خانه خانه1-1 جمع بندی جشنواره فیلم فجر چهلم با منتقدان راه نوشت

جمع بندی جشنواره فیلم فجر چهلم با منتقدان راه نوشت

به گزارش سایت راه نوشت ، نشست نقد و بررسی آثار چهلمین جشنواره فیلم فجر با حضور جمعی از منتقدان سایت راه نوشت از جمله نعمت الله سعیدی، حامد بامروت نژاد، مسعود ملکی، محمد حسین بدری، مرتضی انصاری زاده، حجت غیب الله زاده، محمدرضا پورصفار و و سحر دانشور در محل حسینیه هنر برگزار شد

نعمت الله سعیدی:

هنوز نمی‌توان روی جشنواره فجر به عنوان سینمای پیشرو حساب کرد

کلیت جشنواره فجر امسال شکر خدا خوب بود و بالاخره بعد از 40 سال، فیلم‌های جشنواره فحشای خیلی بارزی را مرتکب نشدند. ولی نمود مسئله‌های جدی جامعه از جنبه‌های مختلف اعتقادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در جشنواره دیده نمی‌شد و هنوز نمی‌توان به عنوان سینمای پیشرو روی آن حساب باز کرد.

علفزار، ملاقات خصوصی، بدون قرار قبلی و موقعیت مهدی فیلم‌های خوبی بودند. موقعیت مهدی به سینمای انقلاب ثابت می کند که اگر در الفبای سینما، انقلابی صورت نگیرد این سینما نمی تواند شهید را روایت کند.

بدون قرار قبلی هم یک مقایسه خوب و ظریف انجام داده بین ساختار خانواده در ایران شیعی با یک خانواده غربی. اگر چه خانواده فیلم ویژگی انقلابی نداشت ولی خانواده‌ای بود که ویژگی‌های سنتی و مذهبی داشت و همین قدرش هم از ساختار خانواده در غرب، یک سر و گردن بالاتر بود.

دسته دختران هم خیلی بد بود. در وصیت نامه شهدا یک آیتم مشترک هست که خواهرم حجابت. حالا ما بیایم یک دختر خانم کم حجاب را در جنگ به تصویر بکشیم یا زنی را که از خانه فرار کرده؟ حضرت زینب سلام الله علیها و همسران شهدای عاشورا چرا هیچ کدامشان نجنگیدند؟ آیا چون نجنگیدند نقشی در جنگ نداشتند؟ آیا آن خانمی که می‌خواهد یونیفرم سربازی را امتحان کند که شیمیایی نباشد و آن را به صورتش می کشد، این جهاد قوی تر نیست؟  جهاد زنان لزوما جنگیدن در میدان همپای مردان نیست ولی دسته دختران حرف هایی که فمنیست ها در تساوی حقوق زن و مرد می گویند درست است.

جمهوری اسلامی سنگر نقد را از دست داده

مسعود ملکی:

فارغ از اینکه امسال جشنواره بهتری بود و چند اثر خوب در جشنواره وجود داشت و نتیجه‌ی جشنواره هم موقعیت مهدی شد، ولی به لحاظ تئوریک جشنواره سر پایینی داشتیم. جشنواره فجر با یک خلأ ادبیات مواجه است. نهادهای حزب اللهی مثل حوزه هنری و اوج با یک خلأ راهبردی و تئوریک در حوزه سینما مواجه هستند. چرا دسته دختران باید ساخته شود؟ ضد چرا؟ تا واقعیت هست چرا تخیل؟

در مورد دسته دختران، این چهار کاراکتر زن با این مشخصاتی که دارند بروز می دهند که در ذهن کارگردان رشحات فمینیستی هست و این از کاراکترها زده بیرون. در واقع خانم قیدی گفته که زن قهرمان کسی است که مرد بشود. چه لزومی دارد چهار دختر را بفرستیم با تانک عراقی رودررو بشوند؟ ادبیات راجع به دفاع مقدس به اندازه کافی ساخته شده اما این اصلا روی رمان سوار نمی شود.

از آن طرف ملاقات خصوصی فارغ از این که علی الظاهر فیلم سالمی هست ولی از لحاظ استعاره‌ای فیلم بدی است، این خلأ موجود جز با تولید متن پر نمی‌شود.

ما باید متن راهبردی بنویسیم که مثلا در جنگ چه نباید ساخت یا چه باید ساخت و چرا؟ یا مسئله زن در آثار خودی‌ها به شدت با یک خلأ حوزه ادبیاتی مواجه است. ما اینجا داریم می بازیم، خیلی به هنر داریم نزدیک می شویم در صورتی که در لایه‌های اندیشه‌ای گیر داریم.

مهم‌ترین جمع‌بندی جشنواره این است که جمهوری اسلامی سنگر نقد را از دست داده و هیچ تلاشی هم برای به دست آوردن این سنگر نمی‌کند و اصلا متوجه آن هم نیست.

بعضی آثار هم از وجه مثبتشان نیاز به تولید ادبیات دارند، مثل موقعیت مهدی، از این جهت که یک کار غیرداستانی و غیردراماتیک به لحاظ مرسوم است ولی هم به شدت جذاب هست هم سینماست هم یک قالب جدید است و هم نمونه موفقی‌ است.

موقعیت مهدی بحثی فراتر از سینماست

عباس هادیان:

یک فیلم ابتدا منطقش، منطق درستی باشد. داستان باید منطق داشته باشد. دسته دختران منطقا برای ما قهرمان نمی سازد. چون می خواهد جای زن و مرد را با هم عوض کند. قرآن وقتی صراحتا اشاره می کند «الرجال قوامون علی النساء»، مرد برای این ساخته شده که برود خط مقدم زن برای این ساخته شده که پشت جبهه را جمع کند. قهرمانی اگر قرار است ساخته شود قهرمان پشت جبهه باید ساخته شود.

در کاراکتری مثل فرشته حسینی این قدر فمینیسم غلبه پیدا می کند که لباس و حرکات و قیافه او کاملا مردانه است. سینما در اصل مقوله نشانه شناسی است. این فیلم کاملا فمنیست رادیکال است.

اما موقعیت مهدی جزء معدود فیلم‌هایی بود که همه چیزش با هم جور درآمد. نوع فیلمنامه خرده روایت بود و این خرده روایت‌ها پازلی را شکل می دهند که ما از آن بالا به اندازه قطره‌ای از دریای مهدی باکری را بتوانیم بچشیم.

موقعیت مهدی بحثی فراتر از سینماست و حال و هوایی به وجود آمده که انگار شهید به آن نظر دارد. حجازی‌فر یک شیفتگی خاصی به باکری دارد. به نظرم فرم و محتوا و ساختار و فیلمنامه هم درست بودند که توانستند این اتمسفر را درست کنند و روی مخاطب تاثیر بگذارند. در سالن سینما من نگاه می کردم طیف های مختلف مردم با نگاه های مختلف حالشان خوب بود.

بدون قرار قبلی هم فیلم خوبی از کار درآمده بود، فیلم ملاقات خصوصی هم قصه را خیلی تر و تمیز جمع کرده بود. جایگاه جمهوری اسلامی به خوبی در آن رعایت شده بود و قانون و پلیس و عدالت و عدلیه همه سر جای خود بودند. قصه هم اگر چه کمی چرک بود ولی حس بدی به آدم نمی‌داد. به جایی هم نزده بود و فقط سعی کرده بود قصه را به سر منزل برساند.

نشانه‌شناسی سینمایی؛ ابزاری برای فریب مذهبی‌ها

محمدحسین بدری:

نشانه‌شناسی در سینما مفهومی دارد که آن را تبدیل به کلاه کرده‌اند و دارند سر مذهبی‌ها می‌گذارند. در یکی از این فیلم‌ها بازیگر داشبورد ماشین را که باز می‌کند یک عکس امام می افتد بیرون. گلزار شهدا را هم نشان می‌دهد، مادر شهیدهایش هم جیغ می‌زنند. این‌ها را گذاشته تا دهان مذهبی‌ها را ببندد. اما در عمل حرفی که خودش می‌خواهد را می‌زند.

اگر بخواهیم مصداقی‌تر فیلم ها را بررسی کنیم از میان فیلم های حوزه هنری شادروان ادعای زیادی ندارد و به خاطر ضرب تندی که پیدا می‌کند فیلم بدی نشده. البته فیلم سینمایی هم نیست. بیشتر شبیه سریال است.

دسته دختران نه تنها قصه ندارد بلکه فیلم بسیار مبتذلی هست و دروغ می گوید. فیلم ضد هم فاجعه است. تنها نقطه ی خوبش بازی نادر سلیمانی است. ضد دارد می‌گوید ما می توانیم دروغ بگوییم و هیچ اشکالی ندارد. به لحاظ فرمی هم از ماجرای نیمروز و سیانور و امکان مینا عقب تر است. در واقع انگار گفته‌اند ما هم یک فیلم در مورد منافقین بسازیم.

فیلم میرکریمی به اندازه‌ یک فیلم با قابلیت نمایش در سینما با فروش متوسط و مخاطب متوسط خوب است. فیلم شعیبی را من خیلی نپسندیدم. نفهمیدم این تحول دارد کجا اتفاق می افتد. به نظرم بازی پگاه آهنگرانی هم بازی خوبی نیست. فیلم کیمیایی از بعضی از این فیلم ها بهتر است. چون کاری را کرده که مدنظرش بوده. کیمیایی میخواهد همین را بسازد.

فیلم موقعیت مهدی روی یک بستر درست ایستاده و هر کاری می‌کند خود به خود درست درمی‌آید. ملاقات خصوصی هم فیلم خوبی است و سینمای ایران به چنین فیلمی احتیاج دارد. از این نظر که پرداختن به یک مسئله منفی اجتماعی هست بدون این که وارد کثافت کاری بشود. در علفزار هم تا حدودی این مسئله رعایت شده و در مجموع فیلم خوبی هست. البته فیلم تلخی است و موضوع آن کثیف است.

فیلم بیرو هم اشکال دارد و اشکالش این است که اصلا بیرانوند این قدر بزرگ نیست و ویژگی های اسطوره ای ندارد. باید این سوال را بپرسیم که آیا باید درباره بیرانوند فیلم می‌ساختیم یا عابدزاده؟ این انتخاب خیلی مهم است. درباره شهید صدرزاده بسازیم یا شهید حججی؟ شهید صدرزاده کلی مسئله و فعالیت دارد. اما اگر شهید حججی را به خاطر بُرد تبلیغاتیش بسازی چیزی از آن درنمی‌آید.

فیلم‌های فجر تصویری از آن چه در جامعه می‌گذرد به ما می‌دهند

مرتضی انصاری‌زاده:

اگر این مبنا را قبول داشته باشیم که این 22 فیلم قرار است تصویری بدهند از آن چه که در جامعه ما دارد می‌گذرد، این یک بحث مهمی است که در جای خودش لازم است، بررسی کنیم که برادر خواهرها در این 22 فیلم چگونه بودند؟ فیلم‌ها کجاها ساخته می شوند؟ بررسی کنیم که پایین شهر در سینمای ما چه ویژگی‌هایی دارد. در این 22 فیلم مسجد چند دقیقه بود. خانم های چادری چه جوری هستند؟ اوقات فراغت ها کجا دارد می گذرد؟ البته این مدل تحلیل معمولا با این ادعا مواجه می شود که ما داریم ظاهرگرایی انجام می‌دهیم اما با این وجود نتایج جالبی خواهد داشت. یک نگاه کلان داشته باشیم از تصویری که این 22 فیلم از موضوعات مختلف برای ما می‌سازند و یا چه چیزهایی غیبت دارند.

فیلمی همانند هناس برای هر مخاطبی خوب است. مخاطب عادی از ابتدا تا آخر فیلم طرف جمهوری اسلامی ایستاده و دارد همراهی می کند.

عرصه عمومی عرصه کلاس نقد نیست

حامد بامروت‌نژاد:

با دو رویکرد می توانیم به سینما و فیلم ها نگاه کنیم؛ فیلم را اثر هنری فرض کنیم و یا محصول فرهنگی ببینیم. محل بحث اثر هنری در کلاس های سینماست و آن محصول را با ایده آل‌ها مقایسه می کنند. اما اگر به چشم محصول فرهنگی نگاه کنیم جای محصول، بازار است و باید به این توجه شود که مخاطب در این بازار چه نیازهایی دارد. بنابراین یک فیلم ممکن است از نگاه اول فیلم ضعیفی باشد اما از نگاه محصول فرهنگی کار خوبی باشد.

در اثر هنری روندِ نقد، پروژه محور است نه پروسه محور. اما نگاه محصول فرهنگی پروسه ایست. مثلا می‌پرسیم من چند تا قهرمان ملی قبلا تصویر کرده ام؟

هناس وقتی ساخته می شود تا ملت ما قهرمانش را روی پرده سینما ببیند حتما متفاوت است با فیلم شب طلایی که ده‌ها نمونه ایرانی و صدها خارجی‌اش را داریم. شب طلایی آن قدر لامکان و لا زمان است که اگر صدایش را ببندی متوجه نمی شوی ایرانی است یا خارجی.

هناس ایراداتی دارد،  اما عرصه عمومی عرصه کلاس نقد نیست. باید به کارگردانش بگوییم دمت گرم که به این عرصه وارد شدی، حالا این‌ها هم ایراداتت هست. این باید مدنظر قرار بگیرد که این مدل فیلم عقبه ای نداشته و این بداهت به ذات ارزشمند است.

از لحاظ محصول فرهنگی هناس فیلم رو به جلویی است، ضد چه حرف جدیدی برای من دارد؟ میخواد سبوعیت منافقین را نشان بدهد؟ چه حرفی بیشتر از سیانور و ماجرای نیمروز 1 و لباس شخصی دارد؟ البته از نظر بازار مصرف فرهنگی من از هناس و ضد دفاع می کنم اما از دسته دختران هیچ دفاعی ندارم.

دسته دختران؛ گامی رو به جلو در بحث سینما و زن دفاع مقدس

سحر دانشور:

دسته دختران را نسبت به خودش نمی بینم، دسته دختران را هم نسبت به قبلش می بینم و هم مسیری که بعدش هست.

قبول دارم که دسته دختران بر ادبیات توصیفی خوب حوزه هنری ایستاده و این که فقر تئوریک دارد کاملا درست است. ولی نکته ای که هست این است که دسته دختران ما را یک گام برده جلوتر از حرف هایی که تا الان در سطح توصیف یا کلی‌گویی بود.

نگاه من کنشگری و قهرمانی است. این که ما تعریفمان از زن کنشگر و قهرمان در یک فضای بحرانی مثل جنگ چه می تواند باشد؟ اتفاقی که دسته دختران رقم زد اینجاست؛ در عین این که در دفاع مقدس بخش‌هایی از نقش زن پشت جنگ بود. دسته دختران در کنار ویلایی‌ها  می‌تواند ما را نزدیک تر بکند به چهره کنشگر زن در دفاع مقدس.

حالا ممکن است خیلی ها بگویند این فیلم ضد زن بود خیلی ها بگویند ضد جنگ بود. من با ضد جنگ بودن و ضد زن بودنش همراهی ندارم. کجای فیلم گفته زن قهرمان کسی است که مرد بشود؟ این زن ها بنا بر اضطرار، حرکتی داشتند در آخر هم برمی‌گردند به خانواده خودشان. به نظرم فیلم خیلی خوب وجوه زنانه را نشان داد.

البته اگر بپرسند آیا این همان چیزی است که ما از زن دفاع مقدس می خواهیم این یقینا آن نیست. ولی دسته دختران ما را یک گام در نسبت با سینما و زن دفاع مقدس جلوتر آورد. حالا خلق ادبیات می تواند کمک کند به این که بعد از دسته دختران یا در مقابل پرسشی که دسته دختران ایجاد کرد ما باید چه بکنیم؟

بحث ذائقه مخاطب در برخی فیلم ها لحاظ نشده

حجت غیب‌الله‌زاده:

نکته ای که در رابطه با برخی از فیلم ها و جهت‌گیری‌هایشان وجود دارد این است که همه چیز را ما از چشم کارگردان نبینیم، بخش زیادی از مشکلات بر عهده تهیه کننده و سرمایه‌گذاران است و ما در این بخش ها هم عمده مشکلات جدی داریم.

مسئله دیگر بحث ذائقه مخاطب است که در فیلم ها لحاظ نشده و بسیاری از فیلمسازان نسبت به این مسئله توجهی نداشته اند.

هیچ سیاست‌گذاری درستی در سینمای ایران وجود ندارد

محمدرضا پورصفار:

همچنان سینمای ایران از فیلمنامه ضربه می‌خورد و فیلمنامه جدی گرفته نمی‌شود، بعضا کارگردان‌ها بدون دانش لازم، خودشان مشغول نگارش می شوند و فیلمنامه ای که فیلمنامه نویس دیگر بنویسد را قبول ندارند.

فیلمنامه‌نویسی در ظاهر شاید ساده باشد اما پیچیدگی‌هایی دارد که باید جدی گرفته شود، تحقیق و پژوهش درست و کاربردی که در بخشی از آن ذائقه مخاطب باید در نظر گرفته شود، از اصل‌های مهم است که در بسیاری از کارهای فجر چهلم، حتی آن هایی که نهادها و ارگان ها ساخته شده بود، رعایت نشده بود و در بسیاری از کارها به ظاهر شاید اثر، اثر خوبی از کار در آمد اما سوژه ابتدایی هیچ نسبتی با جامعه ایرانی نداشت.

فیلم‌هایی مثل لایه های دروغ، درب، نمور را شاید به توان گفت از فیلم هایی بودند که در مجموع فیلمنامه نداشتند.

مسئله دیگر دوری قابل تأمل سینمای ایران از اقتباس است؛ چرا سینمای ایران نمی تواند به سمت اقتباس درست برود و اقتباس های‌مان اغلب از اثر اورجینال چندین پله عقب تر هستند.

مسئله دیگر که در جشنواره چهلم فجر که زمان پختگی آن بود به چشم آمد، عدم سیاستگذاری درست است که سال هاست شاهد آن هستیم.

مثلا یک سال بخش هنر و تجربه داریم، به یک باره حذف می شود و آب هم از آب تکان نمی خورد یا مثلا بخش جهانی فجر یک مدت با بخش ملی بود یک مدت جدا شد و الآن هم که وجود ندارد و برای هیچ کدام دلیلی ذکر نمی شود و اگر هم بشود در انتها مشخص نمی شود به آن هدف رسیده‌ایم یا نه؟

هیچ سیاست گذاری درستی در سینمای ایران وجود ندارد و این مسئله را به کل جشنواره هم می‌توان تعمیم داد، کارکرد حضور فیلم هایی مثل درب و لایه های دروغ چه بود؟ لایه های دروغ در چه فرآیندی توانست از فارابی 1 میلیارد تومان بودجه اخاذی کند!؟

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید