خانه یادداشت نگاهی به مستند طیب - قصه برگشتن

نگاهی به مستند طیب – قصه برگشتن

به گزارش سایت راه نوشت، از همان ابتدای تاریخ هم ، آدم ها گاهاً مستأصل شده و میان دوراهی مانده اند .

 حتی زمان هایی بوده که نتوانسته اند میان دو راهی یکی را انتخاب کنند و برای همین هم هیچ کاره مانده اند و تصمیم گرفته اند که بی طرف باشند .

گاها هم پیش آمده که به خیال خود راه درست را انتخاب کرده اند و جلوتر که رفته اند، فهمیده اند، دیده اند که همه ی این راه آمده ، بی راهه بوده و باید برگردند .

 اما همه ی آدم ها جسارت برگشتن ندارند و شاید ترسشان باعث شود که یا بزدلانه کنار بکشند و یا با ناراحتی و پشیمانی همین راهی که در آن هستند را ادامه دهند .

از اینجایِ راه برگشتن ، جسارت و جرأتی می‌خواهد که هرکسی ندارد .

مستند ” طیب ، حر انقلاب ” به زندگی یکی از همین افرادی پرداخته که جرات و حق طلبی‌شان سر بزنگاه نجاتشان داده و مایه‌ی رستگاری‌شان گشته .

طیب حاج رضایی از باستانی کارهای دوره ی پهلوی است که در زمان خودشان با عنوان لات و لوتی میشناختندش .

طیب حتی بخاطر علاقه‌اش به شخص شاه ، عکس او را روی بدن خود خالکوبی کرده بود و از افرادی بود که در کودتای 28 مرداد نقش داشتند . او در طول دوران زندگی اش به دلایل مختلف به زندان افتاد و البته در یکی دو مورد از آن ها بخاطر دوستی با خاندان سلطنت مدت زیادی در حبس نماند و آزاد شد.

یکی از دلایل شهرت طیب در آن زمان ، دسته های عزاداری او بود که هرساله در محرم راه می‌افتاد و البته یکی از دلایل به مشکل خوردن او با حکومت هم در سال های آخر عمر او، همین مسئله و ممنوعیت برگزاری مراسم مذهبی بود .

بعد از ماجرای 15 خرداد و تصمیم های رضاشاه مبنی بر حذف لوتی ها و بناکردن حکومتی سراسر روشنفکری ، علیرغم اینکه طیب نقشی در آن کودتا نداشت اما رژیم شاه او و یک نفر دیگر را جزء مسببین اصلی این ماجرا دانستند و طی نامه ای محرمانه از او خواستند تا برای رهایی از زندان ادعا کند  که از شخص امام پول گرفته و دستور دارد تا این کودتا را راه بیندازد . طیب از این مسئله سرباز می زند و نمی پذیرد که به قیمت دروغ بستن به یک سید روحانی آزاد شود.

زندگی پر فراز نشیب «طیب حاج رضایی» سوژه مستندی 40 دقیقه ای به تهیه کنندگی مهدی مطهر است که در سازمان هنری رسانه ای اوج تهیه و تولید شده است.

اما آنچه نقطه قوت این مستند تلقی می‌شود، روایت شفاف و بی پرده از زندگی طیب است که روزگاری دلبسته‌ی شاه بوده و با گذر زمان و در خلل یک اتفاق بخاطر نگفتن دروغی که می توانست جانش را نجات دهد همه ی راه‌های رفته اش را برمی گردد.

این مستند همچنین گفتگوهایی با نزدیکان طیب داشته و این مسئله باعث شده تا چهره ی واقعی طیب و مرام و لوتی منشی اش درست همانطور که بوده از زبان آن ها بازگو شود .

 این چنین واقعی نشان دادن پیشینه‌ای که یک نفر با همه ی دلیل و منطقش قدم در آن گذاشته و بعد برگشته، نه تنها شأن و منزلت او را پایین نمی‌آورد بلکه بزرگترش می‌کند و باعث همراهی و درک بیشتر مخاطب با او می‌گردد و اصلا روایت همین گذشته است که جایگاه فعلی او را ارزشمندتر می کند.

یکی از نکاتی که ما در پرداختن به چنین چهره هایی که در اصطلاح به آن‌ها ” تواب ” می‌گویند ، با آن‌ها مواجه‌ایم ، حذف گذشته‌ی این افراد است .

حذف و سانسور کردن این گذشته نشان از ضعف و ترسی دارد که اتفاقا ما باید از آن مبرا باشیم و با سر بلند و سینه‌ی سپراز آن حرف بزنیم . چرا که این دقیقا نشان از همان راه اشتباهی دارد که نشان دادنش اثبات این مدعاست .

یکی از آن مثال های شناخته شده ای که در این سال ها روایت‌های مختلفی را از ایشان شنیده‌ایم سید مرتضی آوینی است .

و همه‌ آن چیزی که امروزه کامران آوینی را به شهید سید مرتضی آوینی رسانده ، گذشته ای است که ایشان از آن عبور کرده و گذرگاه هایی است که پشت سر گذاشته است .

کامران آوینی از همه ی سال هایی که در آن دانشجوی رشته‌ی هنر دانشگاه تهران بود و سیگار میکشید و به مباحثات طولانی درباره‌ی چیزهایی که نمی‌دانست می‌گذراند ، به روایت فتح و 20 فروردین 72 رسید .

اگر ما از کامران و هر آنچه میکرده است نگوییم و نشویم و ندانیم هیچوقت به درک جایگاه فعلی ایشان نخواهیم رسید .

آدم ها در طول سال ها راه های بسیاری را تجربه می کنند و گاهی ممکن است از میانه ی راه و حتی اواخر راهی که به اشتباه رفته اند ، تصمیم به برگشتن بگیرند .

و این برگشتن نشان از درستی راهی دارد که آن ها را مجاب به این تصمیم می کند .

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید