خانه خانه1-1 به بهانه آغاز اکران آنلاین "دیدن این فیلم جرم است": فراخوان "تبیین...

به بهانه آغاز اکران آنلاین “دیدن این فیلم جرم است”: فراخوان “تبیین مردمی شاخص های سینمای منتقد امیدوار” / نظر شما درباره “دیدن این فیلم جرم است” چیست؟

به گزارش سایت راه نوشت، چهار دهه از انقلاب گذشته و امروز می توان گفت در این سال های اخیر متناسب با تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی، بحث های عدالتخواهی و مطالبه گری در سپهر اجتماعی کشور ظهور پر رنگ تری یافته است. سینمای انقلاب هم متاثر از همین فضا، فرصت آن را پیدا کرده تا در عرصه نقد درون گفتمانی نقش آفرینی جدی کند.

در طول این مدت، تفاوت در رویکرد و روش فعالان این نوع کنشگری ها مورد اختلاف نظر بسیاری از صاحب نظران این حوزه بوده و این تفاوت نظرها به حوزه سینمای انتقادی انقلاب هم سرایت کرده است. البته این چالش ها با توجه به جوان بودن این حوزه طبیعی است.

ما به عنوان پشتیبان سینمای انقلاب وظیفه داریم؛

در گام اول، تمام این دغدغه های بی آلایشی که به دور از عافیت طلبی، با جسارت و شجاعت در مسیر ساخت آثار نقد درون گفتمانی تلاش می کنند را ارج نهیم.

و در گام دوم، کمک کنیم تا این تجربه های ابتدایی مورد بررسی قرار گرفته و تجربه فیلم سازی در این ژانر بیش از پیش تکمیل گردد.

“دیدن این فیلم جرم است” از جمله آثاری است که از بدو ورود به فضای سینما، موافقت ها و مخالفت های بسیاری از فعالان جبهه فرهنگی انقلاب را با خود همراه کرده که هر کدام دلایلی دارند.

برای تکمیل تجربه این اثر علاوه بر آنکه باید از صاحب نظران این حوزه کمک گرفت، آغاز اکران آنلاین فیلم و دسترسی همگانی به آن، میتواند بهانه خوبی باشد تا از عموم علاقه مندان به سینمای انقلاب نیز برای تکمیل این تجربه کمک بگیریم.

شما هم پس از تماشای فیلم در سایت عماریار می توانید با پاسخ به سوال زیر، فیلمسازان انقلاب را در تولید آثار ارزشمند با رویکرد نقد مصلحانه در آینده کمک کنید.

سوال فراخوان؛

مرزهای سینمای منتقد امیدوار با سینمای سیاه اعتراضی از نظر شما چیست؟ با توجه به این شاخص ها “دیدن این فیلم جرم است” به چه دلیلی در کدام طرف این مرزها قرار می گیرد؟

علاقه مندان می توانند پس از تماشای فیلم از سامانه عماریار از دو مسیر زیر برای پاسخ به سوال بالا اقدام کنند:

1- پس از ثبت نام در سایت عماریار، در بخش نظرات “دیدن این فیلم جرم است” می توانند به این سوال پاسخ دهند.

2- با هشتگ #نقد_جرم پاسخ شان را در صفحات شخصی خود درج کنند .

با بررسی نظرات شما با دو روش بالا توسط هیئت داوران، به بهترین آن ها مبلغ 1 میلیون تومان جایزه نقدی پرداخت می شود .

جهت تماشای دیدن این فیلم جرم است بر این لینک کلیک کنید.

دیدن این فیلم جرم است

2 دیدگاه‌ها

  1. مرزهای سینمای منتقد امیدوار با سینمای سیاه اعتراضی از نظر شما چیست؟
    با توجه به این شاخص ها “دیدن این فیلم جرم است” به چه دلیلی در کدام طرف این مرزها قرار می گیرد؟

    با سلام و احترام خدمت شما خوبان؛

    در پاسخ به سؤال اول باید بگویم که سینمای منتقد امیدوار و سیاه اعتراضی بعد از روایت کردن معضلی در اجتماع، اخلاق، سیاست و…، آن‌جایی راهشان از هم جدا می‌شود که، سینمای منتقد امیدوار، با اینکه با غلتک از روی حس وطن دوستی، غیرت دینی و انسانیتت رد می‌شود ولی در نهایت با دادن راه حل، در جهت ایجاد، احیا یا تقویت “امید” دردِ یادآوری آن معضل را تسکین می‌دهد.

    ولی سینمای سیاه اعتراضی تنها خشم بیننده را شعله ور کرده و در نهایت به سبب حبسِ حس قهر و تخریب در درون تماشاگر، امیدِ جانش را فلج کرده و در “نار” فرو می‌برد.
    سینمای منتقد امیدوار، راه‌های تبدیل “نار” به “نور” را می‌تواند به خوبی به تصویر کشیده و همچنین می‌تواند شروع کننده‌ی جریان‌ها و پویش‌های عدالت‌خواهی باشد.

    سؤال دوم را اینطور پاسخ می‌دهم:
    اگرچه معتقدم اگر رهروی حقیقی امیرالمؤمنین (ع) هستیم باید به دور از حب و بغض شخصی، تصمیم سازی و تصمیم گیری کنیم و در این فیلم امیر نبایستی آن سیلی را به صورت آن مردکِ مست می‌زد ولی دیدن آن صحنه‌ها و اصرار پیرمردهای عبا و کت و شلوار پوشِ مزدورِ به اصطلاح مسئول(!) برای نجات آن مردکِ معتمد به نفس که اصرار داشت با نگاه، زبان بدن، کلام طعنه‌آمیز و راه رفتنش به امیر بقبولاند که بالاتر از بقیه است و به دلیل همین خود برتربینی، خود را شکست ناپذیر نشان می‌داد، عمیقاً قلبم را به درد آورد و من را به یاد فیلم‌های تاریخیِ قدیمی انداخت که افرادی غیر ایرانی، فارغ از قاره(!) و اسمشان به سبب بی عرضگیِ (نا)مردان سیاست کشور، جرأت تعرض به ایرانیان را به خود داده و ما نمی‌توانستیم از خودمان دفاع کرده یا احقاق حق کنیم!!!

    انتظاری که از ابتدای فیلم از فرمانده‌ی امیر، نوه‌ی آیت الله احتشام، مأموران نیروی انتظامی، مأمورانِ مجهزِ(!) حفاظت اطلاعات و نمایندگان مجلس داشتیم، در انتها توسط عموی امیر و برادر شهید موسوی (صاحب اسم پایگاه) محقق شد.
    به نظرم صدای سیلی‌ِ لحظه‌ی آخر سکانس آخر فیلم به آن مردکِ مستِ مصمم در القای بزن در رویی(!)، این فیلم را با همه‌ی دردش، در سمت سینمای منتقد امیدوار می‌تواند جای دهد.

    #نقد_جرم

  2. مرزهای سینمای منتقد امیدوار با سینمای سیاه اعتراضی از نظر شما چیست؟
    با توجه به این شاخص ها “دیدن این فیلم جرم است” به چه دلیلی در کدام طرف این مرزها قرار می گیرد؟

    با سلام و احترام خدمت شما خوبان؛

    در پاسخ به سؤال اول باید بگویم که سینمای منتقد امیدوار و سیاه اعتراضی بعد از روایت کردن معضلی در اجتماع، اخلاق، سیاست و…، آن‌جایی راهشان از هم جدا می‌شود که، سینمای منتقد امیدوار، با اینکه با غلتک از روی حس وطن دوستی، غیرت دینی و انسانیتت رد می‌شود ولی در نهایت با دادن راه حل، در جهت ایجاد، احیا یا تقویت “امید” دردِ یادآوری آن معضل را تسکین می‌دهد.

    ولی سینمای سیاه اعتراضی تنها خشم بیننده را شعله ور کرده و در نهایت به سبب حبسِ حس قهر و تخریب در درون تماشاگر، امیدِ جانش را فلج کرده و در “نار” فرو می‌برد.
    سینمای منتقد امیدوار، راه‌های تبدیل “نار” به “نور” را می‌تواند به خوبی به تصویر کشیده و همچنین می‌تواند شروع کننده‌ی جریان‌ها و پویش‌های عدالت‌خواهی باشد.

    سؤال دوم را اینطور پاسخ می‌دهم:
    اگرچه معتقدم اگر رهروی حقیقی امیرالمؤمنین (ع) هستیم باید به دور از حب و بغض شخصی، تصمیم سازی و تصمیم گیری کنیم و امیر نبایستی آن سیلی را به صورت آن مردکِ مست می‌زد ولی دیدن آن صحنه‌ها و اصرار پیرمردهای عبا و کت و شلوار پوشِ مزدورِ به اصطلاح مسئول(!) برای نجات آن مردکِ معتمد به نفس که اصرار داشت با نگاه، زبان بدن، کلام طعنه‌آمیز و راه رفتنش به امیر بقبولاند که بالاتر از بقیه است و به دلیل همین خود برتربینی، خود را شکست ناپذیر نشان می‌داد، عمیقاً قلبم را به درد آورد و من را به یاد فیلم‌های تاریخیِ قدیمی انداخت که افرادی غیر ایرانی، فارغ از قاره(!) و اسمشان به سبب بی عرضگیِ (نا)مردان سیاست کشور، جرأت تعرض به ایرانیان را به خود داده و ما نمی‌توانستیم از خودمان دفاع کرده یا احقاق حق کنیم!!!

    انتظاری که از ابتدای فیلم از فرمانده‌ی امیر، نوه‌ی آیت الله احتشام، مأموران نیروی انتظامی، مأمورانِ مجهزِ(!) حفاظت اطلاعات و نمایندگان مجلس داشتیم، در انتها توسط عموی امیر و برادر شهید موسوی (صاحب اسم پایگاه) محقق شد.
    به نظرم صدای سیلی‌ِ لحظه‌ی آخر سکانس آخر فیلم به آن مردکِ مستِ مصمم در القای بزن در رویی(!)، این فیلم را با همه‌ی دردش در سمت سینمای منتقد امیدوار می‌تواند جای دهد.

    #نقد_جرم

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید