به گزارش راهنوشت، نزدیکترین فرد به یک شخص، بهترین گزینه برای روایت بیقراریهای اوست. بخصوص اگر فعالیتهایشان همسو و به همین واسطه سرنوشتشان به هم گره خورده باشد.
در مستند «ابوذرها نمیمیرند» مریم قاسمیزهد راوی اصلی دغدغههای روح بیقرار و جریانآفرین همسرِ شهیدش سید محمدعلی رحیمی است.
ماجرای آشنایی آنها برمیگردد به فعالیتهای فرهنگی اوایل انقلاب و این مستند روایتی از زندگی و فعالیتهای سیدمحمدعلی در آن زمانه است.
خانم قاسمی در این مستند از عشقی میگوید که به کمک آن سالها سختی زندگی در غربت را تحمل کرد. از وجودی میگوید که عزم، شوق و بیقراریهای او برایش معما بود. معمایی که از همان ابتدای آشنایی در ذهنش نقش بست: چرا علی کار فرهنگی در جبههها را رها کرد و به عنوان دانشجو عازم هندوستان شد؟! حالا که علی در کنارش نیست مظلومیت او، وی را واداشت تا راز آن معما را روایت کند.
مریم تنها راوی این مستند نیست. دلنوشتهها، عکسها و فیلمهای باقی مانده از شهید، راویان دیگری هستند که از دغدغهی محمدعلی پرده برمیدارند. گویی این زوج با هم روایت این مستند را برعهده گرفتهاند. از مصاحبههای کوتاه با همکاران شهید نیز بعنوان روایتهای تکمیلی و کمک کننده استفاده شده است.
مستند با سفر مریم به هندوستان آغاز میشود. سرزمینی که سی سال پیش برای اولین بار با سید محمدعلی در آن قدم گذاشت. سفری مجدد که به بازسازی تصویری خاطرات وی کمک شایانی کرده است. در ابتدا همان بیان مختصر از تاریخ کمتر گفته شدهی هند مخاطب را برای دنبال کردن مستند کنجکاو میکند. بخشی از تاریخ که همبستگی موضوعی با مستند دارد.
در حقیقت محمدعلی در آن سالها به جنگ پنهانیای پیبرد که هم اکنون نیز ادامه دارد. جنگی به سرکردگی آمریکا که مجری آن عربستان بود. دقیقا مکانی را برای فعالیت انتخاب کرد که در همان مکان دشمن در حال فعالیت بود. بدون هیچ حمایت دولتی وارد هندوستان شد. در برابر تبلیغات ضد اسلام با تعهد و استقامت خاصی به مقابله پرداخت. در اولین قدم سعی کرد مانعی را که انگلیس از سر راه استعمار برداشته سر جایش برگرداند.
او متوجه شد این استعمار جدید فقط در هند نیست و به نقش عربستان در سایر کشورهای اسلامی نیز پی برد. بنابراین یک تنه در تعقیب آن به پاکستان رفت.
روایت در پاکستان در بستر آرشیوی جذابی ارائه میشود. ملاقات یک پاکستانی، خاطره تلخ پاکستان را به یاد مریم میآورد و مستندساز نیز به کمک تصاویر آرشیوی، آن خاطرات را مصور میکند.
حضور محمدعلی در پاکستان همزمان با سفر رئیس جمهور وقت به آنجا بود که پرداختن به این سفر به اهمیت مستند افزوده است.
گرچه محمدعلی بعنوان رایزن فرهنگی به پاکستان فرستاده شد اما در عمل مبلغ انقلاب بود. حالا فعالیتهای او مانعی برای غرب و عربستان بود. همین روحیه و فعالیتهایش موجب شد تا بارها از سوی گروههای تندرو تهدید شود. از جملهی این فعالیتها تلاش برای برگزاری مراسم روز قدس بصورت مشترک توسط شیعه و سنی بود. تلاشی کوچک مقابل فعالیتهای سپاه صحابه که دشمن نتوانست تحملش کند.
نهایتا سیدمحمدعلی را نه در میدان جنگ سخت بلکه در میدان جنگ فرهنگی در سال 75 در پاکستان به شهادت رساندند. گرچه سرمایهی او در زمان ورود به هند در مقابل سرمایهی دشمن، عظیم نبود اما سرمایهگذاریش نتیجهای بزرگ داد. وصیتی به جا نگذاشت؛ اما تمام نوشتههایش در مجلهی «راه اسلام» و فعالیتها و دلنوشتههایش خود وصیتی است برای ما.
داستان مستند در ساختاری دقیق و منسجم ارائه شده است. صحنهها و روایات با حفظ وحدت موضوعی تداوم فیزیکی و داستانی کنار هم قرار گرفتهاند. نظم موجود در مصاحبهها و تدوین و امتزاج تصاویر با روایات، اطلاعات مخاطب را به تدریج درباره سوژه و اهمیت هدف او از این سفرها افزایش میدهد.
تصاویر آرشیوی که همراه با تیتراژ انتهایی به نمایش گذاشته شده مخاطب را تا لحظهی آخر پای مستند نگه میدارد.
گرافیک ساده و در عین حال زیبای نام این اثر آن را در ذهن مخاطب ماندگار میکند.
وجود تکفیریهای امروز بیانگر اهمیت فعالیت و دغدغههای آن روز علی برای صدور انقلاب است. ساخت مستندهایی درخصوص شهدای فعال فرهنگی برون مرزی، ضرورت این فعالیتها را روشن میکند.
این مستند روایتگر بخش کوچکی از ایثارگری سیدمحمد علی است. بیشک گفتنیها و شنیدنیها درمورد این شهید بیشتر از آن چیزی است که در این مستند گنجانده شده. به واقع فعالیتها و شخصیت او بزرگتر از آنست که بتوان در یک مستند گنجاند.
مستند «ابوذرها نمیمیرند» به تهیهکنندگی و کارگردانی ناصر نادری در خانه مستند انقلاب اسلامی در تلاش برای معرفی این شهید بزرگوار تولید شده است.
نویسنده: نفیسه جزینی