به گزارش سایت راهنوشت، یک چیزهایی را جان به جانش کنی، با یک چیزهایی نمیسازد. اگر هم بخواهی به زور به هم بچسبانی، بالاخره دم خروسش یک جایی میزند بیرون!
دمدستیترین مثالش این است که بخواهی جمهوریت را به زور توی دیکتاتوری جا بدهی و ملت را در امورات پادشاهیات شریک کنی.
محمدرضاشاه پهلوی، چند وقت بعد از روی کار آمدنش، هوس دموکراسی و به راه انداختن احزاب میکند.
این چیزها به گروه خونی بابای مرحومش هم نمیخورد که برود برای پسرش چند مثقال دموکراسی بخرد و او هم بزند تنگ دیکتاتوری و طرحی نو در اندازد.
لذا خودش دست به کار میشود و در همان دقایق اولیهی مستند از راههای جدید برای سرعت بخشیدن به قطار پیشرفت ایران حرف میزند.
مستند «دموکتاتور» روایتش را با آدمهای تاریخدان موافق و مخالف از آن روزها آغاز میکند و در طول مستند تلاش میکند تا نحوه شکلگیری احزاب در ایران را به کمک ترکیبی از فیلم مصاحبههای افراد شاخص زمان پهلوی و پژوهشگران حال حاضر شرح دهد؛ البته بهتر است بگوییم نحوه شکلناگیری احزاب. چون بالاخره ترکیب عسل و خربزه کار خودش را میکند و دم دیکتاتوری محمدرضا حتی توی حزبسازی هم میزند بیرون!
این مستند توانسته به خوبی گوشهی کوتاهی از ادعاهای پهلوی درباره دموکراسی را به تصویر بکشد و اطلاعات خوبی در مورد تاریخچه احزاب در دوران پهلوی به نمایش بگذارد.
وجود توازن میان نظرات در مستند نیز از نقاط قوت آن به شمار میرود، به گونهای که سازنده تلاش کرده نظرات موافق و مخالف را در کنار هم نشان دهد تا ماجرا یک طرفه روایت نشود.
هرچند که میشد کفهی مخالفین را کمی سنگینتر و ادعاها را با پاسخهای مستندتری عنوان کرد.
پایان مستند نیز میتوانست کار بهتر تمام شود و در نهایت فردی پشیمان از محمدرضا به تصویر نکشد. چرا که به گواه تاریخ هرچند که در ظاهر در نوشتههایش دم از پشیمانیِ یک کاسه شدن احزاب و فروپاشی حزب رستاخیز میزد، اما معتقد بود در دوران حکومتش مرتکب هیچ اشتباهی نشده است!
این قبیل مستندهای تاریخی، تلنگرهای خوبی دارد برای آنان که هر از چند گاهی پایشان را روی گلوی جمهوریت فشار میدهند و تلاش میکنند با ادعاهای پوشالی دایرهی رای و نظر مردم را تنگ کنند.
مستند «دموکتاتور» محصول سفیر فیلم و به کارگردانی حسین محمدی در ۴۹دقیقه، دقایقی از تاریخ معاصر ایران را مرور میکند.
برای تماشای مستند اینجا کلیک کنید.
نویسنده: مریم برزویی