داوود مرادیان از جمله فیلمسازهایی است که در کنار فیلمسازی، بهطور جدی در زمینههای پژوهش، نویسندگی و عکاسی هم فعالیت دارد، او که در سال های گذشته کارهایی نظیر «گلینباره»، «برنامه تقابل»، «بازی تمام شد»، «بعد از حصر» را ساخته بود با فیلم کوتاه «تواتر» توانست نخستین فانوس جشنواره عمار در بخش داستانی را کسب کند.
جدیدترین اثر داوود مرادیان با نام «رؤیای آجری» که این روزها و در بحبوحه گرانی مسکن از تلویزیون پخش می شود سر و صدای زیادی به پا کرده است.
دست گذاشتن روی موضوعی که هر ایرانی را به نوعی با خود در گیر کرده، در کنار یک آرشیو و پژوهش قوی آخرین اثر داوود مرادیان را به اثری قابل قبول کرده است،
در ادامه گفتوگوی ما با داوود مرادیان را با موضوع مستند «رؤیای آجری» که به تهیهکنندگی شبکه سه سیما درباره تاریخچه سیاستگذاری مسکن در 60 سال اخیر کشور ساخته شده است، میخوانید.
چه شد که سراغ موضوع مسکن رفتید؟
تصمیم گرفته بودیم مستندی 10قسمتی دربارۀ موانع اقتصاد مقاومتی بسازیم. موضوعات مختلفی پیش رویمان بود؛ مانند مسکن، بانک و قاچاق. مسکن را که انتخاب و کار را شروع کردیم، پژوهشی دست ما را گرفت که میگفت «راه نجات مسکن، مالیات بر عایدی سرمایه است». این شد که تصمیم گرفتیم ببینیم اصلاً تاریخچۀ مسکن و سیاستگذاری چه بوده و بحران مسکن در ایران از کجا شروع شده است. بنابراین، پژوهشمان را از زمان مصدق شروع کردیم و جلو آمدیم. پژوهش حین تولید انجام میشد. به همین دلیل، ساخت همین هفت قسمت، دو سال و نیم طول کشید. در نشریۀ فرهنگی-تحلیلی «راه» در این باره پژوهش مفصلی شده بود. آن مطلب، پایۀ پژوهش ما شد. بنابراین، خیلی دستمان خالی نبود و میدانستیم باید سراغ چه کسانی برویم. در خلال پیداکردن افراد و گفتوگو با آنها، باقی ابعاد کار هم مشخص میشد. به همین علت، بر تعداد قسمتها افزوده میشد. انشاء… کار را در هشت قسمت تحویل میدهیم.
این ماجراها از کجا شروع شد؟ رؤیای آجری یعنی خمینی مظلوم تنها غریب
رؤیای آجری یعنی خمینی مظلوم، تنها، غریب
فقه شیعه آبروش رو گذاشت پای خونه دار شدن ما و ما نامردی کردیم، منِ فیلمساز نامردی کردم و گرنه 40 سال این غربت پا برجا نمی موند، امام خمینی(ره) روی حیثیتش پاگذاشت برای این که سقف بالا سر مردم تأمین بشه اما عده ای نامرد و بی شرف نگذاشتند و این مستند به آن بی شرفان نشان می دهد که با آن پیرمرد چه کردید و نان خون آن پیرمرد را خوردید.
اصل ماجرا این بود که فتوای امام خمینی(ع) در دهه60 ، مشکل مسکن را حل کرده بود. یعنی برای گرفتن اراضی موات و اراضی شهری اجازه صادر شده بود و باید طبق فتوا، قیمت زمین از قیمت مسکن کم میشد. باید طبق این قاعده برنامهریزی میشد؛ اما متأسفانه جریانی که بخشی از بدنۀ جمهوری اسلامی بودند، نگاهی طاغوتی به مسکن و زمین داشتند و چون در دولت نفوذ داشتند، جلوی فتوای امام ایستادند. اینها مهمترین فتوای شیعه را راجع به زمین و مسکن را نابود کردند و به همین صورت، تمام قوانین مربوط به مسکن را تغییر دادند و ماهیتش را لیبرالیستی کردند.
کمی راجع به روند کار توضیح دهید.
کار در 115 جلسۀ تصویری انجام شد. فکر نمیکنم مستندی در ایران باشد که حتی به هشتاد جلسۀ تصویری رسیده باشد. این دلیل اول است که این کار را بینظیر میکند. دلیل دوم اینکه برای هر نوع مستندی که در حوزۀ تاریخ میخواهید بسازید، وقتی به آرشیو مراجعه میکنید، یک مجموعه راش به شما میدهند. مستندساز مثلاً مجموعه راش زمان شاه را میگیرد و طبق تصاویری که دارد، پژوهش اولیهاش را مینویسد.
در «رؤیای آجری» ما میخواستیم راجع به موضوعی پژوهش و تصویریابی کنیم که در درجۀ چندم اهمیت قرار دارد. در تمام دوران جمهوری اسلامی و قبل از آن، وزارت مسکن یک وزارت درجه چند محسوب میشده است؛ بنابراین، پیدا کردن تصویر از وزرای مسکن و معاونانش بسیار سخت است. حالا اگر بخواهیم از قاضی شرع شهرداری تصویری پیدا کنیم، اصلاً کار سادهای نیست. ما تصاویر آقای سیدمهدی طباطبایی را بهسختی پیدا کردیم. این هم دلیل دوم برای بینظیر بودن این مستند.
سپس، با سوژهها تماس میگرفتیم و قرار مصاحبه میگذاشتیم. مصاحبهها دقیق طراحی شده بود و از قبل میدانستیم میخواهیم چه بپرسیم. اول اجازه میدادیم طرف از خودش تعریف کند. بعد سؤالهایمان را شروع میکردیم. آنقدر سؤالهای سخت و چالشی میپرسیدیم که تبدیل میشد به بازجویی. این هم به نوبۀ خودش در حوزۀ مصاحبهگرفتن کار خاصی بود. همچنین راضیکردن این آدمها برای مصاحبه، در نوع خودش بینظیر بود. اینکه توانستیم با بازیگران واقعه صحبت کنیم و سراغ کارشناسها نرویم، به نظر من اتفاق نویی بود.
منبع این آرشیوها کجا بود؟ مثل گفتوگو با مهندس ثابتی و گنابادی.
ما منبعی غنی در آرشیو مرکزی صداوسیما داشتیم که خیلی با ما همکاری کردند. یکی هم آقای حسن روزیطلب در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. یک سری آرشیو هم بود که در واقع خود این افراد در اختیار ما گذاشتند. مثلاً مهندس ثابتی، صحبتهای مهندس گنابادی، وزیر وقت مسکن را در اختیار من گذاشت که اینها را حتی مرکز اسناد هم نداشت. الان فقط من دارم.
نکتۀ دیگر این است که بسیاری از این آرشیوها نگاتیو بودند،. ما میدادیم اینها را میشستند و تبدیل میکردند. بعد از تبدیل، میدیدیم هیچ ربطی به موضوع ندارد یا مثلاً صدا ندارد. بیچاره میشدیم تا از نگاتیوها تصویر دربیاوریم. 115 جلسه تصویریابی شوخی نیست.
پس همکاری صداوسیما خوب است؟
بله، الحمدالله، امضای آقای فروغی امضای معتبری بود و به این کار کمک کرد. ولی تعامل هم مهم است. چیزی میدادیم و چیزی میگرفتیم. مثلاً من، یکسری تصویر از آیتا… خامنهای دارم که هیچکس نداشت، اینها را به آرشیو مرکزی سیما دادم و در ازای آن، تصویر گرفتم. ولی موضوعی که آزاردهنده بود، این بود که جلوی استفاده از تصاویر رهبری در مستند گرفته شد و این مایۀ تأسف است. در حالیکه ایشان اوایل دهۀ شصت، راجع به مسکن جلوی دوربین صحبت کرده و از نخستوزیر وقت، بهطور جدی مسئلۀ مسکن را پیگیری کردهاند؛ ولی متأسفانه اجازۀ این تصاویر را به ما ندادند.
