به گزارش راهنوشت، هر چه بیشتر از تاریخ بخوانی، بیشتر میدانی که هیچ از تاریخ نمیدانی! این مستند را باید با دو چشم باز از شگفتی و هشیاری بخوانید و بخوانانید؛ این مستند خواندنیست.
مستند «فاتحان سرزمین نو» در ۲٠ دقیقه، آنقدر اطلاعات برایت دارد که هر بار به تماشایش بنشینی، دستآویزی نو مییابی.
تصاویر، آمیزهای گویاست از همهی آنچه که باید باشد و به نیکی، تداعیگر تاریخ آمریکا است؛ تاریخ دریغشدهی سرزمین نو، دریغشده از کتابهای به اصطلاح درسیمان، دریغشده از نقشهی اذهان ملل و قلوب انقلابخواهان.
کاشفانی که پس از خلأهای جنگهای صلیبی در پی کشف سرزمین نو، پهنهی دریا را میشکافند تا کروی زمین را دور بزنند و نعمات مشرقزمین را دریابند؛ زمانی که هنوز کروی بودن زمین را درنیافته بوند و به سوی پایان زمین، محکومین به مرگ را گسیل آبی آبها میکنند.
در این مستند اما برخلاف آنچه مرسوم است ردپای کاشفان دیگری به چشم میخورد. کسانی که پیش از اروپاییان، گام در سرزمین نو نهادهاند؛ به گواه روایات، اسناد و بررسیهای گونهگون تاریخی. نقطهی قوت اثر نیز در همین نقطه خلاصه میگردد. سازندگان به ارائهی یکی دو دلیل سطحی رضا نمیدهند، پا را فراتر گذاشته و ابعاد مختلفش را با حفظ پیوستگی، زیر ذرهبین تاریخ میکاوند.
عجیب آنکه اینجا هم ردپای مسلمانان و تمدنشان، به روشنی میان پژوهشهای تاریخی، از مسجدی که کلمب به آن اشاره داشته تا یافتههای باستانشناسی و بررسیهای اتیمولوژیک، سبک زندگی، پوشش و حتی خانهسازی که آثار برخی از آنها هماکنون نیز در برخی نقاط آمریکا دیده میشود، به چشم میخورد.
عجیبتر آنکه در بررسیهای پروفسور «بری فلد» در کتاب «قصههای آمریکا» میان حدود ۷٠ قوم سرخپوست مسلمان، قوم آریاکو، سبک زندگیای شبیه به عشایر بختیاری دارند. شاید باورتان نشود؛ حتی در آغاز فروردین، جشن نوروز دارند. اینجا عجایب آنقدر شگفت و بسیارند که فقط باید به تماشایشان بنشینی و انگشت به دهان بمانی.
سری بزنی اگر به چشمهای خفتهی تاریخ، درمییابی تاریخی عاریهای را در گوشهایمان فریاد زدهاند، تاریخی عاریه گرفتهشده از دروغ، دروغی به اندازه ی تمام تاریخ!
سفیران مرگ، فاتحان سرزمین نو، غاصبان قسیالقلبی که قساوت قلبشان، سفاهت عقلشان را لبریز کرده. اگر چنین قساوتی سفیهانه نیست، چگونه است؟
هر که ویران کرد، ویران شد در این آتشسرا/ هیزم اول پایهی سوزاندن خود را گذاشت «فاضل نظری»
به راستی هر چه از حقکشی و نسلکشی سرخپوستان برایمان گفتهاند، کم گفتهاند.
اینجا جراحات جنایات عمیق است، اینجا جنایات به وسعت تاریخ، و حقوق لگدمالشده به وسعت بشریتاند. اینجا کودکان وسیلهی سنجش تیزی شمشیر مهاجران میشوند.
میهمانهای ناخواندهای که از هیچ خصمی برابر صاحبان میهماننواز سرزمین نو دریغ نمیورزند؛ حتی از جنگهای میکروبی ارمغانآورندهی اپیدمیهای شدید.
ویلیام برام فورد در خاطراتش اعتراف میکند: «ملافههای آلوده به آبله، علت اصلی شیوع بیماری بین سرخپوستان بوده.»
فاتحانی که با وهم برگزیدگی، خواستند بهشت روی زمین را از کافران پاک کنند؛ بهشت زمین و آسمان را به جهنم درآوردند.
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش/ آن شمع را خاموش کن، پروانه مردهست «فاضل نظری»
نویسنده: زینب پاکرو