به گزارش راه نوشت، مستند «۳۶۰ درجه محاصره» به کارگردانی حامد هادیان ، نخستینبار در چند نوبت از تلویزیون پخش میشود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی سیما، در آستانه فرارسیدن دومین سالگرد شهادت سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، مستند «۳۶۰درجه محاصره» که به روایت فرماندهی شجاعانه حاج قاسم سلیمانی در عملیات نجات مردم آمرلی از چنگال داعش میپردازد، نخستینبار از شبکه یک سیما پخش شد.
مستند «۳۶۰درجه محاصره» ساخته حامد هادیان به زمان حضور داعش در عراق و سقوط موصل و شهرهای شمالی و محاصره شهر «آمرلی» که ساکنان آن اقلیت ترکمان شیعه عراق هستند، اختصاص دارد که بهمدت ۸۰روز در محاصره کامل و ۳۶۰درجه داعش قرار گرفت.
در جریان این محاصره، دسترسی مردم به آب، خوراک و خدمات مخابراتی قطع شد. سردار سلیمانی درحالیکه شهر در محاصره کامل داعش بود، در اقدامی شجاعانه شبانه با بالگرد از بالای سر نیروهای داعش گذشت، خود را به شهر رساند و به سازماندهی نیروهای مدافع شهر پرداخت و با تجدید روحیه مقاومت در بین مردم و نیروها، مانع از سقوط شهر و قتلعام فجیع مردم شد.
مقام معظم رهبری پس از شهادت حاجقاسم در نمازجمعه مورخ ۲۷دیماه ۱۳۹۸، به ماجرای محاصره ۳۶۰درجهای آمرلی و نقش شجاعانه و متهورانه حاجقاسم در شکستن این محاصره اشاره فرمودند. در پی شکست داعش در آمرلی و مناطق شرقی استان، صلاحالدین با فرماندهی مستقیم «سرلشکر سلیمانی»، تروریستهای داعشی روحیه خود را از دست دادند و در موصل، پایتخت خودخوانده خود نیز فرار را بر قرار ترجیح دادند.
آمرلی یا امرلی شهری در شهرستان توزخرماطو در استان صلاحالدین در شمال عراق و در نزدیکی مرز با استان دیاله است و با مرز ایران حدود ۱۰۰کیلومتر فاصله دارد. جمعیت این شهر را بیشتر ترکمانهای شیعهمذهب تشکیل میدهند.
در جریان این محاصره در ژوئن ۲۰۱۴میلادی، دسترسی به آب، خوراک و خدمات مخابراتی بر باشندگان آمرلی قطع شد. ترکمانهای آمرلی برای رویارویی با نیروهای خلافت اسلامی، به سازماندهی گروههای شبهنظامی دست به مقاومت زدند. سازمان ملل با درخواست کمک، بیم خود را رخدادن کشتار احتمالی در آمرلی بیان داشت.
یکی از فرماندهان گروه شیعه عصائب اهلحق که به فارسی نیز سخن میگفت، پیروزی در آمرلی را بدون حمایت ایران ناممکن دانست. یکی از پیشمرگان کرد نیز پشتیبانی ایران در شکستن محاصره آمرلی و بازپسگیری سلیمانبیگ را موثر دانست. وی کمکهای ایران را دادن مهمات و اسلحه و ارائه فرماندهی جنگی عنوان کرد.یکی از اعضای بلندپایه اتحادیه میهنی کردستان نیز اعلام کرد که «نیروهای عراقی، پیشمرگان کرد و مشاوران نظامی ایرانی» اتاق عملیات مشترک تشکیل داده بودند.
در طول زندگی پربرکت حاج قاسم سلیمانی دهها و صدها اتفاق و حادثه مهم رخ داده که محوریت آنان با ایشان بوده اما دربین این حوادث، آزادسازی شهر آمرلی از محاصره سنگین داعش از جایگاه ویژهای برخوردار است. در دوران اوج فعالیت داعش در منطقه و در زمانی که هرآن انتظار سقوط بغداد میرفت، حاجقاسم سلیمانی و گروههای مقاومت عراقی در یک عملیات ضربتی و حسابشده جان حدود 20هزار زن و بچه را که در آمرلی تحتمحاصره کامل بودند نجات دادند.
البته پیش از این هم مستندی با عنوان «نبرد آمرلی» درباره این واقعه ساخته شده بود اما اینبار مستند دیگری با نام «30درجه محاصره» به کارگردانی حامد هادیان تولید شده که گویا کاملتر و جذابتر از تولیدات قبلی است.
برای آشنایی بیشتر با روند تولید «360درجه محاصره» با حامد هادیان، کارگردان این مستند گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
چرا در طول زندگی حاجقاسم که رویدادهای بزرگی در آن رخ داده و ایشان فعالیتهای زیادی انجام دادند، این نبرد آمرلی از همه پررنگتر است؟ چرا برای ساخت مستند به سراغ آمرلی رفتید و موضوعات دیگر را پی نگرفتید؟
درباره اهمیت آمرلی باید بگویم که سهماه بعد از آنکه داعش وارد عراق شد، غرب و شمال عراق را کاملا گرفته بود؛ بهجز کردستان عراق که با هم تفاهم کرده بودند. هیچ عملیات موفقی در مقابل داعش وجود نداشت، همه عملیاتها تدافعی بودند و فقط تلاش میکردند که بغداد یا شهرهای اصلی سقوط نکند.
مناطقی که اشغال شده بودند بیشتر اهل سنت بودند که پذیرش در آنها وجود داشت. اتفاقات بدی در این مناطق میافتاد مثلا در پادگان اسپایکر، یا با یزیدیهای منطقه برخوردهای وحشتناکی شده بود. عملیات آمرلی از آن جهت اهمیت پیدا میکند که اولین عملیات حاجقاسم و عراقیها یعنی عملیات آفندی بوده که در مقابل داعش صورت گرفت؛ البته از لحاظ نظامی در آن زمان اهمیت ویژهای نداشت، همه مناطق تسخیر شده بودند و در یک جا فقط یک روستای شیعهنشین باقی مانده بود که در بلندی قرار داشت.
تمرکز داعشیها بر تسخیر آن بود و این روستا در واقع یک شهر کوچک بود که 20هزار نفر جمعیت داشت. حاجقاسم صرفا برای اینکه آن 20هزار نفر زن و بچه را نجات دهد آن عملیات را طراحی کرد. راه دسترسی چندانی وجود نداشت و آنها از طریق سلیمانیه رفتند و نیرو و تجهیزات پیاده کردند. آن شهر در محاصره قرار داشت و راه بسته شده بود.
این منطقه بعدا ارزش نظامی پیدا کرد؟
این عملیات بعدها ارزش نظامی هم پیدا کرد ولی در ابتدا نمیدانستند که چقدر ارزش نظامی دارد. این عملیات برخلاف عملیاتهای دیگر مثل عملیات موصل، عملیات تکریت و غیره بود که در آن مناطق انسان وجود نداشت. در عملیاتهای دیگر فقط دو گروه نظامی با هم میجنگیدند و غیرنظامیان نبودند، مردم در آن منطقه یا آواره شده یا به داعش پیوسته بودند.
از جنبه انسانی این عملیات مهمترین عملیات بود. نکته دیگر اینکه این عملیات تنها عملیات یعنی اولین و آخرین عملیاتی است که همه نیروهای عراقی در کنار همدیگر و با هم بهصورت هماهنگ شرکت کردند؛ مثلا صدریها فقط در همین عملیات علیه داعش شرکت کردند. در این عملیات 10 تا 15گروه جدی شرکت کردند، اکثر این گروهها تاکنون به این مناطق نیامده بودند، چون آن در شمال عراق قرار داشت.
چه شد که این اتفاق خاص رخ داد و همه گروهها زیر یک پرچم مقاومت کردند؟
دلایل مختلف برای حضور همه این گروهها وجود داشت؛ مثلا فشار شهید سلیمانی به این گروهها یکی از دلایل آن بود، چون هنوز الحشدالشعبی شکل نگرفته بود و فرماندهی منسجم وجود نداشت. عدهای هم بهخاطر شیعه بودن این منطقه دخالت کردند. بعد از این عملیات گروههای مختلف پراکنده شدند و برخی دیگر اصلا در عملیاتها شرکت نکردند. از جنبه دیگری نیز این عملیات اولین بود، هیمنه داعش در این عملیات شکسته شد چون همه حرکت آنها
رو به جلو بود و در این عملیات با توقف مواجه شده و مجبور به عقبنشینی شدند. بعد از این عملیات، عملیات دیگری شکل گرفت که در نزدیکی مرز ایران قرار داشت. دومینوی شکستهای داعش از اینجا شروع میشود، برخلاف عملیاتهای دیگر در اینجا حاج قاسم بهخوبی دیده میشود؛ زیرا در اینجا همه مردم بودند و هم کردها، هم شیعهها، هم سنیها و حتی ترکمنها حاجقاسم را دیدند. در عملیاتهای دیگر چون مناطق میدانی بودند حضور حاجقاسم چندان دیده نمیشد.
بخش دوم سوال درباره این بود که چرا با توجه به جنبههای مختلف شخصیت حاجقاسم این عملیات را انتخاب کردید؟ آیا فقط اهمیت عملیات آمرلی برای شما مهم بود یا آنکه جنبههای دیگری را در نظر گرفتید؟
ما در رابطه با حاجقاسم سه، چهار سوژه داشتیم که اولین آنها هم این عملیات آمرلی بود. کمااینکه چهار فیلم دیگر درمورد آمرلی ساخته شده است ولی وقتی به آنجا رفتیم دیدیم که در این فیلمهایی که ساخته شده درهیچکدام حاجقاسم حضور ندارد. درمورد عملیات و نحوه آن صحبت
شده ولی درباره اینکه طراح عملیات که بوده، صحبت نشده بود. فکر کردیم ممکن است کسانی که اکنون حاضرند درمورد حاجقاسم در دو، سه هفته بعد از شهادت ایشان صحبت کنند، سالهای آینده به دلایل سیاسی نخواهند دیگر درمورد ایشان صحبت کنند. یکی از دلایل دیگر هم این بود که کسانی که در این منطقه حضور داشتند با ما همکاری زیادی کردند و در میان نیروهای عراقی در این منطقه اختلاف کمتری وجود داشت. جاهای دیگر بیشتر ارزش نظامی داشتند.
چرا این اختلافات در این منطقه کمتر بود؟
یکی بهدلیل اینکه منطقه شیعهنشین بود و دیگر اینکه در منطقه چندان ریاستطلبی وجود نداشت. در آنجا همه فرماندهی حاجقاسم را قبول داشتند، در آن زمان نخستوزیر نوری المالکی بود که همکاریهای لازم را داشت ولی پس از آن و خیلی زود نخستوزیر عوض شد.
لطفا کمی درباره سفر خود به آن مناطق و غافلگیریهایی که در آنجا وجود داشت و رفتارهایی که با شما میشد توضیح دهید. چندبار به آنجا سفر کردید؟
من دو بار به عراق سفر کردم؛ یکی قبل از چهلم شهید سلیمانی بود که سفر کردیم و یکماه در آنجا فیلمبرداری داشتیم و بعد وقفهای بهخاطر کرونا اتفاق افتاد که کسی نمیتوانست به عراق سفر کند. من ترکمنهای آن مناطق را نمیشناختم، آنها با ترکمنهای ایران متفاوت بودند. حضور ترکمنها در این مناطق که هم فارسی صحبت میکردند و هم ترکمنی برای ما بسیار جالب بود. در آن یکماه از مردم و فرماندهان محلی مصاحبه گرفتیم. بعد در مرحله دوم که سفر کردیم با سران منطقه و سران عراقی درمورد این عملیات صحبت کردیم. در سفر دوم هم یکماه برای گرفتن این مصاحبهها در عراق ماندیم.
چه نوع روایت و فرمی برای این مستند انتخاب کردید؟
سعی کردیم این مستند مصاحبهمحور باشد. بازسازی مختصری از عملیات داشتیم و افرادی را پیدا کردیم که درمورد عملیات و محلهای آن با ایشان صحبت کردیم. چیزی بین گذشته و حال ایجاد کردیم و به همه محلههایی که در آنها عملیات صورت گرفته بود، سر زدیم.
تفاوت مستند شما با مستند «نبرد آمرلی» که پیشتر پخش شد در چیست؟
برخی تصاویر آنها مشترک است اما غلط و اغراق در آن روایت مستند وجود داشت که وقتی ما با مردم و فرماندهان ایرانی و مسولان عراقی هم صحبت کردیم بسیاری از این غلطها مشخص شد. در این مستند افراد زیادتری وجود دارند و افراد و فرماندهان اصلی این عملیات حضور یافتند. با افرادی مصاحبه کردیم که پیشتر با آنها مصاحبه نشده بود مثلا ابوفدک تاکنون مصاحبه نکرده بود. هم از لحاظ روایی و هم از لحاظ آدمهایی که در آنجا حضور داشتند و هم تصاویر آرشیوی که وجود داشت و به آنها دسترسی پیدا کردیم، تکمیل شد. همچنین به روزنوشت حاجقاسم دست پیدا کردیم.
درباره نکاتی که درمورد حاجقاسم باید برجسته شود یا آسیبهایی که در مستندهایی که درباره ایشان ساخته میشوند وجود دارد، نظر شما چیست؟
مستند ساختن درمورد حاجقاسم سلیمانی چه قبل و چه بعد از شهادت ایشان بسیار سخت بود؛ چون بسیاری از افرادی که در عملیات همراه ایشان بودند و با او همراهی میکردند هنوز هم افراد قابلانتشاری نیستند. اگر بخواهند این مستندها سریع ساخته شوند معمولا چیز ابتر و ناقصی میشوند چون دسترسی به اطلاعات میدانی سخت است و نمیتوان به افراد هم بهراحتی دست پیدا کرد. وقت زیادی برای آن گذاشتم. شانسی که ما در ساخت این مستند آوردیم آن بود که یکی از افرادی که در این عملیات شرکت داشت فرماندهی ایرانی بود که همچنان در عراق حضور داشت. در ایران نیز «مکتب حاجقاسم» بسیار به ما کمک کرد و اسناد زیادی را در اختیار ما قرار دارد. برای بسیاری از آثار این اتفاق رخ نمیدهد.
برای مردم بخش پررنگ شخصیت حاجقاسم جنبه نظامی است، بعد دیگر ایشان مساله شخصی و عاطفی شخصیت اوست. آیا به نظر شما به این بعد نیز میتوان ورود کرد؟ یا باید فقط بهعنوان یک فرمانده نظامی به شخصیت حاجقاسم پرداخته شود؟
از نظر بنده باید به همه ابعاد شخصیتی او پرداخته شود. در این مستند نشان میدهد که حاجقاسم یک فرمانده ابرقهرمان است ولی کاری که او در عملیات آمرلی انجام داد درواقع یک کار تیمی گسترده بود.
انگار سردار یک حلقه وصل برای همه گروهها بود. درست است؟
شهید سلیمانی یک حلقه وصل گروههای مختلف و کسی بود که توانست همه گروهها را حول خود جمع کند. این بعد از تصویر غالب با یک ابرقهرمان هالیوودی فاصله دارد. مثلا پارسال مستندی بود که نشان میداد حاجقاسم بهتنهایی رفته و کردستان را آزاد کرده که صدای کردها درآمده بود درصورتیکه اصل روایت اینگونه نبود که حاجقاسم تنها برود چون ایشان کلا درمورد نظارت حساس بود.
حاجقاسم در همه عملیاتهایش از نظر جستوجو و برنامهریزی بسیار محتاط عمل میکرد. سعی میکرد عملیات کوتاه باشد و تلفات آن هم کم شود، برخلاف چیزی که فکر میکنم بعضی فرماندهان نیروی انسانی برایشان اهمیت ندارد ولی حاجقاسم بسیار بر نیروی انسانی و تلفات کمتر تاکید داشت و بسیاری از عملیاتهای او یکروزه به پایان میرسیدند.
حاجقاسم شخصیتی است که ابعاد مختلفی دارد. آیا به نظر شما مستندسازان ما میتوانند بهصورت خودجوش درباره ایشان مستندی بسازند یا اینکه بهتر است زیر نظر جایی مانند «مکتب حاج قاسم» کار کنند؟
چیزی که درمورد خودم اتفاق افتاد این بود که من اول کار کردم و فیلمبرداریهایم را انجام دادم، سپس مکتب از من خواست که با آنها کار کنم و اینطور نبود که بهصورت سفارشی کار شروع شود. بهدلیل حساس بودن شخصیت حاجقاسم هم ازلحاظ امنیتی و هم منطقهای به نظر بنده بینابین این روشها مفید است. هم علاقه و هم تجربه مستندسازی نیاز است تا بتوانیم با آدمها ارتباط بگیریم.
باید فیلتر وجود داشته باشد؛ مثلا در همین ساخت عملیات آمرلی میخواستیم به سمت جنوب برویم، قوانینی که در آنجا بود با ما همکاری نکرد یعنی نتوانستیم برویم، بلکه فرماندهی که آنجا بود با ما همکاری کرد. اگر آن فرمانده با ما همکاری نمیکرد کار پیچیدهتر میشد. در منطقه دیگری که میرفتیم یک فرمانده عراقی بود که ما را بسیار تحویل گرفت و بعد فهمیدیم که رابطه او با حاجقاسم سلیمانی اصلا خوب نبود و ما ممکن است در روند کار با روایتهای عکسی هم روبهرو شویم.
منبع:صبح نو