محمدرضا برونی، پژوهشگر 27سالۀ عرصۀ سینما بوده که تحصیلات خود را در دانشگاه اصفهان گذرانده و ساکن شهر تهران است. برونی فعالیت هنری خود را در «سفیر» فیلم آغاز کرده، بهمدت 3سال در آنجا فعالیت داشت و کارهای زیادی ازجملۀ «پرزیدنت آکتور سینما» را تولید کرده است. این کارگردان پیش از این، کارهای نیم بلند و کوتاه تولید کرده و «پرزیدنت آکتور سینما» اولین کار بلند او محسوب میشود. متن زیر حاصل گفتوگو با این کارگردان است.
موضوع مستند «پرزیدنت آکتور» دربارۀ چیست؟
پرزیدنت، یک عبارت از فروپاشی شوروی با نگاه به مسائل داخلی خودمان است؛ مذاکراتی که این چند سال با 5+1 بهخصوص آمریکاییها داشتیم و اعتمادهایی که به آنها کردیم ولی در داستان هیچ حرفی از ایران زده نمیشود، مگر حدود ده، پانزده ثانیۀ آخر کار که ضبط خیلی کوچکی است و با یک جمله اوباما ختم میشود. داستان این مستند دربارۀ مذاکرات ریگان با گورباچف و داستانی که دارد برای ما پیاده میشود که تا حد زیادی مدل شوروی برای تضعیف نظام ما پیاده میشود. ما با تولید این مستند سعی کردیم یک هشداری بدهیم که اتفاقاتی که دارد میافتد همانی است که در شوروی اتفاق افتاد.
ایده این مستند چطور به ذهنتان رسید؟
کار اصلی من پژوهش است، زمانیکه داشتیم روی بحث تاریخ شوروی و مدل نفوذ به شوروی کار میکردم. مطالب برای خودم خیلی جذاب بود. مادامی که این مطالب را میخواندم حس میکردم که واقعاً دید بهتری نسبت به وقایعی که در کشور در قاب مذاکرات اتفاق میافتد پیدا میکنم. خب کتاب به دلایلی انتشار پیدا نکرد ولی من هم از قبل یک آمادگی پیدا کرده بودم که وارد کار مستندسازی شوم. حس کردم که اولین مستند بلندم را بسازم. این شد که دست به کار شدیم.
مراحل ساخت مستند چگونه بود؟
کار تحقیقاتی این مستند حدود 9 ماه طول کشید. بعدش نویسندگی کار شروع شد. خب چون کار آرشیوی بود، همه را میشد نوشت. آرشیوهایش همه در فضای مجازی بود؛ ولی خب یک روشهایی پیدا کردیم که آرشیوهای بهتری پیدا کنیم. ظاهراً مستند آرشیوی یک مقدار راحتتر است. ولی خود پیدا کردن آرشیوها و نوشتن آن داستانی که این آرشیوها را به هم وصل میکند واقعاً کار راحتی نیست. سختترین قسمتش تولید این بود که دائماً از افراد نظر بگیرم. خیلیها هم متن را خواندند و گفتند که آن کار در نمیآید ولی بالأخره با معیارهایی که من خودم داشتم این درام درآمده است.
بهنظر شما توافق شوروی با آمریکا چه شباهتی به برجام در کشور ما دارد؟
این مدل توافق خیلی ساده و تکراری است و هنوز هم دارد استفاده میشود. با این روش، فشاری به کشور وارد میشود که میتواند اقتصادی باشد، نظامی باشد و میتواند ترکیب همه اینها باشد که برای شوروی و ما ترکیب همه اینها بود. مال ما بیشتر اقتصادی بود. بعد از فشار، دستی جلو میآید و میگوید بیا باهم دوست شویم. این دست، دستی است که طراحی دارد، برنامه دارد و برای مراحل بعدی و ادامه آن دشمنیها در قالب دوستی است که عین این مدل در شوروی پیاده شد و در ایران هم داشت پیش میرفت، منتهی نکتهاش این است که در شوروی گورباچف و دبیرکل حزب و رهبر آن جامعه بود که به این مذاکرات اعتقاد داشت ولی خداراشکر در کشور ما رهبری هدایتکنندۀ بودند و میدانستند که چه پازلی دارد اجرا میشود و آنجایی که باید تعدیل میشد و جلویش گرفته میشد، جلویش گرفته شد و آن ریزهکاریهایی که باید رعایت میشد، رعایت شد که ما هزینه کمتری بدهیم. الآن هم قسمت دوم آن دارد اجرا میشود. فشار آقای ترامپ سر مسئله موشکی و مرحله بعد آن این است که اروپاییها میگویند بیایید مذاکره کنید و در مرحلههای بعدی که عقبنشینی بحث موشکی، بعد از موشکی، حقوق بشر شروع میشود و در حقوق بشر هم دوباره این سیکل تکرار میشود و دوباره ما عقبنشینی میکنیم تا آن زمان که مرحله فروپاشی اتفاق بیافتد. این یک مدل ثابتی است که در شوروی پیاده شد و در اینجا هم میخواست پیاده شود.
بهنظرتان پرداختن به چنین سوژههایی در فضای حال، چه ضرورتی دارد؟
این موضوع مسئلۀ پیش روی ماست؛ یعنی ما سر دوراهیها قرار داریم و فکر میکنم دولت، گفتههای عملیترش کمتر است ولی در دل دولتمردها هست که مذاکرات را سر بحث موشکی هم کمکم شروع کنیم. این مستندها در این دوراهیها مردم را آگاه میکند که به کدام سمت بروند. شاید دولتمردها خیلی رویشان اثری نگذارد ولی فشار روی مردم میتواند اثرگذار باشد. مسئله، مسئله روز ما است. بنابراین نقششان خیلی مهم است.
پایان:
ما خیلی خودکمبین هستیم. خدا نکند بیبیسی یک کاری بسازد، مینشینیم میبینیم و میگوییم وای عجب کاری ساخته. میبینیم آقا کار خاصی ندارد فقط بیبیسی ساخته، بیبیسی هم همه کارهایش خوب نیست. امام فرمودند: «دشمن میخواهد این اعتمادبهنفس را از شما بگیرد و اگر گرفت، همه چیز را از شما گرفته است». من واقعاً این را بهعینه میبینم و وقتیکه دهان ما جلوی کارهای خارجی باز باشد، کار درجۀ یک نمیتوانیم بسازیم. واقعاً کار خوب ساختن با یک مقدار هوشمندی، تمرین و تکرار و علم ممکن است که ما کارهایی بسازیم که بقیه دهانشان باز بماند.