خانه خانه1-3 زیر و بم‌های عکاسی بحران – درس دوم: دیوانگی؛ همراه همیشگی عکاسی...

زیر و بم‌های عکاسی بحران – درس دوم: دیوانگی؛ همراه همیشگی عکاسی بحران

به گزارش راه‌نوشت، سعید فرجی را بیشتر با عکس‌هایش می‌شناسند؛ عکاس بحران و مستندسازی که تاکنون به 15 کشور در 4 قاره جهان سفر کرده و روایتگر بحران‌های آن‌ها شده است. مستندهای «عکاسی زیر آتش»، «سفر به موگادیشو»  و «میرزا جواد» از آثار اوست. سعید فرجی در یک کارگاه آموزشی با نام «عکاسی زیر آتش» تجربیات خود از سال‌های عکاسی بحران را شرح داده که می‌توانید با مراجعه به بخش از امروز سایت عماریار به تماشای آن بنشینید. برای دریافت این فایل آموزشی اینجا کلیک کنید.

درس دوم: دیوانگی؛ همراه همیشگی عکاسی بحران

ورود به جنگ لبنان اولین تجربه من برای یک سفر خارجی بود و من شناختی نداشتم. بنابراین شروع کردم به پیدا کردن اسپانسر. کسی را پیدا کردم تا هزینه‌ی اولیه سفر من را بدهد و رفتم …

من وارد فضایی شده بودم که هیچ چیز از آن نمی‌دانستم و رفتم تا تجربه کنم. در جنگ لبنان عکاس‌های بزرگی آمده بودند، نگاه کردن به این‌ها و اینکه چه جوری با شرایط و سختی‌ها مواجه می‌شوند خودش تجربه بود. اصلا این که شما در یک فضایی که دارد بمباران می‌شود دوربین دستت باشد و جرات بکنی دوربین را بالا بیاوری و عکس بگیری، همین یک تجربه بزرگ هست.

وقتی من وارد لبنان شدم، همه داشتند از لبنان خارج می‌شدند و ما وارد می‌شدیم. این دیوانگی همیشه در عکاسی بحران با ما هست. در اتفاقات دیگر هم همیشه شما دارید می‌روید داخل، بقیه دارند می‌آیند بیرون.

جنوب لبنان منطقه درگیری زمینی بود و من در بیروت بودم که منطقه درگیری هوایی-دریایی بود. آنجا من یک تجربه‌ی تلخ داشتم و آن این بود که دائم تلاش می‌کردم بروم جنوب. فکر می‌کردم خبر اصلی و اتفاق اصلی در جنوب دارد اتفاق می‌افتد و اینجا که من هستم مهم نیست. یعنی نه توانستم وارد جنوب بشوم و نه از فضایی که بودم درست استفاده کردم. اما زمان که گذشت فهمیدم که اصل ماجرا همین جا بوده. عطش این که من باید جنوب باشم باعث شد اصل ماجرا را از دست بدهم. بعدها فهمیدم که من باید برنامه‌ریزی خودم را بکنم و لزوما این که همه دارند به یک سمت می‌دوند، آنجا اتفاق مهمی نیفتاده و فهمیدم اتفاقا وقتی همه دارند به یک سمت می‌دوند تو باید به یک سمت دیگر بدوی. آن وقت است که آن عکس‌ها فقط برا شماست. ما هر کدام باید قصه خودمان را بگوییم.

بعد از اتمام جنگ، دوبار دیگر، یکبار برای جشن پیروزی و بار دوم برای عکاسی از آسیب‌دیدگان جنگ جور شد تا بروم لبنان و عکاسی کنم و این خیلی خوب بود. چون حالا من یک استوری داشتم که جنگش را عکاسی کرده بودم، بازسازیش را عکاسی کرده بودم و از آسیب‌دیده‌های جنگ هم عکس گرفته بودم …

درس قبلی از این سیر:

زیر و بم‌های عکاسی بحران – درس اول: زاویه نگاه خودت را در عکاسی پیدا کن

درس بعدی از این سیر:

زیر و بم‌های عکاسی بحران – درس سوم: طراحی نقشه راه، عکاسی شما را متمایز می‌کند

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید