خانه خانه1-1 عقب‌ماندگی تخیل از واقعیت انقلاب اسلامی؛ مشکل هنر غرب‌زده / دلیل ماندگاری...

عقب‌ماندگی تخیل از واقعیت انقلاب اسلامی؛ مشکل هنر غرب‌زده / دلیل ماندگاری هنر بزرگانی چون حافظ و سعدی و فردوسی چه بود؟

به گزارش سایت راه نوشت، وحید جلیلی ، قائم‌مقام رئیس صداوسیما در امور فرهنگی، در اختتامیه نخستین رویداد صاحب قلم گفت: یکی از مشکلات ما در هنرهای دراماتیک‌مان این است که بین ماجراهایی که در جهان خیال و قصه اتفاق می‌افتد و ماجرای بزرگی که در جهان واقعی در جریان است فاصله و گسل افتاده است.

وی اضافه کرد: ملت ما به عنوان یک ملت کهن ماجراهایی دارد، از فراز و فرودهای گوناگونی گذشته و با موانع بزرگی در مسیر رسیدن به اهدافش دست و پنجه نرم کرده و قهرمان‌ها و حماسه‌های بزرگی هم داشته است.

جلیلی با بیان این که امروز ما در دل یک ماجرای تاریخی هستیم؛ جنگ حق و باطل به یک فرازی در این مقطع از تاریخ ایران رسیده و هر آن کس که می‌خواهد قصه بنویسد ابتدا باید نسبت خودش را با این ماجرا روشن کند، گفت: چه طور بعضی قصه‌نویسان این همه شخصیت، این همه ماجرا، این همه فراز و فرود را در تاریخ خودشان و حتی در امروز خودشان نمی‌بینند؟

برخی تشابه به قهرمان‌ها و داستان‌های غیرایرانی را هنرمندی می‌دانند

وی با اشاره به این که برخی تشابه به قهرمان‌ها و داستان‌های غیرایرانی را هنرمندی می‌دانند گفت: یکبار در جلسه‌‌ی نقد یک رمان جنگی، منتقد عزیزی گفت که من خیلی خوشحالم که از این نویسنده بوی همینگوی می‌شنوم و خیلی داستانش شبیه به داستان‌های جنگی آمریکایی شده و با این تصاویری که تحت عنوان داستان‌های دفاع مقدس از جنگ ایران و عراق ارائه می‌شود خیلی فاصله دارد. من به آن منتقد عزیز گفتم شما خودتان نویسنده هستید و می دانید فرق تیپ و شخصیت چیست و برای من جالب است که شما از این که ما از شخصیت‌پردازی جنگ خودمان فاصله گرفتیم و داریم تیپ جنگ را بازنمایی می‌کنیم ابراز خوشحالی می‌کنید! اتفاقا کسی هنرمندتر است که شخصیت ملت خودش و ممتاز بودن ماجراها و قهرمان‌ها و حماسه‌های خودش را نسبت به بقیه بتواند درست بازنمایی کند و به تصویر بکشد.

هیچ مقطعی از تاریخ ایران نبوده که به اندازه ایران معاصر این همه ماجرا داشته باشد

جلیلی خاطرنشان کرد: شاید به جرات بتوان گفت شاید هیچ مقطعی از تاریخ ایران نبوده که به اندازه ایران معاصر این همه ماجرا و  قهرمان داشته باشد. به عنوان مثال اگر یک کسی به شما بگوید که یک رمان خواندم که در آن نویسنده، یک آدم عادی مثل کارگر سر گذر را در طی داستان جوری پرورش داده که کم کم ما می‌بینیم به یک فرمانده ی بزرگ نظامی تبدیل شده است؛ اگر ما این را در داستان می‌خواندیم بسیار تخیل آن نویسنده را تحسین می‌کردیم. یا مثلا فردی رمانی نوشته و در آن زندگی یک بچه چوپان فقیر در یک روستای دور افتاده را طوری داستان‌پردازی کرده که او در آخر تبدیل می‌شود به کسی که بزرگترین قدرت‌های جهان برای ترور او برنامه‌ریزی می‌کنند. اگر این‌ها در ادبیات و داستان‌پردازی معاصر ما تصویر می‌شد حتما ما آن‌ها را تحسین می‌کردیم! ولی این ها در واقعیت اتفاق افتاده و مشکل هنر روشنفکری و غرب‌زده‌ امروز ما این است که تخیلش از واقعیت انقلاب اسلامی عقب افتاده است.

وی افزود: این یک اتفاق عجیب و غریب برای هنر است که تخیل هنرمند از واقعیت جامعه به جای این که پیش‌تر باشد، عقب بیفتد. جامعه قدرت پردازش شخصیت یک کارگر سر گذر را داشته و او را به یک فرمانده‌ی تیپ تبدیل کرده و عبدالحسین برونسی‌ها را شکل داده است یا یک بچه چوپان را در روستای قنات‌ملک راور کرمان تبدیل به حاج قاسم سلیمانی کرده است؛ این قدرت فرهنگ این ملت است. آیا ما می‌خواهیم نسبت به این فرهنگ ماجراساز و قهرمان‌پرداز راه انکار و بایکوت و سانسور در پیش بگیریم؟ یا مثل پویش صاحب‌قلم که شما راه انداخته‌اید راه جدید و متفاوتی در قصه‌پردازی و سینما و تلویزیون طی کنیم؟

جایگاه توجه به قهرمانان و حماسه‌های ملت ایران در آثار هنرمندان بزرگ

جلیلی با اشاره به این که سرنوشت این جدال در هنر ایران به همان سرنوشتی خواهد رسید که در این هزار سال رسیده است بیان کرد: بزرگان هنر ما خودشان را ذیل فرهنگ تعریف کرده‌اند. حافظ، حافظ است چون لسان‌الغیب و حافظ قرآن است. فردوسی، حماسه‌ساز بزرگ ما، یک حکیم است و کاملا با اعتنا به داشته‌های ملت خود، هنرش را به شکوفایی رسانده و افتخارش این نبوده که من داشته‌ها و قهرمان‌های ملت خودم را انکار کنم، برعکس او رسالت هنر خودش را در این دیده که اگر قهرمان‌هایی در میهن او وجود دارند این‌ها را برگزیند.

افتخار برخی هنرمندان سانسور قهرمان‌ها و حماسه‌های ملت ایران است

وی ادامه داد: خیلی از روشنفکرهای ما، افتخارشان این است که برای دویست هزار شهید این کشور یک بیت شعر هم نگفته‌اند. بعضی‌ها امروز در فضای هنر ما هستند که با سرِ بلند افتخار می‌کنند که سانسورچی قهرمان‌ها و بایکوت‌کننده‌ی حماسه‌های این ملت هستند. این‌ها کار خودشان را می‌کنند اما این طرف هم هستند کسانی که دل در گرو حماسه‌ها دارند و قدر این قهرمان‌ها را می‌دانند. باعث دریغ و تاسف است اگر جریان هنری ما  به این همه قهرمانی که در این جامعه‌ی ایرانی به خصوص نیم قرن گذشته ظهور کرده‌اند بی‌اعتنایی کند.

جلیلی در پایان ضمن تشکر از مدیرانی که نخستین دوره‌ی رویداد صاحب‌قلم را برگزار و از آن حمایت کرده‌اند گفت: امیدوار هستم که حرکت مبارک شما به برکات زیادی برای هنر ایران و از جمله برای رسانه ملی برسد. امیدوارم این نقطه‌ی شروع باشد و ادامه پیدا بکند و تداومش هم قاعدتا در این خواهد بود که برگزارکنندگان چه قدر از استعدادهایی که در همین مرحله شناسایی شده قدرشناسی می‌کنند. هر چه قدر این‌ها قدر ببینند و امکان شکوفایی استعدادهایشان فراهم شود، دوره‌های بعد گسترده‌تر و بهتر برگزار خواهد شد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید