به گزارش راهنوشت، سعید فرجی را بیشتر با عکسهایش میشناسند؛ عکاس بحران و مستندسازی که تاکنون به 15 کشور در 4 قاره جهان سفر کرده و روایتگر بحرانهای آنها شده است. مستندهای «عکاسی زیر آتش»، «سفر به موگادیشو» و «میرزا جواد» از آثار اوست.
سعید فرجی در یک کارگاه آموزشی با نام «عکاسی زیر آتش» تجربیات خود از سالهای عکاسی بحران را شرح داده که میتوانید با مراجعه به بخش از امروز سایت عماریار به تماشای آن بنشینید. برای دریافت این فایل آموزشی اینجا کلیک کنید.
درس چهارم: سوال اسپانسر این است که چرا باید از «تو» حمایت کند؟
این ماجرا امروز هم برای من تکرار میشود که یک نفر میآید و به من میگوید که «میشه من هم برای فلان اتفاق همراهتون بیام عکاسی؟» من میگویم: «نه نمیشه.» و او میرود و هیچ اصرار یا پیگیری دوبارهای هم نمیکند.
اما من وقتی عکاسی را شروع کردم، شروع کردم به اثبات خودم. من میخواستم یک هویت پیدا بکنم و با این تفکر شروع کردم به عکاسی. وقتی میخواستم بروم جنگ لبنان و دنبال اسپانسر بودم قبلش یک سری اتفاقات خوب برای من افتاده بود و مثلا در زلزله بم تا حدی خودم را اثبات کرده بودم.
شما وقتی پیش اسپانسر میروید، اسپانسر این سوال در ذهنش میآید که چرا تو را باید حمایت کند؟ اگر ببیند قبل از این، این آدم تلاش کرده که یک سری آثار در همین راستا تولید کند روی نظرش تاثیر میگذارد.

اسپانسر دائما فکر میکند که بهترین گزینه چه کسی میتواند باشد. بهترین گزینه لزوما بهترین عکاس کشور نیست. شاید یک نفر بهترین شاتر ایران را نزند اما برای عکاسی از اتفاق پیشآمده گزینهی خوبی باشد. چرا؟
چون روی آن ماجرا تمرکز کرده و اطلاعات زیادی دارد و حتی میتواند گزینهی کمخرجی هم باشد.
من زمانی که از خانه میروم بیرون تا با اسپانسر صحبت کنم میروم که به او بقبولانم که باید از من حمایت کند. یعنی به او القا میکنم که اگر تو قبول نکنی از من حمایت کنی من این پول را از جایی دیگر میگیرم.
من حتی در مقطعی از جیبم هزینه کردم و رفتم تا به کسانی اثبات کنم که من باید بروم و این کار را انجام بدهم.
«میتوانم» انجام بدهم با «باید» انجام بدهم فرق دارد. «میتوانم» یعنی اگر تو بگذاری، «باید» یعنی من میروم ولی این عکسها میتوانند برای تو باشند؛ در عین این که من ممنون هستم از اینکه کمک میکنید من بروم.
درس قبلی از این سیر:
زیر و بمهای عکاسی بحران – درس سوم: طراحی نقشه راه، شما را عکاس متمایزی میکند