به گزارش سایت راه نوشت، عصمت احمدیان مادر شهیدان فرجوانی است که در هشت سال دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
زندگی چند دهه این مادر شهید تلخیها و شیرینیهای زیادی را پشتسر گذاشته و حالا در مستندی بهنام «بانو» مقابل دوربین محمد حبیبیمنصور آمده است. این مستند که تحسین بسیاری را برانگیخت، در جشنواره بینالمللی سینماحقیقت تقدیر شد و در جشنواره فیلم فجر نیز بین 4 مستند برگزیده پایانی قرار گرفت.
«بانو» روایتی متفاوت از مادر قهرمانی است که دو شهید را تقدیم کرده است و دخترش نیز جانباز شده است. شاید تصور کنید که پس از این اتفاقات او گوشه عزلتی در پیش گرفته است و توقف کرده باشد اما او یکی از برترین کارآفرینان استان خوزستان است و رنگوبویی از فراق دو پسر در او دیده نمیشود، اگرچه شاید در خلوت، او چند قطره اشکی برایشان میریزد.
بهمناسبت هفته دفاع مقدس، گفتوگویی با کارگردان این مستند داشتیم. محمد حبیبیمنصور در این گفتوگو به سؤالاتمان پاسخ داد.
پیداکردن این سوژه آن هم با کیلومترها فاصله تا پایتخت کمی عجیب بهنظر میرسد؛ چگونه خانم احمدیان را پیدا کردید؟
پیداکردن این سوژه و خانم احمدیان خیلی اتفاقی بود، مشغول کاری در خوزستان بودیم که مرتبط با جمعی از خیّران این استان بود و خانم عصمت احمدیان یکی از همین افراد خیّر بود. با توجه به روایتهایی که از نزدیکان او شنیدیم تصمیم گرفتیم بهصورت مفصل زندگیاش را روایت کنیم که ماحصل آن مستند پرتره «بانو» شد.
واقعاً برایمان دردناک بود که چنین سوژه خوبی تاکنون شکار نشده است در حالی که بسیاری از فیلمسازان ما ترجیح میدهند به سوژههای سطحی بپردازند.
سوژه اصلی این مستند روایت زندگی بانویی است که در عین از دست دادن دو پسرش در جنگ تحمیلی از حرکت نایستاده و حالا کارآفرین است؛ گویا شیوه متفاوتی را برای پرداختن به دفاع مقدس انتخاب کردید که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از شیوههای نگاه به دفاع مقدس که بیشتر مورد توجه سینماگران ما قرار گرفته صورت رزمی آن است در حالی که پشت این صورت، نگاه و مبانی فکری دقیقی نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. بهنظرم یکی از دلایل کمتوجهی به این فرم این است که خیلیها متوجه نیستند که پشت جنگ، دنیایی از فکر و نگاه انسانی وجود دارد که برخاسته از نگاه دینی مردم ماست. شاید بتوان گفت دلیل این بیتوجهی این است که این کار انرژیبر، زمانبر و سختتر است و ترجیح میدهند کار را در همان فرم مرسوم جمعوجور کنند.
خلأ سینما و تلویزیون نپرداختن به قهرمانهای ملی کشور است
ایراد دیگر در این زمینه به مدیران و سفارشدهندهها وارد است که نه میخواهند هزینه کنند، نه میخواهند وقت بگذارند و نه دوست دارند وارد حواشی کارهای اینچنینی شوند و ترجیح میدهند با سرعت بیشتر کاری را به اتمام برسانند.
یکی از عناصر اصلی این فیلم مستند، قهرمانسازی است؛ بهنظر شما جای خالی قهرمان تا چهاندازه در سینمای ما وجود دارد؟
بهنظرم خلأ سینما و تلویزیون ما عدم نمایش قهرمانهایی است که در عین واقعیت، بزرگ هم باشند، بهعبارت دیگر، افرادی که پای در محدوده اسطورهای و دنیای خیال نگذاشته و در عین حال شاخصههای یک قهرمان را هم داشته باشند، بهنظرم این خلأ، فرهنگی است چرا که قهرمانها بخشی از فرهنگ جامعه را در بلندمدت میسازند، به همین دلیل است که در دیگر کشورها حتی اگر قهرمان هم ندارند، قهرمان خیالی میسازند اما ما چنین مادر شهیدان قهرمانی داریم و کمتر بهشان توجه میکنیم، برای مثال، داستان زندگی خانم عصمت احمدیان 40 سال خاک میخورْد و کسی به او توجه نکرده بود؛ این موضوع در حالی است که اکثر مخاطبان خارجی که این فیلم مستند را دیدند، کاملاً با او ارتباط برقرار کردند.
بهنظر میرسد که هنوز هم سوژههای ناب دفاع مقدسی اینچنینی در جایجای ایران وجود دارد که خاک میخورند، بهنظر شما چرا قصه آنان تا به امروز روایت نشده است؟
دوران دفاع مقدس بخشی از تاریخ کشور ماست و ژانر جنگ همیشه برای سینماگران ژانر جذابی بوده است چرا که اتفاقات دراماتیک زیادی در آن رخ میدهد. فیلمهای دفاع مقدسی عمدتاً پربازدیدند و جذابیت، عنصر ذاتی آن است. نپرداختن به این موضوع هم بیتوجهی تکنیکی به ژانر جدی سینمای دنیا و هم بیتوجهی به بخش مهمی از تاریخ کشورمان است. این دوران پر از قصه و سوژه است و باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
البته شاید آن چیزی که باعث ناراحتی مردم و زدهشدن آنان میشود تولیدات سطحی و کلیشهای در این موضوعات است. بخش دیگر به مدیران برمیگردد که گویا تصمیمی ندارند با حمایت درست از فیلمساز، آثار فاخر تولید کنند. وقتی کار ماندگار دفاع مقدسی ساخته میشود، هم مخاطب خارجی و هم مخاطب داخلی را اقناع میکند در حالی که کارهای کلیشهای باعث زدهشدن مخاطب میشود.
یکی از انتخابهای بجا برای این فیلم مستند، استفاده از نریشن با صدای خانم ثریا قاسمی بود؛ دعوت ایشان به کار چگونه بود و چگونه با این پیشنهاد برخورد کردند؟
ما صدای پختهای را نیاز داشتیم تا روایت فیلم را بهعهده بگیرد و در عین حال لحن مادرانه داشته باشد. خانم قاسمی چنین ویژگیای را داشت و همین موضوع سبب شد مخاطب با صدای ایشان ارتباط برقرار کند. خانم ثریا قاسمی واقعاً استاد است و در کارش بسیار حرفهای است، عکسالعملشان نسبت به این مستند نیز خوب بود و انرژی زیادی گذاشتند.
عدهای معتقدند که مخاطب امروزی کمتر از سینمای دفاع مقدس استقبال میکند؛ بهنظر شما دلیل این موضوع چیست؟
تولیدات ضعیف است که مردم را از این موضوع زده میکند؛ بدون شک اگر فیلم جذابی ساخته شود، مخاطب خواهد داشت. جالب است بدانید قبل از ساخت مستند بانو سراغ هر مدیری میرفتیم و این سوژه را بیان میکردیم میگفتند “از سوژهای قدیمی و سوخته فیلم نسازید!”، ما سوژه جدید و قدیم نداریم بلکه پرداخت جدید و قدیم داریم.
اگر کسی میگوید “فیلم دفاع مقدسی بس است”، مقصرش کسی است که تولید ضعیف داشته و دیدگاهها را خراب کرده است. در هر موضوعی که کار ضعیف بسازید، مردم موضع منفی میگیرند.
برای مثال فیلمهای عاشقانه تکراری که این روزها ساخته میشود دیگر مورد استقبال مردم قرار نمیگیرد و آن را پس میزنند. مخاطب باهوش است و میفهمد که کارگردان برای او ارزش قائل شده است یا خیر، متأسفانه کسانی که بدون علاقه و اعتقاد میآیند و کار دفاع مقدسی میسازند سبب میشوند مخاطب زده شود.
دفاع مقدس پر از زیبایی است، شهیدانی که جانشان را عاشقانه برای کشورشان دادهاند و ظلم است که بخواهیم دفاع مقدس را موضوعی جناحی بدانیم. از همه قومهای کشورمان به جبههها رفتند، خون دادند تا این آب و خاک حفظ شود، این موضوع کاملاً ملی است.
فعالیت این روزهای خانم عصمت احمدیان چیست؟
او فعالیتهای خیریه و عامالمنفعه در روستاهای استان خوزستان دارد و با ایدههای اقتصادی که دارد برای بانوان روستایی کارآفرینی میکند. خانم احمدیان واقعاً فردی خودساخته است و شخصیت محکمی دارد.
او هیچگاه از حرکت بازنایستاده و متوقف نشده است، همین ویژگیهاست که او را تبدیل به قهرمان کرده است. اتفاقاتی که در زندگی او رخ داده است اگر برای فردی عادی رخ داده بود، خانهنشین میشد و نقطه توقف برای او بهشمار میرفت اما این اتفاقات برای این مادر قهرمان تبدیل به نقطه حرکت شده است.