به گزارش راهنوشت، اینکه برای معرفی شهدا به جامعه، صرفا نقاط مثبت شخصیت آنها را پررنگ کنیم، یکی از آفتهای رایج تدوین سیره شهداست. آفتی که باعث «قدیس سازی» از شهدا میشود و سرانجام میرسیم به جملهی «ما کجا و شهدا کجا!»
با این کار رسما شهدا را به عنوان الگو از دسترس جامعه خارج میکنیم و میشوند انسانهای پاک و بینقصی که فقط باید به آنها نگاه کنیم و آه حسرت سر دهیم. اما در نقطه مقابل اگر آمدیم برای جبران این ضعف فقط به نقاط خاکستری یا سیاه زندگی شهدا پرداختیم این جا هم در معرض دو آسیب قرار میگیریم؛ یا آن صفت به خاطر عظمت شهید در نگاه مردم «عادی سازی» و یا باعث «تخریب» خود شهید میشود. چارهی کار فقط «واقع نمایی» است.
حواشی پخش مستند «آقا مرتضی» از سیمای ملی را به خوبی به یاد دارم؛ اعتراض و حتی تکذیب خانواده شهید نسبت به بخشهایی از مستند و جوابیههای سازمان اوج. اگرچه معتقدم این مستند در بخشهایی از آفتهای نوع دوم بی نصیب نبوده ولی غالب اعتراضات را مربوط به آفت اول یعنی «قدیس سازی» میدانم. اصلا به طور مثال، اگر بگوییم فلانی از بدو تولد و مادرزاد آدم خوب و انقلابی بوده تاثیرش بیشتر است یا بگوییم این شخص از اول در راه نبود ولی با وجود همه ضعف هایش، چون انسان آزاده و متفکری بود، بالاخره راهش را پیدا کرد و جانش را هم در این راه فدا کرد و همین تفکر و آزادگی هم ضعفها و کاستیهایش را از بین برد.
البته لزومی نداشت سازنده از دقیقه اول سیگار را جزء لاینفک شخصیت آقا مرتضی نشان دهد و دراین باره فقط منظورم صحنههایی ست که ساخته شده. این مورد تقریبا پررنگترین ضعفی است که دیده میشود.
هدف سازنده از ساخت اثر همانی ست که در قالب مثال گفتم و به همین خاطر خیلی به شخصیت بعد از انقلاب شهید آوینی نپرداخته؛ و این همان است که مرحوم «صفایی حائری» فرمود:«کفر متحرک، به اسلام می رسد ولی اسلام راکد پدربزرگ کفر است.»
نویسنده: علیرضا سقارضایی