خانه خانه1-2 چگونه فیلمنامه‌نویسی را شروع کنیم؟ - درس دوازدهم: معرفی و مقایسه‌ی ایده‌ی...

چگونه فیلمنامه‌نویسی را شروع کنیم؟ – درس دوازدهم: معرفی و مقایسه‌ی ایده‌ی اولیه و ایده‌ی ناظر

به گزارش راه‌نوشت، جلیل سامان را معمولا با سه‌گانه‌ی تاریخی ارمغان تاریکی، پروانه و نفس می‌شناسند؛ نویسنده و کارگردانی که این اواخر از او سریال زیرخاکی روانه آنتن شده است.

جلیل سامان که در آثارش فیلم‌نامه‌نویسی را هم انجام می‌دهد، در جلسات آموزش فیلم‌نامه‌نویسی که در مدرسه سینمایی عمار برگزار شده به نکات مهمی در رابطه با دنیای نوشتن می‌پردازد که در این مطلب به برخی از آن‌ها می‌پردازیم.

شما علاقه‌مندان می‌توانید جهت تهیه فایل‌های آموزش فیلم‌نامه‌نویسی جلیل سامان به سایت عماریار مراجعه کنید.

درس دوازدهم: معرفی و مقایسه‌ی ایده‌ی اولیه و ایده‌ی ناظر

فرآیند آفرینش داستان حرکتی است میان ایده‌ی اولیه و ایده‌ی ناظر یا مضمون. مثلا اگر ایده‌ی اولیه‌ی ما عشق باشد، از عشق می‌خواهیم برسیم به معنایی از عشق.

ایده‌ی اولیه آن چیزی است که نویسنده را وادار به نوشتن داستان می‌کند. نویسنده یک ایده و فکری دارد و دوست دارد آن را بگوید. ایده‌ی ناظر معنای نهایی است که داستان از طریق کنش و حس زیبایی شناختی موجود در نقطه ی اوج پرده‌ی آخر بیان می‌کند.

به عنوان مثال در فیلم کازابلانکا وقتی فیلم تمام می‌شود ما معنای جدیدی از عشق دریافت کرده‌ایم. یعنی ایده‌ی ناظر یا مضمون این است که کسی که عاشق واقعی هست معشوقش را برای خودش نمی‌خواهد، از بس او را دوست دارد می‌خواهد آن طور زندگی کند که زندگیش و حالش بهتر باشد. کی ایده‌ی ناظر یک فیلم را می‌فهمیم؟ تقریبا اواخر داستان، قبل از فرود. ایده‌ی ناظر را باید بشود در قالب یک جمله بیان کرد. ایده‌ی اولیه‌ی این فیلم هم عشق است.

ایده‌ی ناظر چه زمانی خلق می‌شود؟

شما با یک ایده‌ی اولیه شروع به نوشتن داستان می‌کنید. شخصیت ها و حوادث را می‌آفرینید. جزئیات دیگر داستان را به وجود می‌آورید و در نهایت با خلق نقطه‌ی اوج به ایده‌ی ناظر یا مضمون می‌رسید.

ایده چه زمانی واقعا ایده است؟

اما نوشتن داستان را صرفا با یک موضوع یا ایده‌ی یک کلمه‌ای نمی‌شود شروع کرد. شما نمی‌توانید بگویید من عشق را دوست دارم و دوست دارم در مورد عشق فیلم بسازم. این گونه داستان شکل نمی‌گیرد. شما باید برسید به یک شخصیت و موقعیت. به وسیله‌ی سوالِ «چی میشه اگر؟». مثلا وقتی می‌خواهیم در مورد عشق داستان بنویسیم می‌توانیم بگوییم «چی میشه اگر یک کسی که می‌تونه معشوق خودش را ناخواسته حبس کنه، آگاهانه رهاش کنه؟» «چی می‌شه اگر زنی به جای شوهرش، یک بازیگر را استخدام کند؟» «چی میشه اگر…؟» پس شما عشق را دارید و بعد می‌گویید چه می‌شود اگر یک کسی اینطوری بشود. پس یک شخصیت در ذهن دارید و یک موقعیت. این دو عنصر خیلی مهم هستند. یک شخص در یک موقعیت یعنی ایده‌ی داستانی. شما با این شخص و این موقعیت می‌توانید داستانتان را بسازید.

در گام بعدی باید به سوالات شخصیت پاسخ بدهید که این سوالات را قبلا به طور کامل توضیح دادیم.

درس قبلی از این سیر:

چگونه فیلمنامه‌نویسی را شروع کنیم؟ درس یازدهم: گام‌های اصلی طراحی داستان

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید