در خاورمیانه مسائل مختلفی هست که تقریبا شبیه به هم هستند. از دعوا برسر قرهباغ آذربایجان تا کشمیر و پاکستان و هند و تا مسئله فلسطین. همیشه مناطقی هستند که با تغییر و فروپاشی یک دولت و حکومت مسائل حل نشدهای برای دولت های بعدی به جای گذاشته اند. کشمیر بعد از کش و قوس های فراوان و کشمکشهای زیاد و طولانی مدت اما همچنان موضوعی حل نشده است. این قبیل منازعات کشورها و ظلم هایی که به مردم مظلوم آن مناطق شده از دغدغههای جمهوری اسلامی ایران بوده است اما از دید خیلی از مسئولان دولتی به دورمانده و سرسری گرفته شده است. مخصوصا کشمیر و مردم کشمیر که چند سالی هست زیر بار ستم و زور هستند، طرفدار انقلاب ایران و ایرانند.
در مستند تولد یک تراژدی دقیقا به نحوه تولد و شکلگیری یک تراژدی به نام کشمیر دارد. موضوع کشمیر برای عرصه مستند موضوعیست نو ودست نخورده بود و روند نو این مستند برای ما بخوبی نشان میدهد که این تراژدی ریشه در گذشته دارد. و اصلا بدون توضیح گذشته و تاریخ هند و پاکستان پرداختن به آن گنگ و بیهودهست و مستند به خوبی و با توضیحات مفصل این ابهام را برطرف کرده است.
نکته بعدی که در مستند خیلی خوب به چشم میآید، خلاقیت در روایت قصه و اتفاقات متعدد و مختلف و تحولات تاریخی کشمیر بوجود آمدهاست. تاریخ یکجور رقم میخورد و اما هزارجور میتوان آن را تعریف کرد. اما «تولد یک تراژدی» تولد تراژدی کشمیر را با خلاقیت و نوآوری در تصویر و تدوین و متن برای مخاطب تعریف میکند. پژوهش عمیق و دقیق؛ وقتی متن و تصویر میتوانند بر موج سیر واقعه به خوبی سوار شوند که پژوهش خوب و دقیق و عمیقی داشته باشند. علاوه بر پژوهش متنی، پژوهش تصویری هم دقیق بود. واقعا دیدن این تصاویر از هند و پاکستان جالب بود. پژوهش تصویری خوبی داشتند.
تدوین در جذاب کردن تصویر برای یک واقعه دور از جامعه امروزی، از لحاظ زمانی و مکانی، نقش ایدهآلی را ایفا میکند. تدوین باعث شده دیگر شاهد آن روند و ریتم کند و تکراری مستندهای توصیفی و آرشیو نریشن نباشیم. در شروع مستند تدوین حس خوبی به مخاطب منتقل میکند و به گونهای بار جذابیت مستند را تدوین به دوش میکشد. اما، در آخر آنقدر این بار سنگین است که تدوین میخواهد هرچه سریعتر به پایان خط برساند. ریتم تند جمع بندی و پایانی کمی اذیت کننده بود، میتوانست با آرامش و ملایمت به جلو برود و مخاطب هم دست و پایش را گم نکند و اذیت نشود.
اشکال کوچک دیگر، پنهان در یک تفاوت بود. تفاوت جنس صدا و جنس تدوین. تدوین به طور کامل نوآورانه و جدید و برای نسل الان بود. اما جنس صدا، صدایی قدیمی و برای نسل گذشته. جنس نو و صدای قدیمی روی هم جفت و جور نمیشود و در هم آمیختگی میان صدا و تصویر رخ نمیدهد؛دقیقا مثل روغن به روی آب داخل لیوان. اگر جنس صدا متناسب با جنس تصویر میبود درهم تنیدگی صدا و تصویر برای گوش و چشم و در نهایت ذهن مخاطب خلایی بوجود نمیآورد. و میتوانست مخاطب در رفت و برگشت ها به دل تاریخ راحت تر ارتباط برقرار کند و در وسط مستند جا نماند. این مورد پنهان است اما میتوانست ضعف بزرگ یعنی پایانبندی مستند را رفع کند.
امیر حسین کاربخش راوری