما غزه در محاصره است، زندگی با درد و رنج همراه است و این مسئله برای مردم غزه دو چندان شده، مردمی که از همه طرف در محاصره غاصبان اسرائیلی و مصری هستند.
راههای ارتباطی مسدود شده و غذا، دارو و مایحتاج به آن نمی رسد، از آب آشامیدنی و برق هم خبری نیست، مستند به خوبی توانسته نشان دهد زندگی مردمی را که در ظاهر هیچ ندارند اما امیدشان زنده است، آزادی در چشمانشان برق می زند.
شاید همین محاصره باعث شده تا آن ها بیشتر همدیگر را دوست داشته باشند، چیزی که در فیلم می بینیم بی شباهت به زندگی در دوران جنگ و هشت سال دفاع مقدس خودمان نیست.
نگاهی به پارادوکس مرگ و زندگی
مستند «غزه» پارادوکس مرگ و زندگی را به زیبایی به تصویر کشیده است، آن جا که اگر برای صید ماهی به دریا بروی و 3 مایل بیشتر از ساحل فاصله بگیری ممکن است کشته شوی، اما مردان غزه به گونه ای عزم دریا می کنند که گویی قرار است فرسنگ ها دور شوند.
در «غزه» هر کس هر شغلی که دارد در انتهای ذهنش یک مبارز است که حق زندگی در سرزمینشان را می طلبند، خواننده ای که شعر می خواند، معلمی که درس می دهد و رانندهای که تاکسی دارد.
مستند «غزه» ما را به مکانی بینظیر و فراتر از دسترس دوربینهای گزارشگر تلویزیونی میرساند تا دنیایی از شخصیتهای فصیح و قابل انعطاف را آشکار سازد و به ما پرترهای سینمایی و غنی از مردمی که در تلاشاند زندگی معناداری در برابر آوار درگیریهای چند ساله داشته باشند، ارائه دهد.