خانه دسته‌بندی نشده خصوصی‌سازی رانتی؛ روایت محمدرضا حاج محمدحسینی از نحوۀ خصوصی‌سازی کارخانۀ هپکو

خصوصی‌سازی رانتی؛ روایت محمدرضا حاج محمدحسینی از نحوۀ خصوصی‌سازی کارخانۀ هپکو

در دانشگاه، مهندسی می‌خواند؛ اما علاقۀ به فیلم‌سازی باعث شد از همان دوران دانشجویی با چند گروه هنری آشنا شود و با آنها همکاری کند؛ و این‌گونه محمدرضا حاج محمدحسینی پا به عرصۀ فیلم‌سازی گذاشت.
اکنون چهار سال است که در این عرصه فعالیت می‌کند و ساخت بیش از 15 اثر را در کارنامۀ هنری خود دارد. «نان گزیده‌ها»، «مریم بانو»، «فتح دنیا فقط با دو پا»، «آتش در اختیار» و «آل سقوط» جزو برجسته‌ترین آثار اوست. در این گفت‌وگو، حاج محمدحسینی از فراز و نشیب‌های ساخت مستند «نان گزیده‌ها» و اتفاقات کارخانۀ هپکوی اراک می‌گوید.

راجع‌‌به موضوع «نان‌ گزیده‌ها» بگویید.
اسم مستند تا حدودی برگرفته از مستند خان گزیده‌های شهید آوینی است؛ چون موضوع این فیلم هم ظلمی است که به عده‌ای روا داشته شده و نان عده‌ای توسط موجوداتی گزیده می‌شود. داستان فیلم دربارۀ روند نادرست خصوصی‌سازی در ایران است و مشخصاً خصوصی‌سازی شرکت هپکوی اراک.
در فیلم، ابتدا به نقش اساسی هپکو در دوران دفاع مقدس جهت تأمین ماشین‌آلات موردنیاز جبهه‌ها و حل مشکلات جنگ می‌پردازیم؛ مثلاً کارکنان شرکت هپکو، بلدوزری می‌سازند که ارتفاعش هفتاد سانتیمتر بوده و برای زدن خاک‌ریز در جبهه استفاده می‌شده و با این ارتفاع کم، راننده در معرض تیر و ترکش قرار نمی‌گرفته؛ همین‌طور ساخت نی‌کوب که از طریق مهندسی معکوس موفق به انجام این کار می‌شوند.
پشت کارخانه، منطقه‌ای مصنوعی شبیه هورالعظیم ساخته بودند که به آن می‌گفتند: هورالهپکو و روزی که می‌خواهند این نی‌کوب را آنجا آزمایش کنند، هواپیماهای عراقی کارخانه را بمباران می‌کنند.
سپس دوران بعد از جنگ و خصوصی‌سازی این شرکت و اتفاقات و تبعات اجتماعی، فرهنگی و امنیتی مرتبط با آن را بررسی می‌کنیم.

راجع‌به تولیدات کنونی هپکو بگویید.
هپکو اولین شرکت در ایران است که ماشین‌آلات راه‌سازی تولید می‌کند. کارخانه‌های تأسیس‌شده، به‌خصوص در ده سال اخیر، ماشین‌آلات را به‌صورت اسمبل(مونتاژ شده) از خارج وارد می‌کنند؛ حتی زحمت مونتاژ هم به خود نمی‌دهند و متأسفانه گاهی ماشین‌آلات دست‌دوم و کارکرده را به ایران می‌آورند.
اما در شرکت هپکو چهل، پنجاه نوع ماشین‌آلات راه‌سازی تولید می‌شود که بخشی از آنها مونتاژ می‌شود اما تعدادی دیگر، محصول طراحی و ساخت خود مهندسین شرکت است، حتی توانسته‌اند لودر ملی بسازند.

الآن چه اتفاقی برای شرکت هپکو افتاده؟
طبق اصل 44 برای افزایش بازدهی، باید شرکت‌های زیانده به بخش خصوصی واگذار شوند؛ اما چه کسی می‌آید پای یک شرکت زیانده پول بدهد؟
در عمل اتفاقی که می‌افتد این است که برای واگذاری بخشی از صنایع، اسم زیان‌ده روی آن می‌گذارند و می‌دهند بخش خصوصی.
کارخانۀ هپکو سال 86 واگذارشده، آن زمان قیمت‌گذاری‌ای که صورت می‌گیرد، شصت میلیارد تومان است که حتی قیمت زمین‌های کارخانه بیش از این عدد است؛ چه برسد به ماشین‌آلات کارخانه و موجودی انبار و نیروی کار و… بدتر اینکه آن فردی که کارخانه را می‌خرد، بیست میلیارد تومان به سازمان خصوصی‌سازی می‌پردازد که این مبلغ را هم از بانک وام گرفته بوده و دیگر به بانک برنمی‌گرداند؛ یعنی همه‌اش با رانت انجام‌شده؛ آن‌وقت از همچین آدمی انتظار دارید به فکر رونق کارخانه و اشتغال کارگران و کارکنان باشد؟
خوب واقعاً آنهایی که در سازمان خصوصی‌سازی حقوق می‌گیرند، دارند چه‌کار می‌کنند؟ چنین واگذاری از هرکسی برمی‌آید و دیگر نیازی به سازمان خصوصی‌سازی نیست.

بعد از واگذاری، چه اتفاقی برای شرکت هپکو افتاد؟
مدیریت جدید به فکر کار نبود و فقط به سرمایه‌ای فکر می‌کرد که مفت گیرش آمده بود. از روی زمین‌های کارخانه، توانست هفتصد میلیارد تومان وام بگیرد؛ چون خیلی به نفعش بود که کارخانه تعطیل شود و در زمین‌های کارخانه شهرک‌سازی کند؛ من نقشه‌های مجتمع‌های مسکونی که قرار بود در این شهرک بزرگ ساخته شود را دیده‌ام؛ حتی مجوزهایش را هم از شهرداری گرفته بودند؛ پس تعطیل شدن کارخانه، برای خریدار سود بیشتری داشت تا کار کردنش.

یعنی به‌عمد این مشکلات برای کارخانه پیش‌آمده؟
بله. اصلاً حرف کارگران هپکو این بود که باوجود از بین رفتن کلی از سرمایه‌های کارخانه؛ اگر کارخانه را به ما بدهید، خودمان راه‌اندازی‌اش می‌کنیم.

عکس‌العمل کارگران کارخانه در قبال این سوءمدیریت چه بود؟
کارگرها اول شروع کردند به نامه‌نگاری و ارسال طومار به ارگان‌هایی که فکر می‌کردند می‌توانند به این مشکل رسیدگی کنند، مثلاً به سازمان خصوصی‌سازی، دولت، قوۀ قضائیه، دفتر امام‌جمعه؛ ولی وقتی جواب نگرفتند، در خیابان‌ها و میدان اصلی شهر دست به اعتراض زدند تا صدایشان به مردم و مسئولین برسد و این‌طوری مشکل کارخانۀ هپکو کشوری شد.

درگیری هم صورت گرفته بود؟
اتفاقاتی افتاد که خیلی نیاز به پرداختن ندارد؛ هر دو طرف اشتباهاتی داشتند. بالاخره کارگران فشار زیادی را تحمل می‌کردند؛ کسی صدایشان را نمی‌شنید، خیلی‌هایشان شش تا هشت ماه حقوق نگرفته بودند؛ خرجی زن و بچه و اجاره خانه، حتی بعضی‌ها کارشان به طلاق کشیده بود و پولی نداشتند بابت مهریه بدهند؛ حالا با چنین فشارهایی پلیس هم آمده جلوی آن‌ها را بگیرد؛ خب احتمال درگیری بالا می‌رود و اتفاقات خوبی نمی‌افتد.

الآن شرکت هپکو در چه وضعیتی است؟
چون کارگرهای هپکو این مشکلات و اتفاقات را رسانه‌ای کردند، سر هپکو زیرآب نرفت. در قانون، سازمانی را در نظر گرفته‌اند برای کمک به شرکت‌هایی که وضعشان مثل هپکو است؛ فکر می‌کنم اسمش سازمان حمایت از صنایع زیان‌دِه باشد. الآن هپکو تحت حمایت این سازمان قرارگرفته، یعنی دوباره برگشته به دولت تا مشکلاتش حل شود و رونق بگیرد و بعدازآن دوباره واگذار می‌شود به بخش خصوصی. تا آنجایی که اطلاع دارم، الآن شرکت برای ساخت شصت‌تا ماشین راه‌سازی، سفارش گرفته و با سرعت‌پایین مشغول به کار است؛ اما اینکه آیندۀ شرکت چه می‌شود، معلوم نیست؛ چون درنهایت باید به بخش خصوصی واگذار شود و معلوم نیست این واگذاری درست انجام شود یا نه.
مشکل اصلی، قانون خصوصی‌سازی است که باید اصلاح شود؛ سازمان خصوصی‌سازی باید درست شود. شما امسال دیدید که شرکت فولاد خوزستان هم این مشکل را دارد. پس این‌یک بیماری است که در کل کشور ریشه دوانده و باید از اساس اصلاح شود.

در طول ساخت مستند برای شما مشکلی پیش نیامد؟
چند بار دوربین و تجهیزات صدا را گرفتند و هیچ‌کس هم پاسخگو نبود. سعی می‌کردیم با ترفندهایی پروژه را جلو ببریم. هیچ نهاد انقلابی و ضدانقلابی هم از ما حمایت نکرد؛ یعنی ما برحسب وظیفۀ خودمان رفتیم وسط میدان.
آقای کوهی هم چند باری تهدید شد؛ ابتدای کار اصلاً به او اعتماد نمی‌کردند؛ بعضی وقت‌ها خود کارگرها می‌گفتند این نفوذی است؛ از آن‌طرف هم نیروهای امنیتی به او می‌گفتند تو برای کجا کار می‌کنی؟
خب به‌هرحال چنین قضایایی ممکن است برای هر مستند اجتماعی که درگیر مشکلات امنیتی و فرهنگی می‌شود، پیش بیاید.

فیلم شما در جریان هپکو توانست جریان‌ساز باشد؟
ببینید شروع کار که با سروصداهای خود کارگرها بود؛ یعنی اگر این سروصداها نبود، من هم به فکر ساخت این فیلم نمی‌افتادم؛ ولی ساخت و اکران فیلم «نان‌ گزیده‌ها» کمک زیادی کرد که این اعتراض‌ها با زبان هنری و نقدی لطیف در جامعه منتشر شود و تازه آن‌موقع خیلی‌ها دنبال این افتادند که اصل داستان چیست. تا قبل از این، مردم شاید در خبرها می‎‌شنیدند که مثلاً هپکو فلان مشکل را دارد اما اینکه فیلمی بیاید کل ماجرا را تعریف کند، وجود نداشت و خدا را شکر که «نان گزیده‌ها» باعث شد جریان مطالبه‌گری مردمی راه بیفتند. در اکران دانشگاه تهران، یکی از نمایندگان مجلس میهمان ما بود که یکی دو روز بعدازاین اکران، در مجلس و پشت تریبون، در حمایت از هپکو فریاد می‌زد و از مجلس درخواست پیگیری مطالبات هپکو را داشت. خدا را شکر چنین اتفاقاتی به‌واسطۀ فیلم افتاد که کارگرها را خیلی خوشحال کرد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید