خانه خانه1-3 روش‌های کارآمد رفتار با کودکان – درس پنجم: بازی، زبان جهان کودکان...

روش‌های کارآمد رفتار با کودکان – درس پنجم: بازی، زبان جهان کودکان است

 به گزارش راه‌نوشت، در سلسله جلسات «هم‌بازی» که سال 96 در حسینیه هنر تهران برگزار شد، محمود سلطانی، روانشناس و مشاور تربیتی خانواده و مدرس دوره های رفتار و بازی با کودک، بحث جامعی پیرامون ربازی‌های سازنده و مخرب داشته‌اند که در این مطلب به نکات مهم آن می‌پردازیم.

جهت دریافت فایل آموزشی کامل آن، اینجا کلیک کنید.

درس پنجم: بازی، زبان جهان کودکان است

اولین تعریفی که از بازی می‌توانیم بگوییم، هدایت‌کننده سایق رشد است. سایق سوق می‌دهد، مجبور می‌کند. معمولا در روانشناسی غرایز را می‌گویند سایق. اولین جایی که من دیدم رشد را هم یک سایق معرفی می‌کنند، کارهای خانم ویرجینیا اکسلاین است که یکی از بنیان‌گذاران بازی‌درمانی هستند در دنیا و شاگرد کارل راجرز بودند.

هدایت‌کننده سایق رشد، اگر این جمله را ما فقط در این جلسه خوب جا بیندازیم کلی از مسائل خانواده‌ها را جواب دادیم.

ببینید رشد، یک سایق است، فشار می‌آورد. شما وقتی پنکه را می‌زنید به برق روشن می‌کنید، چه اتفاقی می‌افتد؟ پنکه می‌چرخد، حالا دوتا میله فولادی بگذارید لای این پره‌ها و نگذارید بچرخد، چه اتفاقی می‌افتد؟ حرکت نمی‌کند. کار به همین جا ختم می‌شود؟ یا موتور پنکه داغ می‌شود و می‌سوزد؟ انرژی الکتریکی می‌آید در موتور، باید تبدیل شود به انرژی مکانیکی، مانع دارد، تبدیل می‌شود به انرژی حرارتی، پنکه را می‌سوزاند.

انرژی الکتریکی را می‌توانیم از پنکه قطع کنیم، سایق رشد کودک را نمی‌توانیم. به همین دلیل یک وقت می‌بینیم بچه‌ها دیوانه شده‌اند، خودمان می‌گوییم داغ کرده‌اند؛ یعنی روش‌های فرزندپروری ما بعضا مانع رشد کودک است.

الان ما با پدیده اوتیسم، بیش‌فعالی و اختلالات یادگیری مواجه‌یم. این‌ها دقیقا حاصل مانع گذاشتن جلوی سایق رشد کودک است که با بازی کردن، این سایق خنک می‌شود. و کودک به حالت طبیعی برمی‌گردد. اصلا بازی‌درمانی به‌خاطر این است.

بازی یعنی هیجان مشترک کودک و والدین

یک تعریف دیگر بازی، هیجان مشترک والدین و کودک است. بازی یعنی هیجان و احساس؛ ولی وقتی کامل است که یکی از والدین هم در این هیجان شریک باشند. بچه‌ها لذت می‌برند از بازی؛ ولی می‌خواهند مشارکت داشته باشند.

بازی زبان دنیای کودک است

یک تعریف دیگر بکنم، بعد دوتا را با هم توضیح می‌دهم. بازی زبان کودک است. کودک نمی‌تواند به شما بگوید هیجان مشترک می‌خواهم، درک انتزاعی ندارد. کودک با بازی‌اش حرف می‌زند.

یک کلاس بازی داشتم سال‌ها پیش، مادری گفت پسر 5 ساله‌ام خیلی من را اذیت می‌کند، صبح که از خواب بلند می‌‌شود پدر من را درمی‌آورد تا ببرمش مهدکودک، چه کارش کنم؟ گفتم یک ربع زودتر از خواب بیدارش کن، بعد هم وقتی بیدار شد، نگو دیر شد برویم مهدکودک! بگو بلند شو عزیزم بازی کنیم. بروید روی تخت 4 دقیقه بپر بپر کنید، بعد تجربه‌تان را بگویید. جلسة بعد این خانم آمد سر کلاس، گفت: «باور کن اگر خودم آزمایش نمی‌کردم فکر می‌کردم غلو می‌کنی.» صبح رفتم بچه‌ام را بیدار کردم، گفتم عزیزم بلند شو بازی کنیم. روی تخت دست همدیگر را گرفتیم، سه دفعه بالا پایین پرید، از تخت رفت پایین گفت: «مامان چرا این کارها را می‌کنی؟»، 5 سال به او گفتم نپر! امروز صدایش کردم می‌گویم بپر! ببینید هیجان مشترک است، زبان مشترک است.

 گفت: «4 دقیقه ما دقیقا بپر بپر کردیم، آمد پایین، بدو رفت سر میز صبحانه، لیوان شیرکاکائو را تا ته خورد. هر روز جان من را می‌گرفت تا یک لیوان شیرکاکائو بخورد.»

گفتم: «زنگ بزنیم آژانس، برویم مهدکودک.» گفت: «نه! پیاده با هم برویم حال کنیم.» پیاده رفتیم مهدکودک، ظهر رفتم آوردمش، باز هم گفت: «پیاده برویم خانه.» آمدم خانه، ناهارش را خورد، تا غروب در خانه کار می‌کرد؛ هی می‌رفت‌، می‌آمد یک بوس می‌کرد می‌گفت: «مامان کاری نداری؟» گفتم: «فلان کار را بکن!» می‌گفت: «چشم.» می‌دوید. گفت: «همه این‌ها به‌خاطر 5 دقیقه بازی است؟» گفتم: «نه! بچه شما مهدکودک بازی می‌کند، در خانه هم بازی می‌کند. همه این‌ها حاصل این است که 5 دقیقه با زبان خودش گفتی دوستت دارم.

با کودکان به زبان خودشان تکلم کنید

چقدر به بچه‌هایتان می‌گویید دوستت دارم؟ از نوزادی بیلیون‌ها بار! هیچ‌کدام را نمی‌فهمد، بازی یک زبان است؛ مثل زبان‌های دیگر باید یاد بگیریم تا بتوانیم با او تکلم کنیم؛ وقتی که ما بدون احساس، بدون هیجان با بچه‌مان بازی می‌کنیم، فقط برای رفع تکلیف، در حقیقت داریم مثل آدم‌هایی که با زبان اشاره حرف می‌زنند، با زبان اشاره داریم حرف می‌زنیم کودک چیزی درک نمی‌کند. یک تعریف دیگری از بازی، هر فعالیتی‌ست که کودک برای کسب نشاط و شادی انجام می‌دهد. بازی نه آموزش است، نه درمان است، همه چیز هست؛ ولی برای کودک عملی‌ست که می‌خواهد با آن به نشاط برسد وقتی که سایق رشدش هدایت می‌شود؛ وقتی که در مسیر صحیحش قرار می‌گیرد.

بچه‌ها در بازی کشف می‌کنند

خودمان به‌عنوان آدم بزرگ چه موقع حالمان خوب است؟ وقتی که چیزی را کشف می‌کنیم. بچه‌ها در بازی کشف می‌کنند. دیدید وقتی بچه‌ها می‌آیند مثلا یک مورچه را دیده پای ملخی را می‌کشد، بچه ذوق‌زده می‌شود، مامان بیا، بابا بیا بیا بیا مورچه را ببین! ما چه می‌گوییم؟ نشسته با سوسک‌مرده بازی می‌کند. جلسة آینده در بحث اسباب‌بازی خدمتتان می‌گویم چرا.

بازی کاری‌ست که کودک می‌خواهد لذت ببرد، شاد بشود، همان تفریح. بازی آموزش نیست، بازی یادگیری‌ست، یاد دادن نیست. خیلی وقت‌ها با بچه‌هایمان بازی می‌کنیم برای اینکه یک چیزی را یاد بگیرند. بازی برای آموزش نیست، نه اینکه نیست. بچه‌ها در بازی رفتارهایشان درست می‌شود؛ ولی بچه نمی‌داند، ما می‌دانیم. وقتی که ما با نگاه بزرگسال به بازی نگاه می‌کنیم، می‌شود کلاس‌های رنگارنگی که بچه‌هایمان را می‌بریم. هی می‌خواهیم بازی کنیم هی شنیدیم می‌خواهم باهوش بشود، هی بازی فکری می‌خریم که باهوش بشود؛ در حالی‌که باید نگاه کنیم بچه در همین لحظه اکنون چه چیزی به او نشاط می‌دهد.

درس قبلی از این سیر:

روش‌های کارآمد رفتار با کودکان – درس چهارم: روانشناسی بازی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید