واقعیت، یک برساخت رسانهایست!
از چالشهای دوران جنگ سرد، مواجهه موفقیتها و دستاوردهای فضایی شوروی با آمریکا بود. آن چه در این جدال مورد توجه است، بیشتر از آن که در واقعیت «پیشرفت فضایی» باشد «روایت پیشرفت فضایی» است. دهها فیلم سینمایی که ساخت همان دهه است، گواهی بر همین مدعا است که تنها دو مورد از معروف ترین آنها «مردی از سیاره زمین (روسی)» و «من ستاره ها را هدف میگیرم (آمریکایی)» است.
در واقع بیشتر از آن که مهم باشد بشر آمریکایی واقعا برای اولین بار به ماه قدم گذاشته یا خیر، مهم است که فیلم قدم گذاشتن یک آمریکایی برای اولین بار بر روی کره ماه تولید شده است یا خیر! پیشرفت، روایت میخواهد و «سینمای پیشرفت» مهمترین ابزار این روایت است …
سینما؛ کارخانه رویاسازی
هند با دو دهه تمرکز بر تحقیقات فضایی در اولین تلاش خود در سال 2014 «مدارگردی» را با یک دهم قیمت پروژه مشابه در ناسا با موفقیت به مدار مریخ رساند. اما تا 5 سال بعد که بالیوود «عملیات مریخ» را نساخته بود، این موفقیتها برای چه کسی اهمیت داشت؟!
میشود بر روی پرده نقرهای و قاب تلوزیون به ماه سفر کرد، نگاه رشکبرانگیز جهانیان را به کار نکرده متمرکز کرد، اعتماد به نفس ملی تولید کرد و برای جامعه درباره موفقیتهای آینده رویا ساخت که رویاسازی درباره یک آینده روشن، امیدآفرین است و امید در یک جامعه، مهمترین نیروی محرکه برای گام نهادن در ابتدای مسیر موفقیتهای واقعی آینده است.
در امتداد همین مسیر دانشمندان و محققان و پژوهشگران زیادی را میشناسیم که از دل همین روایتها ساخته شدند، که تماماً برساخت همین سینمایند. در فیلم سینمایی «بازی تقلید» میبینیم که آلن تورینگ یک ریاضیدان و تنها فردی است که توانسته دستگاه رمزنگاری نازیها را بشکند. اما واقعیت میگوید پیش از او کسانی این دستگاه را رمزگشایی کرده بودند و اصلا چه اهمیتی دارد که واقعیت چه می گوید! مهم روایت است، روایت پژوهشگران و دانشمندان اروپایی و آمریکایی که ما را در برهههای مختلف تاریخ نجات دادند!
سینما در همه جای دنیا برساختی از ایدهآل آن جامعه است که یا به آن رسیدهاند و از آن به بزرگی یاد میکنند یا قرار است تخیلاش را بکنند و برای ملتشان رویاهای واقعی بسازند. ایدهآلی که مهمترین ابزار رسیدن به آن، قهرمانان ملی آن جامعه هستند. تمام ژانرهای مختلف هم عموما در خدمت همین مهماند، حتی گونه اجتماعی و انتقادیاش! و شاید این مهمترین کارکرد سینما است یا حتی مهمترین کارکرد رسانه!
هناس؛ یگانه قهرمان این روزهای سینمای ایران
در کشور ما منتها ناگهان سرکه انگبین سینما صفرا فزود! و سینما هم مانند بسیاری پدیدههای دیگر کاریکاتوری و کج و کوله وارد این مرز و بوم شد! که در این باره دیگران بسیار گفتند و شما بسیار خواندید که این سینمایِ تباهِ سیاه چه بر سر امید و نشاط جامعه آورده و بزرگواران سینمادان! همچنان بر سرشاخه نشستند بن میبرند! وضعیت جریان اصلی سینمای ایران همین است و اهمیت چندانی هم ندارد، آن چه مهم است تکمضرابهایی است که امیدوارانه تلاش میکنند مقابل هجوم این همه بایستند، که هناس قطعا یکی از آن یگانههاست!
هناس از آن فیلمهای قهرمانانه است که تا الان بیشتر هالیوود و بالیوود عرضه ساختنش را داشتند! روایتی از چالشهای یک پژوهشگر ایرانی که در حوزه تخصصیاش نخبه است. نخبهای که راه حل بزرگترین چالشهای کشورش به او پیوند خورده و مثل تمام حماسهها اهریمنان قصه سعی دارند هر طور که ممکن است، جلوی کار او را بگیرند.
هناس فیلم مهمی است؛ در طول سالهای بعد انقلاب بیش از 17هزار شهید ترور روی دست وطن مانده، که بخشی از آنان دانشمندان و نخبگان جامعه بودند. اگر قرار بود هر سال فقط یک فیلم شاخص با محوریت یکی از قربانیان شهدای ترور تولید کرده باشیم الان باید بیش از 40 فیلم با این موضوع در گنجینه سینمای ایران داشتیم! اما در این بیابان برهوت، هناس جزء اولین آثاری است که به یکی از شهدای نخبه ترور میپردازد و این موهبت را که جزو نوادر سینمای ایران است باید ارج نهیم و روی سرمان بگذاریم. هرآنچه در این سالها درباره حقوق بشر گفتند و خودشان را بزک کردند و ما را تروریسم خواندند را هناس به یکباره نقش بر آب میکند.
خیلی از دوستان درباره فیلم نقدهایی دارند که به جای خود درست است، آنچه مهم است آن است که بفهمیم آثاری نظیر هناس و منصور خط شکناند، آغازگر یک مسیر تازهاند، مسیری طی نشده که برای اولین بار است که در حال تجربه آن هستیم، مسیرِ «سینمای پیشرفت»؛ لذا اگر نقد و نظری هم هست به نظرم باید ناظر بر این راه طی نشده باشد …
نویسنده: احسان دهقانی
شما مخاطبان عزیز میتوانید با کمترین امکانات فیلم «هناس» را در شهر یا روستای خود و در مکانهایی مانند دانشگاه، حوزه علمیه، مدرسه، مسجد، حسینیه، فرهنگسرا و … اکران کنید. جهت دریافت راهنمایی و ثبت درخواست اکران اینجا کلیک کنید.