خانه پرونده گفت و گو با کارگردان مستند دو برادر

گفت و گو با کارگردان مستند دو برادر

دو برادر شهید که همدیگر را ندیدند / نزدیک شدن به خانواده شهید سخت ترین قسمت کار

محمد سعید قدیریان، فیلمساز 28 ساله تهرانی است که از اواخر دورۀ لیسانسش حرفۀ فیلمسازی را به صورت تجربی آغاز کرده. اولین اثر او «هندسۀ آزادی» نام دارد که در جواب توهین خوانندهای هتاک به امام جواد (ع) ساخته شده است.

قدیریان پس از ساخت «هندسۀ آزادی» وارد سینمای جوان شد و کار در این حوزه را ادامه داد. او که در کارنامۀ هنری خود، تولید اثرهایی ازجمله »امانت«، «خیر و شر» و «کاروان روایت فتنه» را دارد، 2 اثر جدید به نام های «فرج الله سلحشور» و «دو برادر» ساخته است که گفت و گوی ذیل درباره مستند «دو برادر» با این مستندساز جوان است:

دربارۀ موضوع «دو برادر» توضیح دهید.

«دو برادر» مستندی در رابطه با دو برادر شهید است که هیچگاه همدیگر را ندیده اند. «شهید محمدرضا تیموری« اواخر جنگ تحمیلی، بعد از پذیرش قطعنامه شهید میشود و »شهید جواد تیموری« در حادثۀ تروریستی حمله به ساختمان مجلس شورای اسامی در سال 69 به شهادت میرسد. ما این مستند را چهل روز پس از شهادت شهید جواد تیموری آغاز کردیم. در حین کار هم با مشکلاتی مواجه شدیم که سخت ترنش نزدیک شدن به خانوادۀ شهید بود.

با خانوادۀ شهیدان تیموری چطور آشنا شدید و ایدۀ ساخت چگونه شکل گرفت؟

بعد از شهادت شهید جواد تیموری، از طریق رسانه ها با آنها و خانواده شان آشنا شدم. وقتی دیدم خانواده ای وجود دارد که یک فرزندشان در جنگ تحمیلی شهید شده و فرزند دیگرشان در سال 69 در تهران، برایم جالب شد و تصمیم به ساخت مستندی درباره آنها گرفتم.

از برادران شهید تیموری بیشتر بگویید.

شهید محمدرضا تیموری، بعد از پذیرش قطعنامه در سال 76 که خیلی از نیروها در حال برگشت بودند، در جادۀ اهواز خرمشهر غافلگیر شده و محاصره میشود. از بین 610 نفر رزمنده ای که در آن جاده حضور داشته اند، تعدادی اسیر و فقط 5 نفرشان نجات پیدا می کنند. شهید جواد تیموری، برادر کوچک محمدرضاست که مسئول حفاظت بخش مردمی ساختمان مجلس شورای اسامی بود. ایشان هم در هفدهم خردادماه سال 69 در حملۀ تروریستی به مجلس به فیض شهادت نائل شد.

تولید اثر دربارۀ شهدا چه لزومی دارد؟

به تصویر کشیدن آدم هایی که در بدترین شرایط ممکن، بهترین تصمیمات را میگیرند و مفاهیمی از جنس امید، آرمانخواهی، عدالتخواهی، تلاش، وحدت، ظلم ستیزی، اخلاقمداری و… را دارند، سبب می‌شود در مخاطب تأثیر بگذارد. وقتی این تأثیرگذاری انجام شود درواقع ما نسلی را با این مفاهیم تربیت کرده ایم.

چطور میشود که خانوادهای به جایگاهی میرسد که دو شهید در راه انقالب میدهد؟

مدتی مصاحبه های زیادی با خانواده های شهدا می گرفتم. یکبار یک پدر شهید روایت میکرد که زمان جنگ بچه هایمان را به جنگ فرستادیم. من گفتم: شما که میدانستی ممکن است پسرت شهید شود؛ به شما هم که یه طور خاصی در جواب گفته بود، چرا بازهم او را فرستادی؟ با جد من گفت: چه داری میگویی؟ بله که میدانستم! با اینکه ناراحت بود از اینکه فرزندش شهید شده؛ اما انگار این را یک وظیفه میدانست.

در خانوادۀ شهدا و خانواده های مذهبی این موضوع وجود دارد. به خصوص از اگر با مادران شهدا هم صحبت شود، این مسئله واضح است. با اینکه می دانند ممکن است فرزندشان شهید شود ولی وقتی پای انقلاب، دفاع و جنگ در راه خدا برسد، کوتاه نمی آیند.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید